فِلورِنس و خانوادش تازه اسباب کشی کرده بودند.
فلورنس اتاقش و باغچه جدیدشون و بیشتر از هر چیزی، اینکه خونه جدیدشون کنار یک باغ وحش بود رو دوست داشت.
از نگاه کردن به همه حیوونا خوشش میومد. اما اونی که از همه بیشتر دوست داشت پاندا بود!
ولی وقتی فلورنس نامهای از سمت مدرسه جدیدش به دستش رسید حتی پانداها هم نمیتونستن حالش رو بهتر کنند.
توی نامه از فلورنس خواسته بودند روز اول مدرسه جلوی همه بچههای کلاس درباره خودش صحبت کنه.