آثار اکبر رادی
کتابهای این لیست
درباره ی مرگ در پاییز
شبای پاییز... وقتی آدم تک وتنها جلوی اسبش از زیر درختای بارون خورده رد میشه این طرف بوتههای خشکیده اون طرف درختای لیلکی جاده هم پر از مه اونوقتتوی تاریکی صدای پای اسب تو می شنفی می شنفی که یه چیزی یه ......
درباره ی تانگو ی تخم مرغ داغ
میخواستم یه شاخه زیتون توی باغچه خودم یادگار بذارم، درخت مقدسی که خداوند به میوهش قسم خورد؛ اما به جای اون شجره طیبه از خونه من یه مار دراومده، و این مار توی اون لانه مرده. حالا من وارث اون لانه هس ......
درباره ی پلکان
صبح تابستان گذشته پستچی ما بستهای برای من آورد. بسته آلبوم کوچکی بود و نامهای به این مضمون: «... نویسنده این سطور مایل است امضایش محفوظ بماند؛ اما برای رفع شبهه بدانید که او یکی از دانشجویان سابق شم ......
درباره ی ملود ی شهر بارانی
بگین...وقتی حرف می زنین مثل اینکه جویبار نرمی با جلای الماس زمزمه میکنه و من مثل آب و نور،مثل اینکه شناورم،پاک،شفاف،مثل اینکه غسل میشم.بگین...از اون روزهای بلند تابستان،که با ماری دنبال سنجاقک و پروان ......
درباره ی لبخند باشکوه آقای گیل
من یه گیلم من غرور خودمو به این مفتی مچاله نمیکنم... یه بار غرور من شکست میدونی کی؟نبودی روزی که فرش ها رو لوله کرده ب ودن و مجسمه ها رو می آوردن پایین.وقتی سمسار اومد و با چند تا عمله میخواست کاشی ها ......