هرکول پوآرو یکی از جذابترین شخصیتهای کارآگاهی جهان است. بسیاری از علاقهمندان به داستانهای پلیسی و معمایی او را دوست دارند و خیلی وقتّها تلاش کردهاند از زاویهی دید او به ماجراها نگاه کنند و سعی کنند مسائل را با راهحلهای پوآرویی حل کنند. آگاتا کریستی خالق این شخصیت است که جنایتهای هیجانانگیزی را ترتیب داده تا پوآرو آنها را رمزگشایی کند. «دختر سوم» یکی از داستانهای کریستی است که در آن هرکول پوآرو با یک ماجرای عجیبوغریب روبهرو است. این کتابی است که اگر خواندش را آغاز کنید ذهنتان را به خود مشغول خواهد کرد و تا زمانی که داستان به پایان نرسد نمیتوانید آن را زمین بگذارید.
کتاب دختر سوم با عنوان اصلی «third girl» اولین با سال ۱۹۶۶ منتشر شد. این داستان با مراجعهی دختر جوانی به پوآرو آغاز میشود که فکر میکند قتل انجام داده است. این دختر جوان که پس از مرگ مادر و ازدواج مجدد پدرش با زنی دیگر از خانه بیرون زده است با دو دختر دیگر در لندن هماتاقی شده است. او تعدادی از روزهای اقامتش در لندن را به یاد نمیآورد و فکر میکند کسی را به قتل رسانده است. او به کارآگاه پوآرو مراجعه کرده تا از کمک او استفاده کند و حقیقت را دریابد. از سوی دیگر اتفاقات دیگری از طرف مادرخواندهی دختر در جریان است
ماجرای کتاب دختر سوم داستانی پر کشش است که کریستی با صبر و حوصله جزئیاتش را بیان کرده و کمکم مخاطب را پای داستان میخکوب کرده است. این داستان جذاب در سراسر جهان مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده و تاکنون به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شده است.
آگاتا میلر که او را با نام آگاتا کریستی میشناسیم نویسندهی زن انگلیسی متولد ۱۸۹۰ است. آگاتا در ۵ سالگی خواندن و نوشتن را یاد گرفت و مدتها در کتابخانهی پدرش مطالعه میکرد. بااینکه او تحصیلات دانشگاهی نداشت اما اطلاعات عمومی بسیاری داشت و چیزهای زیادی میدانست. دوران جوانی آگاتا کریستی با جنگ جهانی همراه بود و همین باعث شد او بهَعنوان پرستار و داروساز در پشت جبهه کمک کند. چیزهایی که او در این دوران دربارهی داروها و بهخصوص سمها یاد گرفت در آینده در داستانهایش به کارآمد.
آگاتا کریستی علاوه بر داستانهای پلیسی شعر و داستان کوتاه مینوشت اما هیچکدام از آنها شهرت داستانهای پلیسیاش را پیدا نکرد. از میان داستانهای مشهور این نویسندهی انگلیسی میتوان به کتابهای «قتل در بینالنهرین»، «قتل راجر آکروید»، «چهار قدرت بزرگ»، «قتلهای الفبایی»، «دشمن مخفی»، «دست پنهان»، «سپس هیچکدام باقی نماندند» و «معمای کارائیب» اشاره کرد.
آگاتا کریستی در سالهای فعالیتش برندهی جوایز مختلفی هم شده است. او برای رمان «شاهد پرونده» برندهی جایزهی ادگار شد. همچنین «مجمع معمایی نویسان آمریکا» جایزهی استاد اعظم را سال ۱۹۵۵ به او داد. او لقب بانو را هم از دربار سلطنتی دریافت کرده است. آگاتا کریستی، «ملکهی جنایت» سال ۱۹۷۶ براثر مرگ طبیعی درگذشت.
کتابهای آگاتا کریستی در ایران نیز مانند سراسر جهان با استقبال بسیار خوبی مواجه شدهاند. بیشتر آثار او چندین بار به فارسی برگردانده شده و در هر کتابفروشیای که پا بگذارید تعدادی از آثار او را میتوانید پیدا کنید. انتشارات هرمس کتاب دختر سوم را با ترجمهی مهتاب بخارایی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
آگاتا کریستی خالق بهترین داستانهای جنایی سراسر جهان است. شاید باورش سخت باشد اما داستانهای او پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پرفروشترین آثار جهانند و تاکنون بیش از یک میلیارد نسخه از آنها در سراسر جهان منتشرشده است. «دختر سوم» یکی از آثار بسیار جذاب اوست که به مجموعهی کارآگاه پوآرو تعلق دارد و پر از تعلیق و لحظات گیجکننده است. لحظاتی که حتی کارآگاه پوآرو را هم به وجد میآورد. اگر یک روز خستهکننده را میگذرانید و کاری برای انجامدادنی ندارید خواندن کتاب «دختر سوم» میتواند حالتان را عوض کند. این کتاب را بخوانید و از سفر به ذهن ملکهی جنایت لذت ببرید.
