کتابهای جنایی واقعی و داستانهای معماگونه همواره در جهان طرفدار داشتهاند و از آگاتا کریستی و ژرژ سیمنون در قرن گذشته تا روث ور و گلین فیلین در سالهای گذشته داستانهای جذابی نوشتهاند و توانستهاند خواننده را با خود به دنیای جرم جنایت ببرند. این روزها نام جدیدی در دنیای تریلر شنیده میشود. «هالی جکسون» زن جوانی است که راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب را نوشته است، این کتاب بلافاصله پس از انتشار در صدر فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز و ساندی تایمز قرار گرفت و نام نویسندهاش را سر زبانها انداخت. این کتاب دوستداشتنی را بخوانید و از یک معمای دلچسب لذت ببرید.
کتاب راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب اولین بار با عنوان اصلی «A good girl’s guide to murder» در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. داستان این کتاب معمایی پرهیجان و جذاب است که افراد زیادی را در گروههای سنی مختلف به خود جلب کرده است.
هالی جکسون داستان کتابش را از زبان دختر نوجوان هفدهسالهای به نام پیپا روایت کرده است. او در سال آخر دبیرستان درس میخواند و برای پروژهی آخر سالش ماجرای گمشدن دختری به نام آندی بل را بررسی میکند. آندی پنج سال قبل یک شب ناپدیدشده و دیگر پیدا نشده است. دوست پسر او در آن زمان، پسری هندی تبار به نام سالیل بود که یکی دو روز بعد جنازهاش در جنگل پیدا شد، او خودکشی کرده بود. پلیس شواهدی پیدا کرد که میتوانست سالیل را به قتل آندی متهم کند اما به دلیل مرگ پسر جوان هرگز این مسئله ثابت نشد. همهی شهر باور کردند که سالیل سینگ، آندی را کشته، همه به جز پیپا.
داستان جایی شروع میشود که پیپا به دنبال آدمهای آن ماجرا میگردد و با آنها مصاحبه میکند. از افسر پرونده تا روزنامهنگاری که آن زمان درگیر ماجرا بودهاند، همه با پیپا مصاحبه میکنند. او حتی به سراغ روای، برادر سالیل هم میرود تا پرده از راز گمشدن آندی بردارد؛ اما پیپا تا کجا میتواند پیش برود؟
هالی جکسون داستانش را با جزئیات زیاد نوشته و گاهی هم از زبانی طنزآمیز استفاده کرده است. او در کنار داستان پنج سال پیش به داستان پیپا و دوستانش هم پرداخته است. این کتاب سرگرمکننده نامزد بهترین رمان معمایی سال از نگاه کاربران گودریدز بود.
هالی جکسون نویسندهی زن بریتانیایی است که سال ۱۹۹۲ به دنیا آمده است. او از سن کم قلم به دست میگرفت و در ۱۵ سالگی اولین رمانش را نوشت که تلاشی ناموفق بود. هالی در دانشگاه ناتینگهام و در رشتهی زبانشناسی و نویسندگی خلاق تحصیلکرده و مدرک کارشناسی ارشد خود ر ا هم در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی گرفته است. او به مستندهایی که از روی جنایات واقعی ساخته میشود علاقه دارد و یکی از رؤیاهایش در زندگی این بود که کارآگاه شود. او از این علاقه در نوشتن استفاده میکند و کتاب راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب نشاندهندهی این است که در این زمینه موفق عمل کرده است. دومین کتاب هالی جکسون که ادامهی کتاب اول اوست «دختر خوب، خون بد» نام دارد.
راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب یکی از پرفروشترین کتابهای سال ۹۹ در ایران است. این کتاب را فرسیما قطبی به فارسی برگردانده است و نشر نون آن را چاپ کرده است. راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب در تمام کتابفروشیهای معتبر کشور در دسترس است و اگر نظر یا انتقادی دربارهی این کتاب دارید میتوانید نظرات خود را به آدرس انتشارات نون در تهران ارسال کنید تا در چاپهای بعدی کتاب در نظر گرفته شود. نسخهی الکترونیک این کتاب هم در قالب ۴۰۰ صفحه منتشرشده است. خرید نسخه الکترونیک کتاب جنایی راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب با ترجمهی فرسیما قطبی در همین صفحه ممکن است. میتوانید این کتاب را در کنار بهترین کتابهای معمایی جهان از فیدیبو دانلود کنید.
اگر از دسته افرادی هستید که به کتاب داستان کوتاه جنایی علاقه دارند یا از رمانهای معمایی لذت میبرند این کتاب مناسب شماست. راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب داستانی با طرح بسیار منسجم و جذاب است و میتواند ذهن خواننده را کاملاً درگیر کند. داستان این کتاب، داستان قتلی رازآلود و عجیب است و پیگیری آن میتواند لحظات دلچشبی را در یک عصر تابستان بسازد. این داستان خواندنی گروه سنی ندارد و از نوجوانان تا کهنسالان میتوانند آن را بخوانند و از آن لذت ببرند.
پیپ، با بیقراری، پاهایش را از زیر میز تکان میداد و امیدوار بود کارا آنقدر مشغول وراجی کردن باشد که متوجه نشود. اولین باری بود که پیپ مجبور بود چیزی را از او پنهان کند و اضطراب باعث شده بود مدام با دستانش بازی کند و شکمش منقبض شود.
سه روز بعد از برگشتنشان از جنگل، وقتی معلمها از صحبت دربارهی اینکه قرار است چه درس دهند دست کشیدند و واقعاً شروع کردند به درس دادن، بعد از مدرسه، پیپ به خانهی کارا رفته بود. در آشپزخانهی خانوادهی وارد نشسته بودند و تظاهر به انجام تکالیف میکردند، ولی درواقع، کارا داشت از بحرانی حرف میزد که گریبانگیرش شده بود.
«و بهش گفتم هنوز نمیدوم میخوام چه رشتهای توی دانشگاه بخونم، چه برسه به اینکه کجا میخوام برم؛ و اون مدام میگه زمان داره میگذره کارا و بهم استرس میده. تو با پدر و مادرت صحبت کردی؟»
پیپ گفت: «آره چند روز پیش. انتخابم کالج کینگ توی کمبریجه.»
«رشتهی انگلیسی؟»
پیپ سرش را به علامت تائید تکان داد.
کارا نفسش را با عصبانیت بیرون داد و گفت: «بدترین آدم واسهی درددل کردن دربارهی برنامههای زندگی هستی. شک ندارم که از الان، میدونی وقتی بزرگ شدی، میخوای چی کاره بشی.»
پیپ گفت: «معلومه. میخوام همزمان، لویی ترو، هدر بروک و میشل اوباما بشم.»
«کاراییات اذیتم میکنه.»
صدای سوت قطاری بلند از گوشی پیپ بلند شد.
کارا پرسید: «کیه؟»
پیپ که داشت پیام را از نظر میگذراند، گفت: «راوی سینگه. میخواد ببینه خبر تازهی دیگهای دارم یا نه»
کارا با بازیگوشی گفت: «اوه، الان دارین به هم پیام میدین، درسته؟ باید هفتهی بعد، یه تاریخ رو در نظر بگیرم برای عروسی؟»
پیپ خودکاری را به طرفش پرت کرد. کارا ماهرانه جاخالی داد.
کارا گفت:«خب، خبر تازهای دربارهی اندی بل داری؟»
پیپ گفت: «نه راستش، هیچچیز جدیدی نیست...»
دروغ باعث شد انقباض شکمش بیشتر شود.