خالق آثار بسیاری در ادبیات سراغ طبقهی کارگر رفتهاند و با شرح وضعیت زندگی آنها، به سرمایهداری و ظلم و زورگویی سرمایهداران تاختهاند. ژرمینال یکی از این آثار است که زندگی غمانگیز کارگران مفلوکی را روایت میکند که بر علیه سرمایهداری قیام میکنند. زولا در این کتاب با توصیفهای فوقالعاده از مقاومت، مبارزه، عشق و رنج آدمی میگوید.
رمان ژرمینال germinal روایت زندگی فقیرانهی کارگران و معدنچیان «مونسو» است. اتین در نتیجهی اعتراض به زورگویی سرکارگرش از کار بی کار شده است. او در جستجوی کار برای نجات از گرسنگی به معدن زغالسنگ مونسو میآید ولی کار در معدن بهقدری سخت و دستمزدش آنقدر ناچیز است که او تصمیم میگیرد قید کار را بزند و به شهر دیگری سراغ کار دیگری برود. اما با دیدن کاترین دختر یکی از معدنچیان، سخت دلباختهاش میشود و از ترک مونسو در عوض رسیدن به کاترین منصرف میشود.
اتین بهزودی در شهر دوستانی پیدا میکند و به جمع مخالفین سرمایهداری ملحق میشود. دستمزد کم، خطرات کار و گرسنگی، کارگران را به ستوه آورده است و جنبشهایی اعتراضی و آزادیخواهانه شکل میگیرد. کارگران با مشاهدهی زندگی مجلل و مرفه کارفرمایانشان بیشتر خشمگین میشوند. اتین با مشاهدهی این تفاوتها دربارهی علت وضعیت نابرابر کارگر و کارفرما به فکر میافتد و تصمیم میگیرد کتابهایی در این زمینه مطالعه کند. او آنچه را که خوانده با کارگران به اشتراک میگذارد. رفتهرفته در اثر این صحبتها اتفاقاتی میافتد. کارگران به رهبری اتین دست به شورش میزنند تا در وضعیت خود تغییری ایجاد کنند. این اقدامات پیامدهایی دارد که زولا با توصیفهایی دقیق و شفاف آنها را شرح میدهد.
امیل زولا emile zola (1840-1902) نویسندهی صاحبنام فرانسوی است که در جوانی طعم فقر و فلاکت را چشیده بود. این تجربه باعث شد که زولا به زندگی تهیدستان توجه کند و در آثار خود از وضعیت آنها بنویسد.
زولا با خواندن کتاب و مقالات در زمینهی پزشکی به استفاده از مستندات علمی در رمان علاقهمند شد. او با مشاهدهی دقیق سوژههای خود به خصوص بررسی وضعیت وراثتی آنها به واکاوی شرایط اجتماعی جامعهاش مشغول شد. بعد از امتحان این روش در چند آثار و موفقیت چشمگیر آنها، زولا تصمیم گرفت تا مجموعهای عظیم با نام «روگون ماکار» بر پایهی عقاید خود منتشر کند.
زولا طی بیست سال، بیست جلد از این مجموعه را نوشت که ژرمینال سیزدهمین جلد آنهاست. به ژرمینال امیل زولا بهخاطر توجه به وضعیت طبقهی فرودست جامعه، آن هم در زمان فرمانروایی «ناپلئون سوم»، لقب «بینوایان دوم» را دادهاند. انتشار این کتاب محافل ادبی مختلف را به تحسین از آن واداشت و با وجود گذشت سالها از نگارش آن بهدلیل نوع نگاه زولا و بیان صریحش خواندنی است.
ناتورالیسم جنبشی ادبی در اواخر قرن نوزدهم است که با سبک واقعگرایی نزدیکی زیادی دارد. ناتورالیسم به معنای طبیعتگرایی تمام، پدیدههای هستی را با نگاهی علمی و تجربی نگاه میکند. یکی از تفاوتهای این سبک با رئالیسم (واقعگرایی) ترسیم زوایای تاریک و انحطاط اخلاقی است. پیرو پیشرفتهایی که در قرن نوزدهم در علوم مختلف به وجود آمد، نویسندگان این سبک به استفاده از یافتههای علمی در آثار خود روی آوردند. نویسندگان ناتورالیسم خود را از جریان حوادث داستان دور نگه میدارند. یکی از نوآوریهای ناتورالیسم، تنوع در زاویههای دید است. در این سبک، نقش دانای کل کم میشود و نویسنده صرفا یک گزارشگر است. در روایت داستانی این مکتب، زمان و فضا واقعی هستند.
