انسان موجود عجیبی و بسیار پیچیده است. رفتارهای انسان بر اساس منافعش بسیار تغییر پذیر است و گاهی حتی خودش را متعجب میکند. قرن نوزدهم و اوایل بیستم در فرانسه، مانند تمام اروپا قرن آشوبهاست. قرنی که نظامهای قدرت تغییر بسیاری میکنند و روشهای دستیابی به قدرت عوض میشوند. امیل زولا نویسندهی فرانسوی آزادیخواه در آثارش به بسیاری از نقاط ضعف جامعه فرانسه و فساد و آشوبی که در این دوران در آن جریان دارد پرداخته است. رمان فتح پلاسان اثر این نویسنده، رمانی است که بسیاری از ویژگیها و مناسبات جامعهی فرانسه در ان زمان را در قالب زندگی و مناسبات افراد در یک شهر کوچک خیالی بیان میکند.
«روگن، ماکار» مجموعهای است که امیل زولا نوشتن آن را سال 1871 آغاز کرد. اولین کتاب این مجموعه «ثروت روگنها» نام دارد. زولا که با «کمدی انسانی» بالزاک آشنا بود و این مجموعه را شاهکاری تحسین برانگیز میدانست تصمیم گرفت کار مشابهی انجام دهد و در نتیجه خاندانی فرضی آفرید و بیست کتاب دربارهی آنها نوشت. خانوادهی مجموعهی امیل زولا خانوادهایاند که برای شهرت و ثروت بیشتر از هیچ کاری چشم پوشی نمیکنند و تجملات برایشان از الویت زیادی در زندگی برخوردار است. او این خانواده را به دو دستهی مشروع و نامشروع تقسیم کرد و نام خانوادگی دستهی مشروع را روگن و نامشروع را ماکار گذاشت. در مجموعهی زولا، روگنها آدمهایی معقول تر از ماکارها اند و اغلب ماکارها شخصیتهایی پلید و نامطلوب توصیف شدهاند.
امیل زولا نگارش این مجموعه را سال 1893 با کتاب «دکتر پاسکال» به پایان رساند.
فتح پلاسان چهارمین کتاب از مجموعهی بیست جلدی «روگن ماکار» است. این رمان با نام اصلی La Conquête de Plassans سال 1874 در فرانسه منتشر شد. از بسیاری جهات این رمان را دنبالهی رمان اول مجموعهی «روگن، ماکار»میدانند.
فتح پلاسان در شهری خیالی به نام «پلاسان» در زمان امپراطوری ناپلئون سوم رخ میدهد و داستان دربارهی تلاشهای یک کشیش بدطینت در یک سری ماجرای سیاسی است که عواقب بدی برای بعضی از اهالی شهر به دنبال دارد.
امیل زولا در این رمان تلاش کرده است عمق فسادی که طبقهی اعیان و اشراف در فرانسه را فراگرفته است نشان دهد و از عمق خودخواهی انسان پرده بردارد. همچنین کشمش میان قدرت دولت و قدرت کلیسا در شهرها و استانهای کوچک در زمان امپراطوری ناپلئون سوم را به تصویر میکشد. او این مسائل را با احساسات انسانی در آمیخته و رمانی زیبا خلق کرده است.
فریدون مجلسی مقدمهای بر ترجمهی این کتاب نوشته است که در آن دربارهی زندگی امیل زولا، کتاب فتح پلاسان و ترجمهی آن مطالب جالبی آورده است. رمان فتح پلاسان بیست و سه فصل دارد.
داستان جایی آغاز میشود که خانم مارت، همسر آقای موره و دخترش دزیره باهم در خانه هستند و دخترک تلاش میکند عروسکی با پارچه درست کند.. خانم مارت از نسل روگن ،ماکار است و از بیماری روانی رنج میبرد. مارت و آقای موره سه فرزند دارند، دختر کوچک آنها دزیره با وجود انکه چهارده سال سن دارد، ذهنی کودکانه دارد. اعضای خانواده منتظر آقای موره هستند تا شام بخورند آقای موره به خانه میآید و گفت و گوهایی دربارهی حضور کشیشی به نام آبه فوژا که تازه به پلاسان آمده است، به عنوان مستاجر در خانهی موره شکل میگیرد.