کتاب دختر سوم در دستهی کتابهای داستان پلیسی قرار دارد.
کتاب دختر سوم مناسب برای گروه سنی نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای معمایی و پلیسی است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 293 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 14 روز بخوانید.
رمان دختر سوم جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان پلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان پلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب دختر سوم اثر آگاتا کریستی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان پلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
عجب دردسری! جرعهای شیرکاکائو سر کشید و سرش را تکان داد.
در باز شد و پیشخدمت تعلیمدیدهاش جرج وارد شد. رفتارش نامتعارف و تا حدودی پوزش طلبانه بود. سرفهای کرد و آرام گفت:
-یک... خانم جوان آمدهاند.
پوآرو با تعجب و اندکی ناخشنودی رو به او کرد و بهتندی گفت:
-من در این ساعت کسی را نمیپذیرم.
جرج حرف او را تائید کرد:
-بله آقا، میدانم.
آقا و خدمتکار لحظهای به هم نگاه کردند. گاهی برقراری ارتباط بین این دو مشکل میشد. جرج نشان میداد که اگر آقا با لحن کلام، کنایه، یا بعضی واژههای خاص، سؤال صحیح را بپرسد جواب میگیرد. پوآرو با خودش دنبال پرسش مناسب این موقعیت میگشت. بااحتیاط پرسید:
-این خانم جوان خوشقیافه است؟
-به نظر من نه قربان، ولی سلیقهها مختلف است.
پوآرو به این پاسخ فکر کرد. به یاد مکث کوتاهی افتاد که جرج قبل از گفتن عبارت «خانم جوان» کرده بود. جرج آدمشناسی باریکبین بود، از موقعیت اجتماعی این مهمان مطمئن نبود و برای همین عجالتاً با حسن نیت او را خانم نامیده بود.
-پس یه عقیده تو ایشان یک خانم جوان هستند و نه –مثلاً- یک فرد جوان؟
جرج با تأسفی صادقانه جواب داد:
-بله قربان، اینطور فکر میکنم. البته این روزها تشخیص زیاد ساده نیست.
- نگفت چرا میخواهد مرا ببیند.
جرج با اکراه، انگار که بخواهد پیشاپیش ازآنچه میگوید عذرخواهی کند، گفت:
-چرا. میخواهد با شما در مورد قتلی که شاید مرتکب شده باشد مشورت کند.
هرکول پوآرو خیره شد. ابروهایش را بالا برد:
-شاید مرتکب شده باشد؟ خودش نمیداند؟
-اینطور گفت، قربان.
پوآرو گفت:
-عجیب، ولی احتمالاً جالب است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 293 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۴۶:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مهتاب بخارایی |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Third Girl |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 64,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بسیار بسیار عالی. با یک ترجمه بسیار خوب. یک کتاب جنایی کم نظیر از آگاتاکریستی که به حق ملکه جنایت نامیده شده است. کتابهای آگاتا فقط جنایی معمایی نیستند بلکه در ضمن آنها معمولا جریانی عاشقانه هم وجود دارد، دو جوان عاشقی که به هم میرسند یا یکدیگر را نجات میدهند و تقریبا همیشه کتابها پایانی خوش و دوست داشتنی دارند (شاید بجز در کتاب آخرین پرونده پوآرو که برای بسیاری بی نهایت غمبار به پایان رسید چون پوآروی عزیز دیگر وجود نداشت). کتابهای آگاتا برخلاف تصور رایج به هیچ وجه مروج خشونت نیستند، خشونت در کتابهای او بسیار سطحی بیان شده است و هیچگاه صحنه به واقع دلخراش در کتابهایش نیاورده است. او صحنه قتل در کتابهایش را طوری توصیف نکرده که باعث احساس ترس و وحشت شدید یا نفرت و اشمئزاز در خواننده شود. خود آگاتا در مقدمه کتاب قتل در کریسمس گفته این کتاب را طوری نوشتم که بنا به خواسته یکی از دوستان خود آگاتا، پر از خون و خشونت باشد ولی شما در انتهای آن کتاب نیز حتی با اینکه آگاتا سعی در خشن کردن صحنه قتل داشته است چنین احساسی ندارید، شاید چون خود آگاتا شخصیتی بیشتر عاشق و رومانتیک بوده تا علاقمند خشونت و نفرت و وحشت. ممنون از فیدیبوی عزیز که این ترجمه زیبا رو در مجموعه کتابهای الکترونیک خود آورده است.
