سالها پس از تصرف زمین به دست آوردن ریف ها،وقتی که آدم ها در بین سیاره های سرزهر،دنب، و مجمع السیارات اطلس پخش شده اند،سیاره ای با ماشین های باستانی کشف می شود که تصویری فیزیکی از تمام بهشت های افسانه ایست.ماورا داستان اول مجموعه داستان سلسله جنایت های بین کهکشانی است که داستان سیارهی «را» و داستان پیدایش «فرقهی زمانیه» را بازگو میکند.
در ماورا مرد مفلوکی به نام کمال سرادقی به طور اتفاقی در لاتاری برنده شده است و این مقدمهی ماجراهایی پر رمز و راز میشود.
«حوالی مدار از سفینهی قبلی جدا شدم و با شاتل های بخاری خط های«قفقاز -مرکوری» باقی مسیر را رفتم.بالاخره به «را» رسیدم. موقع فروز رودخانه های سیاه سیاره چشمم را گرفت.عین خط های نسخ عربی موج بر میداشتند و چپ و راست میرفتند.
موقع دیدنشان یک لحظه احساس سبکی کردم.انگار این کهکشان هیچ تکلفی نداشته باشد.خیلی اسم های خوبی دارد:عتیقهی سیارات عالم؛پایتخت ثلاخا؛ ارض موعود؛بهشت زمانیه.»