پلاسان در آستانهی انتخابات قرار دارد و حضور فوژا بسیاری از معادلات را در این شهر تغییر میدهد. همهی شخصیتها در این شهر به دنبال منافع خود هستند و فساد عمیقی شهر را فراگرفته است. همهی افراد برای رسیدن به مقاصد خود از یکدیگر سواستفاده میکنند، مقامات شهرداری از کشیشها، کشیشها از مردم و حتی اعضای خانوادهها از همدیگر و در این میان روابط مختلفی میان افراد شکل میگیرد...
امیل زولا، نویسنده، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار فرانسوی قرن نوزدهم است. او سال 1840 از پدری ایتالیایی و مادری فرانسوی در پاریس به دنیا آمد. او در کودکی پدرش را از دست داد.
امیل زولا پیش از آن که به عنوان نویسنده شناخته شود مشاغل زیادی را امتحان کرد. او مدتی به عنوان منشی در یک شرکت حمل و نقل کار میکرد و مدتی نیز در بخش فروش یک انتشارات مشغول به کار بود.
امیل زولا سال 1870 با همسرس الکساندرین ازدواج کرد. آنها هرگز بچه دار نشدند اما تا پایان عمر در کنارهم زندگی کردند.
اولین فعالیتهای ادبی زولا نوشتن نقدادبی در روزنامههای مختلف فرانسه بود. او اولین کتابش «اعتراف کلود» را سال 1865 نوشت و پس از آن تا پایان عمر آقار زیادی خلق کرد. امیل زولا را از پیشگامان ناتورالیسم(طبیعت گرایی) در ادبیات جهان میدانند.
امیل زولا تنها نویسنده نبود و از چهرههای آزادی خواه فرانسوی تاریخ است. زولا در ماجرای مشهور افسر ارتش فرانسه، «آلفرد دریفوس» که به خیانت متهم شده بود، نقش پررنگی ایفا کرد و در دفاع از او نوشتههایی منتشر کرد که در نهایت در تبرئهی «دریفوس» موثر واقع شد.
امیل زولا سال 1901 و 1902 نامزد جایزهی نوبل ادبیات شد اما موفق به برندهشدن این جایزه نشد. این نویسنده پی مشهور فرانسوی سال 1902 به خاطر مسدود شدن دودکش خانهاش با دیاکسیدکربن خفه شد ودر گذشت. پیکر زولا را سال 1908 به پانتئون منتقل کردند و در کنار «ویکتور هوگو» به خاک سپرده شد.
سالها بعد در دههی 50 میلادی در روزنامههای فرانسوی ادعایی مبنی بر اینکه مرگ زولا، حادثه نبوده و او به قتل رسانده شده است، مطرح شد. این ادعا هرگز اثبات یا رد نشد.
امیل زولا نویسندهی بسیار پرکاری بوده است. علاوه بر مجموعهی «روگن ، ماکار» آثار زیاد دیگری نیز از او به جامانده است. بسیاری از آثار امیل زولا به فارسی برگردانده شدهاند. از میان آنها میتوان کتابهاب «زمین»، «سهم سگان شکاری»، «دارایی خانواده روگن»، «حمله به آسیاب»، «برگی از دفتر عشق»، «مرگ الیویر بکی» و «سایههای شب» را نام برد.
معروفترین اثر امیل زولا در ایران «ژرمینال» است که مترجمان مختلفی آن را به فارسی برگرداندهاند. این کتاب با ترجمهی مترجم برجسته «سروش حبیبی» در فیدیبو موجود است.