اول اینکه تمام آثار آگاتا کریستی جذاب و گیرا هستند، و آگاتا واقعا در سبک آثار جنایی بهترین هستش. و اما بخوایم درمورد کتاب بگیم: ترجمه و نثر کتاب روان هستش و همین باعث میشه سریع و راحت خونده باشه. اما در مورد خود داستان، خوب خود نویسنده به روشنی بیا ن میکنه که پوآرو پیر شده و همین باعث میشه اون تیز بودن در حل معماها رو نداشته باشه و همین باعث میشه توی هر فصل یکسری مسائل رو با خودش تکرار کنه و همین باعث میشه خواننده فکر کنه نویسنده داستانو بی خودی کش داده. در کل رمان خوب و گیرایی هستش
الان کتاب رو تموم کردم. ۱اینکه نخورید تعداد صفحات رو ۲۰۹خورده ای زده بود ولی کتاب ۶۰۰اینا صفحه بود. ۲این کتاب و نوع نگارش یا ترجمه با داستانهای قبلی آگاتا کریستی کاملا فرق داشت. ۳خیلی زیاد به جزییات پرداخته بود طوریکه خسته کننده شده بود. من بااینکه کتابای زیادی میخوندم ولی این کتاب آگاتا رو زیاد خوشم نیومد.و میخواستم فقط تموم شه.آخرسر رفتم اخرشو خوندم? به نظر من این کتاب وقتگیر اگه میخوایین وقتتون بگذره بخوانید حوصله دارید.وگرنه توصیه چندانی نمیشه
این کتاب در برخی موارد، دچار پر گویی و تکرار میشه ولی شخصاً به دلیل بررسی تفاوت میان نسل ها دوستش دارم. انگار که علاوه بر یک رمان معمایی-جنایی، یک کتاب تاریخی هم درون خودش داره. و سخنی در مورد خانم الیور! این کتاب، اولین کتابی بود که از این کاراکتر خوندم و اسمش رو گذاشته بودم : خل و چل!😂 تا بعد که، کتاب های بیشتری از این کاراکتر خوندم و انگیزه هاش رو درک کردم و فهمیدم کاریکاتوری از خودِ آگاتا کریستیه و حالا خیلی دوستش دارم.
به نسبت کتابهای قبلی آگاتا کریستی واقعا پایینتر بود قسمت هایی انقدر تکرار میشد که حوصله سر بر بود نکته دیگه اینکه همیشه وقتی آخر داستان توضیح میده که ماجرا چی بوده واقعا همه سوالا به خوبی جواب داده میشه و همه معماها مرتبط با داستان بوده ولی در این کتاب یکی از نکات گنگ و سوال برانگیز که خیلیم روش وقت گذاشته شده مشخص شد که هیچ ربطی به پیکره اصلی نداشته
از این نظر که کتابهای آگاتا کریستی بسیار فوقالعاده و جذاب هستند که حرفی در آن نیست، اما نوع چاپ یا قرار گرفتن جملات در این کتاب یکم این کتاب را برای خواندن مشکل میکرد، اگر لطف کنید جملاتی که شخصیت پوآرو به زبان فرانسوی مطرح میفرمایند زیر همان صفحه ترجمه بفرمایید به این صورت خواندن کتاب روانتر و آسانتر خواهد بود. از زحمات شما و همکارانتان سپاس گذارم.
کتاب نسبتا معمولی بود _ سرگرم کننده_ شخصیت ها کتاب کمی زیادی و رویدادهای کتاب به دست نویسنده جلو میره و کمی از حالت عادی ماجرا خارج میشه با این حال حس غافلگیری همه کتاب داره_ شخصیت خانم الیور نویسنده که مشخصا جلوه ای از خود آگاتا کریستی است هم در این کتاب حضور پررنگی داره و به پوآرو در کشف جرم کمک میکنه
انگار خودش ازهمون اول داستان آخرش رو توی ذهنش مجسم کرده، این همه جزئیاتی که اوایل و اواسط داستان اضافه کرده و جنبانده چقدر منظم در آخر داستان کنار هم قرار میگیرن
سلام. من از خواندن این رمان و از مطالعه نحوه مکالمه پوارو با افراد لذت بردم! به همه معلم ها یا حتی والدین توصیه می کنم این کتابها را با دقت بخوانند و سعی کنند از نحوه مکالمات آن برای ارتباطی اعتمادزا با نوجوان ها الگو بگیرند!
داستانش بنسبت داستان های دیگه پوآرو غمگین تر بود منتهی باز عنصر غافلگیری خوبیو داشت در کل پوآرو باز ترفندهای خودشو زده و پیشنهاد میکنم کسایی که میخوان تازه پوآرو رو بشناسن از داستان های اولیه و معروفتر شروع کنن و این کتابو مثل تاریخ انتشارش آخرا بخونن