بین دو نمایشنامهای که از این نمایشنامهنویس برای ترجمه انتخاب کردم، نمایشنامهی انگلهای تابان را در اولویت قرار دادم. بخشی به این جهت که ماجرا و ویژگی شخصیتهای متن حاضر برای مخاطب ایرانی ملموستر است و بخشی دیگر بهخاطر ترجیحیست که در میان انبوه آثار انتخابیام برای ترجمه به این اثر دادم. با مرور آثار بسیاری از نمایشنامهنویسان بریتانیایی درمییابیم که درام معاصر بریتانیایی لزوماً بر اساس پیشفرضهای آکادمیک یا تجربی ما دستهبندی نمیشود و بسیاری از اتفاقهایی که تجربهی مواجهه با یک اثر نمایشی را برای ما دلپذیر میکنند، تماشای آن روی صحنه است. آنچه که تئاتر ایران در سالهای اخیر از آن گریزان بوده است، پرداختن به نمایشهای درام است. برای همین مخاطب ایرانی را پای تماشای نمایشهای کلاژگونه و سیرکمانند نشاند تا خواه ناخواه در مواجهه با درام اصیل دچار ملال شود و به فرهنگ تماشای تئاتر درام لطمه زد. این گرایش از جهاتی به دلیل ناتوانیِ کارگردانهای ایرانی در خلق درام بود. ماحصل آن اجراهایی ضعیف از آثاری درخشان است. تلاش من، در مقام مترجمی در این مقطع، ترجمهی نمایشنامههای شاخص بریتانیایی است تا به سهم خود، نمایشنامهنویسهای مهجورمانده در ایران را به مخاطبان جدی تئاتر معرفی کنم.