کتاب شرکت خلاقیت نشر هورمزد

واژه‌ی مدیریت واژه‌ای است که در سال‌های اخیر زیاد از آن شنیده‌ایم، جملاتی مانند مدیریت درست و خوب می‌تواند یک سیستم را به‌خوبی رهبری کند، برای داشتن یک کسب و کار موفق به یک مدیریت صحیح نیاز داریم بسیار رایج‌اند اما اصلاً مدیریت صحیح چیست. اگر به جواب این سؤال علاقه دارید اد کتمول در کتاب شرکت خلاقیت می‌تواند پاسخگوی شما باشد.

درباره شرکت خلاقیت، از پیکسار تا والت دیزنی

شرکت خلاقیت با عنوان کامل overcoming the unseen forces that stand in the way of true inspiration creativity inc, سال ۲۰۱۴ منتشر شده است. نویسنده‌ی این کتاب ادکتمول است، کسی که همراه با استیو جابز و جان لستر پیکسار را به یکی از بهترین استودیوهای انیمیشن دنیا تبدیل کرد. استودیویی که خالق داستان اسباب‌بازی‌ها، کوکو، درون و بیرون است و توانسته است بهترین خاطرات را برای بچه‌های دنیا بسازد. شرکت خلاقیت در حقیقت خاطرات بنیان‌گذار پیکسار یعنی اد کتمول است است و مسیری را ترسیم می‌کند که هر کسب و کاری می‌تواند از آن بهره بگیرد. مسیری از پیکسار تا والت دیزنی که دنیای انیمیشن را تغییر داده است.

شرکت خلاقیت پس از انتشار بلافاصله در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت و این مجله آن را با لفظ انجیل جدیدی برای کسب‌وکارها توصیف کرد. تاکنون چندین میلیون نسخه از این کتاب در سراسر دنیا فروخته شده و هنوز هم به زبان‌های جدید برگردانده می‌شود.

خلاصه کتاب شرکت خلاقیت

یکی از مهم‌ترین عناصری که در شکل‌گیری و رشد یک کسب‌وکار دخیل است خلاقیت است. خلاقیت همان چیزی است که می‌تواند نقطه‌ی فاصله گرفتن یک کسب و کار شگفت‌انگیز از یک کسب‌وکار معمولی است. اد کتمول در کتاب شرکت خلاقیت این موضوع را در چهار بخش اصلی توضیح داده است. بخش اول کتاب آغاز کردن نام دارد. در این بخش کتمول درباره‌ی طرز تفکر حاکم بر شرکت را بیان می‌کند و از لزوم نیاز به بازنگری در بسیاری از اصول حرف می‌زند. در بخش دوم که محافظت از نویافته نام دارد او این موضوع را باز می‌کند که چگونه نیاز به درون‌نگری در سازمان به تمام اجزای آن سرایت پیدا کرد و درباره‌ی روش‌های مواجهه با غیر منتظره‌ها و بحران‌ها حرف می‌زند. او با بهره گرفتن از تجربیاتی که در هر مرحله در پیکسار از سر گذراندند مثال‌های عینی‌ای می‌زند که منظورش را به‌خوبی به خواننده منتقل می‌کنند. بخش بعدی ساختن و نگه‌داشتن است. برای این کار اولین چیزی که نیاز است وسعت بخشیدن به دیدگاه‌هایمان است، برای ساختن یک محیط تازه بر پایه خلاقیت لازم است بتوانیم با دید بازتری به مسائل نگاه کنیم و هر چیزی را از جوانب مختلف بسنجیم. لازم است چیزهایی که هر بار یاد می‌گیریم را جمع کنیم، به دیگران آموزش دهیم، مشکلاتمان را حل کنیم، برنامه‌ریزی کنیم و برای آینده آماده شویم. این‌ها همه مراحلی هستند که هرگز نباید متوقف شوند. بخش آخر کتاب به آزمودن آنچه می‌دانیم اختصاص پیدا کرده است. این همان جایی است که پیشنهاد فروش پیکسار به دیزنی مطرح می‌شود و کتمول بزرگترین چالش پیش روی کسب و کارش را مطرح می‌کند، موقعیتی که بسیاری از بهترین مدیران در آن قرار می‌گیرند و باید آن را مدیریت کنند.

