ادبیات معاصر ایران یادآور چهرههایی تأثیرگذار و مطرحی همچون «جلال آل احمد» است که در دوران خود بر اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه بسیار تأثیرگذار بودهاند. این چهرهی ادبی با خلق داستانهایی خواندنی ادبیات معاصر فارسی را زنده نگهداشته است. داستان کوتاه صوتی «زن زیادی» یکی از آثار اوست که سنتهای حاکم بر جامعهی سی و چهل ایران را به تصویر کشیده است.
کتاب «زن زیادی» یکی از مجموعه داستانهای شاخص «جلال آل احمد» نویسندهی تأثیرگذار ادبیات معاصر فارسی است که با محوریت زنان به نگارش درآمده است. این نویسنده در این اثر خرافات و سنتهای غلط جامعه سنتی در ارتباط با زنان را که در تاروپود جامعه تنیده، نقد میکند و رویکرد فرهنگی و اجتماعی زنان و طبقات ضعیف جامعه را به تصویر میکشد.
کتاب «زن زیادی» شامل ۹ داستان کوتاه با عناوین سمنوپزان، خانم نزهتالدوله، دفترچه بیمه، عکاس بامعرفت، خداداد خان، دزدزده، جاپا، مسلول، زن زیادی است. در ابتدا این اثر رسالهی پولوس رسول به کاتبان هم وجود دارد که نقد این نویسنده نسبت به «پرويز ناتل خانلري» است كه در آن دوران از جماعت روشنفكران مخالف رژيم پهلوي جدا شد. کتاب «زن زیادی» در طی چند دههی اخیر چندین بار توسط انتشارات متعدد به چاپ رسیده است؛ نسخهی صوتی این اثر را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «آرمان سلطانزاده» منتشر کرده است که در همین صفحه برای دانلود و شنیدن وجود دارد. همچنین نسخهی الکترونیک این اثر هم از سوی انتشارات مجید در سال 1386 به چاپ رسیده است که در فیدیبو برای دانلود است.
«جلال آل احمد» نویسنده و مترجم مطرح ایرانی در آذر سال 1302 به دنیا آمد. او کودکیاش را در خانوادهای مذهبی گذراند و برخلاف نظر پدرش که روحانی بود به مدرسهی دارالفنون رفت. او پس از این دوره برای تحصیل علوم دینی به نجف سفر کرد و حدود سه ماه را در آنجا گذراند. «آل احمد» در این سفر بسیار متحول شد و افکارش تغییر کرد. او پس از بازگشتش به ایران به حزب توده پیوست و وارد جریانهای سیاسی و اجتماعی آن زمان شد. او تحصیلاتش در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران را آغاز کرد و آن را تا مقطع دکترا ادامه داد. او در این دوران بهعنوان خبرنگار و مترجم فعالیت میکرد و با «سیمین دانشور» آشنا شد.
«جلال آل احمد» با قلمی توانا از دههی بیست داستاننویسی را آغاز و اولین مجموعه داستانیاش را در سال 1324 به نام «دیدوبازدید» منتشر کرد که شامل ده داستان کوتاه بود. او همچنین آثار نویسندگان بزرگی همچون «فئودور داستايفسكی»، «آلبر کامو»، «اوژن يونسكو» و «ژان پل سارتر» را ترجمه کرد و قدم بزرگی برای آشنایی ادبیات جهان با ادبیات فارسی برداشت. او به دلیل مصرف بیشازحد نوشیدنی الکلی در چهلوپنجسالگی در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در گیلان درگذشت ولی نام و آثارش همچنان زنده است. آثار این نویسنده شامل داستانها، مقالات، سفرنامهها و ترجمهها است که از ارزش ادبی بالایی برخوردار هستند. «بچه مردم»، «نفرین زمین» و «سه تار» از آثار دیگر او هستند که «انتشارات مجید» آنها را منتشر کرده است و نسخهی الکترونیک آنها برای دانلود و مطالعه در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
خانم نزهت الدوله گرچه تاکنون سه تا شوهر کرده و شش بار زاییده و دوتا از دخترهایش هم به خانهی داماد فرستاده شدند و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده؛ اما بازهم عقیده دارد که پیری و جوانی دست خود آدم است. گرچه، سروهمسر و خویشان و دوستان میگویند که پنجاه سالی دارد؛ ولی او هنوز دودستی به جوانیاش چسبیده و هنوز هم در جستجوی شوهر «ایدئال» خود به این در و آن در میزند.
