دخترم: ۷ صبح یک روز جمعه، ممکن است آدمها تصمیمهای مختلفی بگیرند. بعضیها تصمیم میگیرند لاغر شوند، بعضی-ها چمدانهایشان را برای سفر میبندند، بعضیها یک رابطه را تمام میکنند، بعضیها تصمیم میگیرند خودشان را از پشت بام پرت کنند و تمام! اما من، ۷صبح یک روزجمعه دلم شوهر خواست. به سادگی بقیهی تصمیمهای صبح جمعه. با این تفاوت که ماجرای آشنایی با پدرت از همین صبح شروع شد... کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم؟ مجموعه داستان طنزی است که به صورت نامه نوشته شده. قهرمان داستان در این نامهها ماجرای آشنایی با شوهرش را برای دخترش مینویسد.