کتاب دشمن پنهان نشر هرمس

 

«به همه آنانی که زندگی یکنواختی را سپری می‌کنند به امید آنکه شاید، غیرمستقیم خوشی‌ها و خطرهای زندگی ماجراجویانه دیگری را تجربه کنند.» این جملاتی است که در آغاز کتاب دشمن پنهان آگاتا کریستی آمده است. کتابی که یک ماجراجویی جذاب و هولناک در سال‌های پایان جنگ جهانی است. این کتاب جذاب را بخوانید و از ذهن زیبای کریستی لذت ببرید.

‌درباره‌ی کتاب دشمن پنهان اثر آگاتا کریستی

دشمن پنهان برای اولین بار سال 1922 با عنوان «the secret adversary» منتشر شد. این داستان دومین رمان جنایی کریستی است. او در رمان دشمن پنهان شخصیت‌های تامی (tommy) و تاپنس (tuppence) را معرفی می‌کند که بعدها در سه رمان دیگر و یکی از مجموعه داستان‌های کریستی نیز دیده می‌شوند.

در آغاز داستان کشتی‌ای در حال غرق شدن است و مردی آمریکایی مدارک بسیار مهمی را به دختری جوان می‌سپارد، مدارکی که می‌توانند نتیجه‌ی جنگ را تغییر دهند. مدارکی که باید سالم بمانند.

در سوی دیگر داستان جنگ بزرگ به‌تازگی تمام‌شده و کار خیلی سخت پیدا می‎‌شود. در این شرایط تامی و تاپنس که دوستان دوران کودکی هستند همدیگر را می‌بینند و تصمیم می‌گیرند کسب‌وکار خودشان را راه تحت عنوان «ماجراجویان جوان» راه بیندازند. آن‌ها درگیر شغلی می‌شوند که آن‌ها را به سمت موقعیت‌های خطرناک سوق می‌دهد. حالا دیگر مدارک روزهای جنگ می‌تواند به نفع آمریکا نباشد. تامی و تاپنس باید بفهمند بر سر دختر جوان و مدارک چه آمده است.

از روی داستان این کتاب سال 1983، فیلم سینمایی‌ای به همین نام ساخته شد. علاوه بر این اقتباس‌های تلویزیونی و رادیویی مختلفی نیز از این داستان انجام‌شده است.

‌درباره‌ی آگاتا کریستی نویسنده‌ی کتاب دشمن پنهان

آگاتا مری کلاریسا میلر یا همان آگاتا کریستی بزرگترین جنایی‌نویس و مشهورترین زن نویسنده‌ی تاریخ است. کتاب سپس هیچ‌کدام زنده نماندند از این نویسنده با بیش از صد میلیون نسخه فروش، پرفروش‌ترین رمان جنایی همه‌ی دوران است. در مجموع بیش از دو میلیارد نسخه از کتاب‌های او در سراسر جهان فروخته‌شده است.

آگاتا کریستی در فضای جنگ جهانی زندگی می‌کرد و در همین شرایط نیز نویسنده شد. او در دورانی که به‌عنوان پرستار و مسئول داروخانه فعالیت می‌کرد چیزهای زیادی درباره‌ی سم‌ها یاد گرفت. او بیش از سی قتل با سم در داستان‌هایش طراحی کرده است که همه‌ی آن‌ها جزئیات ریز و جالبی دارند.

آگاتا دو بار در زندگی‌اش ازدواج کرد که همسر اولش آرچیبالد کریستی عضو ارتش سلطنتی انگلیس و همسر دومش ماکس مالوان (max mallowan) باستان‌شناس انگلیسی بود. زمانی که همسر دوم کریستی لقب شوالیه را از دربار انگلیس گرفت، آگاتا قبول کرد لقب بانو را بپذیرد. بر اساس خاطرات اطرافیانش او زنی مهربان و متواضع بود و شخصیت آرامش به داستان‌های هولناکی که می‌نوشت نمی‌خورد.

آگاتا در آغاز با اسم مستعار داستان‌های عاشقانه می‌نوشت که البته موفقیت چندانی هم به دست نیاورد. مدتی بعد در چالشی با خواهرش که معتقد بود او نمی‌تواند داستانی جنایی بنویسد شخصیت پوآرو را خلق کرد و داستان ماجرای اسرارآمیز در استایلز را نوشت. داستان او شش بار از سوی ناشران رد شد ما درنهایت او توانست سال 1920 کتابش را منتشر کند. این کتاب سرآغاز شهرت آگاتا بود. جالب است بدانید او خودش چندان به پوآرو علاقه نداشت و حتی در سال‌های پایانی دهه‌ی سی داستانی نوشت که پوآرو در آن کشته شد اما با اصرار خانواده و ناشرانش این داستان تا سال 1975 منتشر نشد و پوآرو همچنان شخصیت اصلی داستان‌هایش باقی ماند.