رمان ژرمينال اثر زولا در سبک ناتورالیسم نوشته شده است. همانطور که اشاره شد ناتورالیسم گونهای ادبی است که توصیف واقعیت، از ویژگیهای اصلی آن محسوب میشود. تاکید به شرح واقعی ماجراها به مثابهی دادههایی شفاف است که از آغاز رمان ژرمینال و از جملات ابتدایی آن خودش را نشان میدهد. زولا در نگارش این کتاب مدتی را در معدن زغالسنگ زندگی کرد تا از نزدیک مدارک و اطلاعاتی در رابطه با کار در معدن و نحوهی زندگی کارگران به دست آورد. او در کتابش، گزارشی بدون جانبداری از گروه یا شخصیتی ارائه میدهد.
با این حال ناتورالیسم زولا کمی متفاوتتر از سایر آثار این سبک است. زولا در روایت خود از طبقهی متوسط و پایین جامعه، تاکید بر به تصویر کشیدن تباهی و سیاهی آن دارد. زولا زندگی انسانهایی را به تصویر میکشد که مثل حیوانات در محلههایی محقرانه در خانههایی تنگ و تاریک زندگی میکنند، بچهدار میشوند و وقتی در اثر سانحهای در معدن مجروح و معلول شدند، در این خانهها زمینگیر میشوند تا مرگشان فرا رسد. او در نگارش رمان همچون مباحث علمی به مشاهده و تجربه باور داشت. زولا معتقد بود علت رفتار شخصیتها باید توجیه علمی داشته باشد.
زولا نظریهی جبرگرایی را در رمانش بررسی میکند. طبقهی اجتماعی کارگران از نظر زولا جوی یکنواخت دارد. شخصیتهایی که او در کتابش معرفی کرده، خاکستری هستند. او در کنار توصیف اندیشههای محدود کارگران که به وضعیت اسفبار خود راضیاند و با نوعی انفعال، در بیخبری و ناآگاهی روز و شب را سپری میکنند و درد گرسنگی میکشند، به سراغ مدیران متمول هم میرود. زندگی اشرافی آنها مملو از مشکلاتی چون خیانت همسران، فساد اخلاقی و چاپلوسی بالاسریهاست.
از دید زولا جامعهی غربی از مرحلهی فئودالی با زورگویی اربابان بر رعیتهایشان گذشته اما دچار بورژوازی شده است که هیچ فرقی با گذشته ندارد و کارفرمایان همان نقش اربابان را ایفا میکنند. زولا با ژرمینال، همهی زرق و برق جریانهای فکری با شعارهای پوچشان را زیر سوال میبرد.
ژرمينال اميل زولا هر دو طبقه را شرح میدهد و با هم مقایسه میکند. تضادهایی که این دو طبقه با هم دارند، به تنش و آشوب منجر میشود. کارگران از کارفرمایان خود ناراضیاند چون آنها هستند که در معدن جان میکنند و با مرگ دست و پنجه میاندازند ولی کارفرما از ماحصل کار سود میبرد. مدیران هم از انتظارات کارگران عاصی شدهاند که قدر مزایایی مثل خانههای شرکتی را نمیدانند. این تضادها باعث اعتصاب کارگران میشود. زولا دیدگاه انتقادی خود را دربارهی چگونگی شکلگیری این شورشها و واکنش مدیران به آن و بازتاب ماجرا در مطبوعات را در کتاب شرح داده است که علاوه بر نقدی بر ماهیت اندیشههایی چون مارکسیسم، سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از اوضاع زندگی و وضعیت اجتماعی قرن نوزدهم فرانسه نیز تصویری به خواننده میدهد.
«نشر نی» کتاب ژرمینال را با ترجمهی «سروش حبيبي» منتشر کرده است. برای علاقهمندان به آثار امیل زولا نسخهی pdf کتاب ژرمینال برای خرید و دانلود در فیدیبو قرار گرفته است.
«انتشارات چترنگ» نیز کتاب مصوری با اقتباس از داستان ژرمینال منتشر کرده است.
