دلم میخواست سرمو میذاشتم روی شونهت و آهسته به خواب میرفتم. شونههای تو مهربان، قوی، و خیلی خوبه شوکت. اگه یه شب، فقط یه شب سرمو میذاشتم روی شونهت، نه! حتی اگه یه لحظه دستتو میذاشتی روی شونههای من... اوه، اگه میدونستی چه کمالی، چه قدرتی بهام میداد! ... اون شب نمناک... یادته؟ با دو چشم میشی مث دو ستاره مهآلود، نه! پیچ اون کوچه یادته؟ سلاّنه سلاّنه! یه خرمن یاس ریخته بود روی اون دیوار قدیمی. چه قامتی! بلند و سفید و بارانی! و تو بوی باران و یاس میدادی، بوی سنگک تازهای که مست میکرد. یادته؟