از میان بهترین آثار آگاتا کریستی می‌توان به کتاب‌های «خانه کج»، «قتل در قطار سریع‌السیر شرق»، «پنج خوک کوچک»، «قتل در خانه کشیش»، «قتل‌های الفبایی» و «شب بی‌پایان» را نام برد. او برای یک‌عمر تلاش در نوشتن داستان‌های پلیسی عنوان استاد اعظم را از انجمن جنایی نویسان آمریکا دریافت کرده است.

ترجمه‌ی کتاب دشمن پنهان به فارسی

انتشارات هرمس یکی از ناشرانی است که داستان‌های جنایی مشهور سراسر جهان را در مجموعه‌ی کارآگاه و قطع و طرح جلدهای مخصوص خودش چاپ می‌کند. آگاتا کریستی یکی از نویسندگانی است که بیشتر آثارش در همین مجموعه منتشر شده‌اند. هرمس ترجمه‌ی محمد طاهر ریاضی از دشمن پنهان را نیز سال 89 وارد بازار کتاب ایران کرد. نسخه‌ی الکترونیک این کتاب را هم می‌توانید از فیدیبو دانلود کنید و روی تبلت، گوشی هوشمند یا کامپیوتر شخصی‌تان مطالعه کنید.

چرا باید کتاب دشمن پنهان را خواند؟

جنگ جهانی موضوعی است که بازتاب‌های مختلفی در داستان‌ها و روایت‌های نویسندگان، به‌خصوص در کشورهای درگیر در جنگ داشته است. آگاتا کریستی نیز از این سوژه در کتاب دشمن پنهان استفاده کرده است. این کتاب از حال و هوای آمریکای بعد از جنگ حرف می‌زند و خواننده را همراه شخصیت‌های کتابش به یک سفر عجیب‌وغریب می‌برد تا راز ماجرایی را فاش کنند که افراد زیادی در آن درگیرند، افرادی که آدم‌های معمولی نیستند و سیاستمداران و افراد بانفوذی در میان آن‌ها هستند. دشمن پنهان صرفاً یک معمای پلیسی نیست یک ماجرای لذت‌بخش برای همه‌ی سن و سال‌هاست. کتابی که خواندنش می‌تواند باعث شود گذر زمان را احساس نکنید.

‌در بخشی از کتاب دشمن پنهان می‌خوانیم

ویتینگتون و همراهش با گامهایی معمولی به راه خود می‌رفتند. تامی بدون معطلی به تعقیب آن‌ها پرداخت و به‌موقع دید که از پیچ خیابان گذشتند. با گام‌های محکم و بلند، از پیچ گذشت و خود را به حد کافی نزدیک کرد. خیابان‌های محله مایفر نسبتا خلوت بود؛ بنابراین باید فاصله را به‌گونه‌ای حفظ می‌کرد که آن‌ها در دیدرس باشند.

این کار برای تامی تجربه جدیدی بود. گرچه با خواندن داستان‌های پلیسی تا حدودی با ریزه‌کاری‌های تعقیب دیگران آشنا بود؛ اما خودش هیچ‌گاه امتحان نکرده بود. اکنون در عمل، کاری بسیار دشوار به نظر مرسید. مثلاً اگر ناگهان یک تاکسی صدا می‌کردند، چه می‌کرد؟ در کتاب‌های راننده قول یک سکه طلای قدیم - یا یک پوند جدید - می‌دهی و کارت راه می‌افتد؛ اما می‌دانست که در عمل، این‌جور مواقع، بلافاصله سوار یک تاکسی دیگر می‌شوی و به‌احتمال‌ زیاد اصلا تاکسی دومی در کار نیست. آن وقت باید شروع می‌کرد به دویدن. وقتی مرد جوانی بی‌وقفه در خیابان‌های لندن بدود، مردم چه فکرمی کنند؟ دریک خیابان اصلی، ممکن است بگویند به دنبال اتوبوس است؛ اما در این خیابان‌های فرعی اشراف نشین و خلوت. این‌طور فکر نمی‌کنند. برعکس، ممکن است یک پلیس سمچ جلویش را بگیرد و توضیح بخواهد.

غرق در این افکار بود که یک تاکسی خالی جلوتر از آن‌ها کنار خیابان توقف کرد. نفس تامی بند آمد: «یعنی تاکسی صدا کردند؟»

وقتی بی‌توجه از کنار تاکسی رد شدند، نفس راحتی کشید. مسیر حرکتشان مارپیچی بود و نشان می‌داد می‌خواهند هرچه زودتر به خیابان آکسفورد برسند.