کریس: چیه؟ اگه بندازمش پشت میلهها مُرده زنده میشه؟ پس واسه چی این کار رو بکنم؟ اونجا هرکی مثل سگ رفتار میکرد با تیر میزدیمش، ولی اونجا شرافت واقعی در کار بود، برای حفظ چیزی اون کار رو میکردیم. اما اینجا؟ اینجا سرزمین سگهای بزرگه، اینجا قرار بر دوست داشتن آدمها نیست، بر خوردن آدمهاست! اصل بر اینه؛ اساس زندگی ما همین یک اصله ـــــ خب، این دفعه هم باید چندنفری کشته میشدن، و شدن دیگه. دنیا اینجوریه، چطوری میتونم دقدلیش رو سر اون خالی کنم؟ معنی این کار چی میشه؟ این رو بهش میگن باغ وحش، باغ وحش!