
خیره به خورشید
(غلبه بر هراس از مرگ)
نسخه الکترونیک خیره به خورشید به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره خیره به خورشید
اندوه به قلبم ره میگشاید. از مرگ میهراسم. گیلگمش شعور موهبت بزرگی است، گنجینه گرانبهایی مانند خودِ زندگی. انسان به شعور از موجودات دیگر متمایز میشود. اما این شعور به بهای گزافی به دست میآید: جراحت مرگبار. هستی ما تا ابد تحت الشعاع دانستن این نکته است که میبالیم و به اوج شکوفایی میرسیم و روزی ناگزیر پژمرده میشویم و میمیریم. از ابتدای تاریخ تاکنون فکر فناپذیری در جان ما تهنشین شده است. چهارهزار سال پیش گیلگمش، قهرمان بابِلی، در مرگ دوست خویش، اِنکیدو، با جملههایی که در سرلوحه آمده اندیشیده است: «تاریک شدهای و صدایم را نمیشنوی. به گاه مرگ آیا من هم چون اِنکیدو نمیشوم؟ اندوه به قلبم ره میگشاید. از مرگ میهراسم.» گیلگمش از زبان همه ما سخن میگوید. یکایک ما، از مرد و زن و کودک، نیز مثل او از مرگ میترسیم. ترس از مرگ در بعضی از ما غیر مستقیم بروز میکند، چه به صورت بیقراری مدام و چه به شکل پوشیده در قالب نشانه بیماری روانشناختی دیگر؛ دستهای دیگر یک رشته نگرانی آگاهانه و آشکار درباره مرگ بروز میدهند؛ و برای عدهای ترس از مرگ به صورت هول مهیبی درمیآید که مانع هرگونه شادی و عمل میشود. هزاران سال است که فیلسوفان متفکر میکوشند جراحت فناپذیری را تلطیف کنند و در ساختن زندگی هماهنگ و توأم با آرامش به یاری ما بشتابند. کار من روان درمانی است و افراد زیادی را که با اضطراب مرگ درگیر بودهاند معالجه کردهام. در جریان کار متوجه شدهام که حکمت باستانی، بخصوص حکمت فیلسوفان یونان باستان امروزه نیز مناسبت دارد... -از متن کتاب-
نظرات کاربران درباره خیره به خورشید