درباره اد کتمول، قهرمان دنیای انیمیشن‌ها

ادوین کتمول، یکی از بنیان‌گذاران پیکسار و از مدیران فعلی والت دیزنی متولد سال ۱۹۴۵ در ویرجینیای غربی است. پدر او مدیر مدرسه بود و اد هم از کودکی به انیمیشن علاقه‌ی زیادی داشت. او عاشق تولیدات دیزنی بود و رویای کودکی‌اش این بود که به یک انیماتور موفق تبدیل شود.

کتمول در دانشگاه یوتا فیزیک و علوم کامپیوتر خوانده است و یک برنامه‌نویس قدرتمند هم هست. او مدرک دکترای علوم کامپیوتر خود را در سال ۱۹۷۴ دریافت کرد. او پس از فارغ‌التحصیلی در شرکت‌های مختلفی مشغول به کار شد و تلاش کرد نرم‌افزارهای مختلفی برای پیشرفت ساخت تصاویر گرافیکی طراحی کند. او در سال ۱۹۷۹ همکاری با جورج لوکاس در شرکت لوکاس فیلم را آغاز کرد و به‌عنوان یکی از معاونین این شرکت مشغول به کار شد. سال ۱۹۸۶ استیو جایز بخشی از لوکاس فیلم را خرید و به همراه ادکتمول پیکسار را راه‌اندازی کردند. سال‌های کار در پیکسار درخشان بود و اسکارهای زیادی را برای آن‌ها به ارمغان آورد. کتمول در طی سال‌های فعالیتش جوایز فردی مختلفی را هم به دست آورده است. او در سال ۱۹۹۳ برای توسعه نرم افزار  photorealistic renderman که برای تولید تصاویر سه‌بعدی متحرک استفاده می‌شود جایزه‌ی علمی و فنی آکادمی علوم و هنر را دریافت کرد. او سه سال بعد هم جایزه‌ی این آکادمی را برای اختراعات پیشگامانه در ترکیب تصاویر دیجیتال دریافت کرد. او جوایز اسکار خودش را هم گرفته است. اسکار سال ۲۰۰۱ برای پیشرفت‌های قابل‌توجه در زمینه‌‌ی رندر گرفتن از تصاویر متحرک به و داده شد و سال ۲۰۰۹ هم جایزه‌ی گوردون ای ساویر را در اسکار دریافت کرد. این جایزه برای کسانی است که از نظر تکنولوژی در صنعت فیلمسازی ارزش‌آفرینی کرده‌اند. کاتمول سال ۲۰۱۹ هم جایزه‌ی تورینگ را دریافت کرد.

چرا باید شرکت خلاقیت را خواند؟

یکی از مشهورترین جملاتی که در دنیای کسب و کار گفته می‌شود این است که بهترین راه برای حفاظت از ایده اجرایی کردن آن است و اجرایی کردن ایده نیاز به خلاقیت دارد و بهترین مدیران آن‌هایی هستند که این خلاقیت را به ارزش تبدیل می‌کنند. آن‌ها کسانی هستند که به کارمندانشان فضا و وقت می‌دهند تا همراهشان رشد کنند و در نتیجه یک تیم بزرگ و قدرتمند برای خودشان خواهند داشت. شرکت خلاقیت کتابی است که سی‌سال تجربه در بالاترین سطح تجارت را مجانی در اختیار هرکسی که می‌خواهد مسیری برای خودش بسازد قرار می‌دهد. برای بهره‌بردن از ایده‌های کتاب شرکت خلاقیت لازم نیست خودتان صاحب کسب‌وکار باشید، سرمایه‌ی عجیبی داشته باشید یا مدیریت جایی به‌عهده‌تان باشد، این کتاب به هرکسی که می‌خواهد در حوزه‌ی کاری خودش پیشرفت کند کمک می‌کند از یک عنصر معمولی به یک عنصر مهم تبدیل شود و بتواند تصمیمات سرنوشت‌ساز بگیرد. نویسنده اد کتمول در کتاب قدرت خلاقیت به شما یاد می‌دهد چطور موانعی که در مسیرتان قرار دارند را از پیش رویتان بردارید و ارزش‌آفرین باشید. این کتاب را بخوانید و به هرکسی که در آغاز مسیر کاری زندگی‌اش قرار دارد پیشنهاد دهید.