دکتر «هوشنگ امیرمکری»، دیپلمات برجستهی سالهای دور ایران، فتح پلاسان را در آخرین سالهای زندگیاش از فرانسه به فارسی برگردانده است. ترجمهی فتح پلاسان پس از درگذشت دکتر امیرمکری منتشر شد. دکتر امیرمکری که مدتی به عنوان نمایندهی ایران در سازمان ملل فعالیت میکرد و سفیر ایران در لهستان نیز بود، به فرانسه و انگلیسی تسلط داشت و آلمانی را خوب حرف میزد. ایشان ترجمههای برجستهی دیگری نیز در کارنامهی خود دارد. «تاریخ انقلاب روسیه» اثر جوئل کارمایکل و«جلد هفتم تاریخ جهان» اثر کارل گریمبرگ کتابهای دیگری است که دکتر امیرمکری به فارسی برگردانده است. خرید و دانلود کتاب الکترونیک(pdf) فتح پلاسان با ترجمهی هوشنگ امیرمکری که انتشارات نیلوفر آن را منتشر کرده است در همین صفحه ممکن است.
آن روز وقتی که وارد خانه دامادش شد فقط مارت و موره در اتاق غذاخوری بودند.
موره که سخت متعجب شده بود گفت:
-عجب! ببین! مادرت است... از ما چه میخواهد؟ هنوز از آمدنش به اینجا یک ماه نگذشته است. یقینا دوز و کلک تازهای در کار است.
موره قبل از ازدواجش در دکان تنگ و کوچک خانواده روگن که در محله قدیمی شهر واقع شده و بوی ورشکستگی از آن بلند بود کار میکرد. آقا و خانم روگن پیوسته مورد سوءظن و بیاعتمادی وی بودند. به علاوه آنها نیز به نوبه خود کینه ژرف و سختی از موره در دل داشتند و مخصوصا از او به عنوان بازرگانی که در ظرف مدت کوتاهی معاملات سودبخشی انجام داده و پول زیادی به دست آورده بود نفرت داشتند. وقتی که دامادشان میگفت«من ثروتم را فقط مدیون کارم هستم» آنها لبانشان را به هم میفشردند، زیرا به خوبی میفهمیدند که این گفتهاش آنان را به این متهم میکند که ثروتشان را از ظریق معاملات و بند و بستهای پنهانی و غیرقانونی به دست آوردهاند. فلیسیته با وجود خانه زیبایی که در میدان فرمانداری داشت، با حسادت وحشیانه یک سوداگر قدیمی که ثروتش را مرهون صرفهجوییهای پشت پیشخوان مغازهاش نیست، پنهانی غبطه خانه کوچک و آرام خانواده مور را میخورد. فلیسیته پیشانی مارت را بوسید، انگار که دختر هنوز شانزده سال دارد. سپس با موره دست داد. این دو نفر معمولا سخنان به ظاهر ملایم اما نیشداری را با لحنی تمسخرآمیز رد و بدل میکردند.
فلیسیته تبسم کنان سوال کرد:
-خوب! آقای انقلابی، ژاندارمها هنوز دنبال شما نیامدهاند؟
موره نیز خنده کنان جواب داد:
-نه هنوز. برای این کار منتظر دریافت دستور از شوهر شما هستند.
فلیسیته که به شنیدن سخنان موره برقی در چشمانش درخشید گفت:
-آه! حرفهای شما واقعا به دل مینشینند.
مارت نگاه نفرتآمیزی به موره انداخت؛ او حقیقتا شورش را درآورده بود. اما موره که دور برداشته بود دوباره شروع کرد:
- واقعا ما به فکر هیچ چیز نیستیم: از شما در اتاق غذاخوری پذیرایی میکنیم. خواهش میکنم بفرمایید به سالن برویم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۶۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 453 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۰۶:۰۰ |
نویسنده | امیل زولا |
مترجم |