«دقیقا راس نیمه شب، در زیر طاقی جلوی مغازه روسی خان واقع در خیابان لاله زار، ولگردی که در کنار دوستش زیر پتوی شرندهای خفته است بر اثر صدای ترسناک رعد از جا میپرد و میبیند که موجود عجیب و غریب بالداری از آسمان فرو افتاد». این روایت از داستانی است بسیار خواندنی و در عین حال گزارشی است از تاریخ صدر اول سینمای ایران که همچون دیگر آثار حسن هدایت، رنگمایههای تاریخی در زمینۀ داستان به خوبی قابل مشاهده است.
کتاب خوبی بود و نویسنده کاملا به نوشته های خود مسلط بود.
صدای گوینده هم خوبست ولی اینکه بارها و بارها میبایست برای عقب نموندن از داستان ، به عقب بازگردم و حتی چند بار مجددا گوش بدم.
نفهمیدم ، آیا در کلاس تند خوانی شرکت کرده بودم ؟؟؟؟
گوینده متاسفانه سرعت بسیار بسیار زیادی دارد و از محتوای داستان دایم عقب می افتادم.
لذت شنیدن یک کتاب خوب به علت سرعت بالای گوینده نصیب نمیشود. حیف و حیف و حیف