ترجمه و انتشار شرکت خلاقیت در بازار کتاب ایران

بازار ایران بازاری است که همچنان فضای بسیار زیادی برای کسب‌وکارهای نوآورانه و مبتنی بر تکنولوژي دارد. کتاب‌هایی مانند شرکت خلاقیت در ایران بسیار کاربردی خواهند بود. این کتاب ترجمه‌های مختلفی دارد یکی از این ترجمه‌ها ترجمه‌ی شورش بشیری است که انتشارات میلکان در سال ۹۷ منتشر کرده است. ترجمه‌ی بعدی ترجمه‌ی ریحانه توکلی است که نشر هورمزد با عنوان کامل «شرکت خلاقیت: غلبه بر نیروهای غیر منتظره‌ای که بر سر راه الهام‌بخشی قرار می‌گیرند» منتشر کرده است. نسخه الکترونیک این ترجمه در فیدیبو در دسترس است و می‌توانید آن را در همین صفحه خریداری کرده و دانلود کنید.

در بخشی از کتاب شرکت خلاقیت می‌خوانیم

در اواخر دهه ۱۹۷۰ همراه با همسرم و یک زوج دیگر، مسافرتی جاده‌ای به نیویورک سیتی در واشنگتن دی سی داشتیم. ما یک کمپر بسیار بزرگ کرایه کردیم. دو لاستیک عقبی ماشین به‌قدری مقاوم بودند که اگر یکی از آن‌ها می‌ترکید، لاستیک دیگر همچنان می‌توانست کمپر را سرپا نگه دارد. هدایت کردن این کمپر کاری مهم بود؛ اما از آنجا که دیک، دیگر مرد حاضر در ماشین، هرگز کمپر نرانده بود، اوضاع حادتر شد. هرچند در پیش گرفتن شاهراه نیوجرسی احتمالاً کاری محتاطانه بود، ما جاده‌ای دیگر را در پیش گرفتیم که عوارضی داشت. مشکل اینجا بود جاده جایگزین هرچند مایل یک بار یک میدان داشت. (این مسیر جایگزین تقاطعی دایره‌ای شکل داشت که وسایل نقلیه برای عبور وارد آن می‌شوند، بخشی از آن را دور می‌زنند و در نهایت هرکدام از مسیر موردنظر خود خارج می‌شوند.) خروج از میدان برای یک اتومبیل ساده است؛ اما برای یک کمپر چندان ساده نیست.

هنگامی که به یکی از این فلکه‌ها رسیدیم، دیک زیادی کنار گرفت و من صدای ترکیدن یکی از لاستیک‌ها را شنیدم، آن، همسر دیک، گفت «دیک! یکی از لاستیک‌ها را ترکاندی»

او در پاسخ فریاد زد: «نه، نترکاندم!»

همچنان که به راهمان ادامه می‌دادیم، دیک و همسرش سرگرم بحثی طولانی و داغ درباره لاستیک و رانندگی او بودند. همسرش او را سرزنش می‌کرد که: «تو باید بیشتر دقت کنی.» دیک با غضب می‌گفت: «من لاستیک را نترکاندم.» و از خودش دفاع می‌کرد که: «راندن این کمپرها سخت است.» برای من و همسرم روشن بود که زمینه ذهنی قبلی‌ای باعث شدت بخشیدن به این بحث می‌شود؛ اما داستان قبلی دیک و آن هرچه بود آن‌ها را به این نتیجه‌گیری شفاف و فوری نمی‌رساند که باید کمپر را درست کنیم. به نظر می‌رسید تنش‌های روی هم انباشته شده در دیگر موضوعات نامربوط آن‌ها را درباره واقعیت موجود کور کرده بود.