هفتهای یکبار به آرایشگاه میرود و چینوچروکهای پیشانی و کنار دهان و زیر چشمهایش را «ماساژ» میدهد. موهایش را مثل دخترهای تازهعروس میآراید، یعنی با سنجاق و گیره بالا میزند. پیراهنهای «اورگاندی» و تافته میپوشد با سینههای باز و دامنهای «کلوش» و روزی یک جفت دستکش سفید عوض میکند؛ روزی سه ساعت از وقتش را پای آینه میگذراند؛ ده ساعت میخوابد و باقیمانده را صرف دیدوبازدیدهایش میکند. حالا دیگر همهی دوستان و اقوام میدانند که اگر به خانهشان میآید و اگر در سوگ و سرورشان شرکت میکند و اگر گل و هدیههای گران برای زایمانها و ازدواجها و خانه عوض کردن هاشان میبرد و اگر برای تازهعروسها پاگشا میدهد، همه برای این است که با آدم تازهای یعنی با مرد تازهای آشنا شود؛ چون دیگر هیچیک از خویشان و دوستان دور و نزدیک باقی نمانده که لااقل یکی دو بار برای خانم نزهت الدوله وساطت نکرده باشد و سراغی از شوهر «ایدئال» به او نداده باشد.
خانم نزهت الدوله قدبلندی دارد و این خودش کمچیزی نیست. دماغش گرچه خیلی باریک است ولی... ای... بفهمینفهمی میلی به سمت راست دارد. البته نه خیال کنید کج است؛ ابداً اگر کج بود که فوراً میرفت و با یک جراحی «پلاستیک» راستش میکرد. فقط یک کمی نمیشود گفت عیب، بلکه همان یک کمی میل به سمت راست دارد. صدایش خیلی نازک است. وقتی حرف میزند، هرگز اخم نمیکند و وقتی میخندد، ابروهایش و کنار دهانش اصلاً تکان نمیخورد. ماهی پانصد تومان خرج «توالت» و«ماساژ» را که نمیشود با یک خندهی گلوگشاد به هدر داد!
باری موهایش را هفتهای یکبار رنگ میکند. الحق باید گفت که بناگوش وسیعی دارد و از آن بهتر گوشهای بسیار کوچک و ظریفی؛ اما حیف که ناچار است یکی از این گوشهای ظریف را فدای پیچوتاب موهای خود بکند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 270.۴۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۵۴:۲۶ |
نویسنده | جلال آلاحمد |
راوی | آرمان سلطان زاده |
راوی دوم | مریم پاکذات |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۱۰ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نحوه خوانش خانم پاک ذات اصلا دلنشین نبود. دو تا بخش جذاب رو ایشون روایت کردند که میتونستن با تغییر لحن و هی جان در صداشون داستان رو پرکششتر کنند در صورتی که با لحنی خسته کننده و شبیه به ناله روایت کردند. خود کتاب هم جذاب بود هر چند انتظار داشتم موضوعاتش بیشتر زنانه باشه.
این ۳ امتیاز رو هم فقط بخاطر راویان این فایل صوتی میدم. غمی که توی صدای خانم پاک ذات هست فوق العاده زیبا ست و آقای سلطان زاده هم که از بهترین ها هستن. ولی خود کتاب به دل من ننشست. اگر نسخهی متنی کتاب رو خریده بودم به هیچ عنوان تا انتهای کتاب رو نمیخوندم
من چیز دیگه ای فکر میکردم اصلا انتظار داشتم که بیشتر راجع به زن ها باشه داستان ولی تیکه تیکه از بازتر و بیمه و همه جی تو یه زمان مشخص بود خیلی ارتباط نگرفتم با کتاب خط داستا ن خاصی نداشت...
متاسفانه خانم پاک ذات دو سه تا اشتباه فاحش داشتند مثلاً برای حدیث کساء تلفظ بِاَبی انتَ و اُمّی رو بابی babi گفتند .
برای خود کتاب ۴ ستاره یدونه هم برای اینکه نویسند ایرانی بوده میدم باتوجه به اینکه نثر خوبی داشته .قلیچ خانی
چقدر جالب شخصیت آدمها و محیط زندگیشون و تجربه ی زیسته شون رو توصیف کرده درست آدم رو میبره به اون زمان ها
کتاب خوبی بود ولی کمتر از حد انتظار به شرایط زندگی زنان پرداخته بود
داستان ها و روایت های قدیمی. جالب بود ولی خیلی هاش تلخ و ناراحت کننده بود.
انگار امروز مرحوم آل احمد کتاب رو نوشتن. کتاب خوبیه
خیلى خوب نوشته شده روان و جذاب و ساده، قابل لمس