با صراحت بسیار به بحث روی مسائل پیچیده حقوقی پرداخت و قوانین ویژه معادن را، که خود در آنها سردرگم میماند برشمرد. میگفت که منابع زیرزمینی مثل دیگر منابع زمین از آن ملت است فقط یک امتیاز منفور حق بهرهبرداری از آنها را به شرکتها منحصر کرده است خاصه در مورد مونسو این به اصطلاح حقانیت امتیازها با قردادهایی که در گذشته طبق رسم کهنه با صاحبان تیول قدیمی منعقد میشده است بسیار پیچیده و مشکوک است. بنابراین کارگران مونسو چارهای جز تصاحب دوباره اموال خود ندارند. و دستها را گشود و سراسر اراضی ورای جنگل را نشان داد. در این هنگام ماه که بالا آمده بود از لای شاخههای بلند درختان بر او نور پاشید. وقتی جمعیت، که هنوز در تاریکی بود او را به این شکل از نور ماه سفید در نظر آورد که با دستهایی گشوده معدن را با گشاده دستی معدن را میان آنها تقسیم میکرد شروع به کف زدن کردند، کف زدن طولانی!
اتین که زمینه را مهیا یافت به موضوع مورد علاقه خود پرداخت و آن واگذاری ابزار کار به جامعه بود. او این موضوع را با جملهای تکرار میکرد که خارش خشونت آن خوشایندش بود. به نظر او تحول اندیشه کامل شده بود. کار، که از برادری نرم کودکان نو ایمان، از احتیاج به اصلاح نظام دستمزد شروع شده بود اکنون به فکر سیاسی برانداختن آن میرسید. با آخرین شرار صدایش فریاد زد: نوبت ما رسیده! حالا ماییم که باید صاحب قدرت و ثروت باشیم!
گستره خروشان سرها را تا دوردست ناپیدا میان تنههای خاکستری رنگ درختان همچون جوشان امواج مشخص مینمود و در آن هوای یخزده خشم در چهرهها و برق در چشمها میدرخشید و دهنها دریده بود و ناله خواهندگی پرالتهاب انسانهایی گرسنه فضا را پر کرده بود که مرد و زن و کودک به غارت حقانی اموالی رها شده بودند که از قدیم دستشان از آن کوتاه شده بود. دیگر سرما را حس نمیکردند. آتش امید سخنان اتیین اندرونشان را گرم کرده بود. شوری مذهبی آنها را از زمین بلند میکرد، مثل تب امید مسیحیان نخستین که در انتظار فرارسیدن سلطنت عدالت بودند. چه بسیار جملات مبهم که از دل آنها بیرون دمیده بود.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 3.۴۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 552 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۸:۲۴:۰۰ |
نویسنده | امیل زولا |
مترجم | سروش حبیبی |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۹ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 185,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
۱۳۵ سال می گذرد از زمانی که زولا سفر خود را به گودال های تاریک و زغال اندود فرانسه آغاز کرد، ۱۳۵ سال از زمانی که تصمیم گرفت ژرمینال را در گوش جهانیان فریاد بزند. ۱۳۵ سال در نگاه اول خیلی زیاد به نظر میرسد اما هجوم بیامان رنج ها و عذاب های آشنا آنقدر نو و تازه اند که مطمئن می شوی ۱۳۵ سال برای بشریت و این کره خاکی از چشم برهم زدی کوتاه تر است. این شباهت بی نظیر از غصه ها و درماندگی های قشر ندار و رفاه و فربهی بالانشینان و حتی فرومایگی و بی خاصیتی روحانیون حاکم بر جامعه هنوز آنقدر ملموس و عیان است که شاهکار زولا را همچون شیپوری آتشین در گوش تمام دنیا و حتی قدرتمند تر از زمان تولدش فریاد می زند. فریادی که کاش این روزها هم گوش شنوایی آن را می شنید و همچون بهاری نو ، زمستان سرد این روزها را به پایان می رساند.
