کتاب آدم ها، مکان ها، چیزها دانکن مک میلان نشر دیدآور

نورها محو می‌‌شوند، صدای سالن تئاتر بیشتر می‌شود؛ صدای موبایل‌‌ها، سرفه‌‌کردن، پچ‌پچ‌کردن و صداهای عمومی افراد در انتظار تئاتر به گوش می‌رسد، که در نهایت صداهای ناهنجاری تولید می‌‌کنند. تاریکی. آشوب. ناگهان چراغ‌‌ها روشن می‌‌شوند و صداها کم می‌شوند. ما در همان تئاتر هستیم، اما در زمانی متفاوت. نمایشی در حال اجرا است، پرده‌‌ی آخر مرغ دریاییِ چخوف. یک اتاق مطالعه‌ی ناتورالیستی که زمانی اتاق پذیرایی بود. دو در سمت چپ و راست قرار دارد. یک پنجره‌‌ی فرانسوی به تراس باز می‌‌شود. باران می‌‌بارد. -از متن کتاب-