دردناک و تأثیر گذار. بهترین لحظات رمانهای زولا همان فصول ابتدایی کتاب هستند( که البته آنها هم بسیار تیره به تصویر کشیده شدهاند) بعد از آن هر لحظه وضع بدتر و بدتر میشود. برای همین است که میگویند از زولا نباید انتظار پایان خوش داشت. ____________________________________ ۱- این کتاب لقب «بینوایان دوران صنعتی» رو داره و این لقب بی دلیل نیست. خواندنش برای اهل ادبیات به اندازهٔ بینوایان هوگو واجب است. ۲- ترجمهٔ جناب حبیبی از این کتاب سخت خوان است، اما از نظر من در اکثر موارد ایراد از ترجمه نیست بلکه متن اصلی هم زبان دشواری دارد. ممکن است حین خواندن کتاب بارها به واژهنامه رجوع کنید. ۳- اگر اهل ادبیات و خواندن رمانهای کلاسیک هستید، این کتاب را بخوانید وگرنه ممکن است حوصلهتان را سر ببرد. ۴-این کتاب برای شروع خوانش آثار کلاسیک فرانسه چندان مناسب نیست. ۵- اگر این کتاب را دوست داشتید «بینوایان» ویکتور هوگو و کتاب«شاهکار» اثر زولا را از دست ندهید. موفق باشید
کتاب ژرمینال شاهکار امیل زولاست. یکی از بهترین کتاب هایی که تاحالا خوندم. کتاب پر از تاریکی، رنج و درد است به گونه ای که در طی خواندن کتاب حتی لبخند کوچکی به لبانتون تو نمیاد. قدری با جزئیات کامل داستان نوشته شده که خودتون رو میتونین کنار کارگران بگذارید و با اون ها رنج و گرسنگی بکشید و در اعماق معدن کار کنید. اتین شخصیت اصلی کتاب در محل کار قبلی خود، کارفرما را به باد کتک گرفته و ناچار میشود به طور کلی آن ناحیه از کشور را پشت سر بگذارد و به جایی برود که کسی او را نمیشناسد. در مسیر به یک معدن زغال می رسد و در آنجا مشغول به کار میشود. و پس از مدتی زندگی بین کارگران معدن ، مدیران معدن حقوق هارا کم میکنند که از این قسمت کتاب مشکل اساسی شروع میشود ....
خیلیها این کتاب رو شاهکار میدونن که به نسبتزمان خودش و تاثیرگذاری و توصیفات جذابش شاهکار هم هست اما سلیقه شخصی نسل حدید خیلی با این فضای غمبار و سختی نه تنها آشنا نیست که ارتباط خوبی برقرار نمیکنه به نظر من کتابیه که اگر هم خونده نشه به معنی ار دست دادن یه شاهکار نیست همین که موضوع و خلاصه ش رو هم بدونید کافیه مگر اینکه خیلی اهل کلاسیک خوانی باشید و فضاهای یک قرن و نیم پیش براتون واقعا جذاب باشه در غیر این کتاب خیلی حوصله سر بر و خسته کننذه و تلخ پیش میره
توصیف معدن به هیولایی که از گوشت آدمی، سیر نمیشه. توصیف زندگی سخت و فلاکت بار معدن چیان، و و و ، فریاد های بی انتها در اعتراض به ظلم و ستم.... کتاب سیاهی بود... در بعضی قسمت های کتاب، ترجمه یه جورایی نامفهوم بود ولی با اینحال کتابیه که نمیشه ازش گذشت....
کتاب خوبیه، اما به نظر من که همیشه در نهایت ناامیدی و تاریکی دوست دارم کورسویی از امید و بارقه ای از روشنایی ببینم، خیلی سیاه و دردناک بود، و در مورد ترجمه ش، حتما مترجم دیگه ای رو انتخاب کنید... با وجود حساس نبودن من به ترجمه ها، این ترجمه واقعا بیش از حد بد بود!
دردهای جامعه ی کارگری را امیل زولا به خوبی در این کتاب به تصویر کشیده. فسادی موجود در این طبقه هست به اضافه ی ظلم هایی که تحمل میکنند همراه با تلاش برای تغییر و بهبود زندگی ، موضوعات اصلی این کتاب است. من از خواندنش لذت بردم
خوشم آمد. از کتابهایی است که نمیتوان زمین گذاشت. برای فهم ریشههای قوت و ضعف مار کسیسم خیلی به درد میخورد، همچنین برای درک مناسبات اجتماعی و تاریخی فرانسه مدرن و جنبشهای کارگریاش مناسب است. ترجمهاش هم خوب بود.
کتاب بسیار زیبا، موشکافانه اما تلخی بود. البته این تلخ نویسی در آثار زولا تازگی ندارد. جزو کتاب هایی ست که یک کتابخوان حتماً باید بخواند. ممنون از فیدیبو که کتاب کامل را در اختیار همگان گذا شته.
مثل دیگر آثار امیل زولا بسیار بسیار زیبا و گیراست؛ پیشنهاد میکنم کتاب “شاهکار” اور زولا که درمورد نقاش ساختار شکن هست رو هم مطالعه کنید