قصه عشقهای گرم و سردی که در بستر حوادث و سنتهای جامعه روایت میشوند و وضع زنان را نشان میدهند اگرچه تلخ و تاریکاند اما همیشه قصههای جذاب و خواندنی بودهاند. کتابهای زیادی در ایران درباره زنان و زندگی آنها در جامعه تاریک و مردسالار نوشتهشده است؛ اما شاید بتوان به صراحت گفت «سال بلوا» اثر عباس معروفی یکی از بهترین نمونههای رمان عاشقانه با فضای خاص خود است.
سال بلوا روایتی عاشقانه است از زندگی دختری به نام نوشا. پدر نوشا؛ سرهنگ نيلوفري؛ مردی است كه برای ساختن آیندهی دخترش به شهرستان «سنگسر» در استان سمنان مهاجرت میکند؛ اما زندگی نوشا آنطور که تصور میشود پیش نمیرود؛ اما که هفده سال دارد در کوچه عاشق مردی کوزهگر به نام حسينا ميشود. از طرفی شخصیت دیگر داستان، دكتر معصوم است. مردی میانسال و بسیار خوشنام كه خواستگار نوشا است. حال این دختر جوان باید بين عشق و شهرت یک کدام را انتخاب کند. انتخابی که در سرنوشت او تاثیرگذار خواهد بود.
سال بلوا اثر مشهور عباس معروفی است که در فاصله سالهای ۱۳۶۸-۱۳۷۱ به نگارش در آمده است. این رمان در سالهای مختلف توسط ناشرین مختلف منتشر شده است؛ اما در سالهای اخیر این کتاب از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. نسخه صوتی این اثر هم با خوانش بازیگر نامدار «عاطفه رضوی» از سوی انتشارات آوانامه منتشر شده است.
اگر خواننده بعد از خواندن سمفونی مردگان سراغ سال بلوا برود متوجه نثر آشفته و غریب معروفی در این کتاب هم میشود. نثری که بار دیگر خبر از قصهای تکاندهنده میدهد. معروفی سال بلوا را به سبک سیال ذهن نوشته است. در این داستان خانوادهای که با امید و آرزو نقلمکان میکنند اما بلوایی از جانب مردم، نقشههایشان را نقش بر آب میکند نقطه عطف قصه است. داستان از دو زاویه روایت میشود، یکی از زوایای داستان از دید اولشخص اتفاق میافتد و نویسنده از پرداخت به حاشیه پرهیز میکند و مخاطب را مستقیم وارد داستان میکند. ما با زنی روبهرو هستیم که در زمان حال به سر میبرد و بعد از روبهرو شدن با واقعیت، دوباره به خاطرات خود باز میگردد. اوست که بخشهایی از کتاب را روایت میکند و بخشهای دیگر کتاب از دید دانای کل روایت میشود.
به طور کلی میتوان گفت معروفی در این کتاب ضمن به تصویر کشیدن وضعیت جامعه ایران در جنگ جهانی دوم، قربانی شدن زن در جامعه مرد سالار از عوامل تأثیرگذاری این رمان در پرمخاطب شدنش دارد.
سال بلوا به مظلومیت، شوریدگی و منزوی شدن زنان اشاره کرده است. این کتاب توانسته جو مردسالار حاکم بر زمانهی داستان را به خوبی ترسیم کند. سال بلوا داستان زنی است که از ظلم و زورگویی مردان زمانهاش، از سنتها و حتی تصمیمگیریهای کوتهفکرانه در امان نیست. نویسنده در قسمتی از روايت سال بلوا به فراموششدن زنان در کنج خانهها اشاره میکند و به شیوهای استادانه نقش اين موضوع را در تغيير اجتماع آن دوره در دل داستانی عاشقانه بيان ميکند.
عباس معروفی نویسنده مشهور و پرکار ایرانی است که نه تنها در حوزه رماننویسی که در عرصههای مختلفی مثل روزنامهنگاری، نمایشنامهنویسی و شعر هم فعالیت پررنگی داشته است. معروفی در 27 اردیبهشت سال 1336 در تهران متولد شده است و تحصیلات خود را در رشته ادبیات دراماتیک در دانشکده هنرهای زیبا تکمیل کرده است. معروفی به مدت 11 سال معلم ادبیات دبیرستان خوارزمی و هدف بوده است.
عباس معروفی از شاگردان «هوشنگ گلشیری»، نویسندهی نامدار ایرانی بود. مجموعه داستان «رو به روی آفتاب» اولین اثر منتشر شده از عباس معروفی است؛ اما اوج شهرت معروفی با انتشار کتاب «سمفونی مردگان» در سال 1368 بود. «سمفونی مردگان» یکی از محبوبترین آثار ادبیات معاصر ایران است که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد و تا امروز تجدید چاپ میشود. بعد از سمفونی مردگان معروفی کتاب سال بلوا را نوشت که مهر تاییدی بود بر نام معروفی.
او در طول سالهای نویسندگیاش آثاری را به مخاطبانش ارائه کرده است که هر یک به نوعی ویژگیهای منحصر به فردی دارند. از دیگر آثار برجستهی عباس معروفی میتوان به «پیکر فرهاد» و «مجموعه داستان دریا روندگان جزیره آبیتر» و «نمایشنامه آونگ خاطرههای ما» اشاره کرد. رمانهای «فریدون سه پسر داشت»، «تماما مخصوص»، «ذوب شده» و مجموعهي «داستانهای پیش روی آفتاب» و «عطر یاس» و چند نمایشنامه آثار دیگر این نویسنده هستند. «انتشارات ققنوس» ناشر اختصاصی کتابهای عباس معروفی است.
همچنین عباس معروفی به عنوان روزنامهنگار هم در جامعه ادبی ایران بسیار موثر بود و خدمات زیادی را در این زمینه ارائه کرد. مجله گردون عنوان ماهنامهای فرهنگی، ادبی اجتماعی بود که به سردبیری عباس معروفی از سال ۱۳۶۹ در تهران فعالیت میکرد. بعد از تعطیلی ماهنامهي «گردون» در سال 74 معروفی از ایران به اروپا مهاجرت کرد. او سالهاست که در آلمان زندگی میکند و مدیریت «خانهی هنر و ادبیات برلین» را به عهده دارد.
علاقهمندان به ادبیات ایران و کتابهای عباس معروفی ميتوانند برای دانلود کتاب به صورت (pdf) و کتاب صوتی آن، به سايت فيديبو مراجعه و کتاب سال بلوا را خريد و دانلود كنند.
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب، روزها که خورشید برمی آمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانههای خیابان خسروی میگذشت. سایه مردی که در برابر نور گردسوز پاهاش را از هم باز کرده و بالا سر آدم ایستاده است. شبها شکل جانوری میشد که صورتش را روی ستون یادبود گذاشته و دست هاش را از دو طرف حمایل کرده است. شکل یک جانور خیس که آویختهاندش تا خشک شود و قطرهقطره آبچکان تا صبح به گوش میرسید. انگار کسی را که دار زدهاند خونش قطرهقطره در حوض میریزد، یا اشک هاش بر صورتش سر میخورد و از چانهاش فرو میافتد. چیزی نظیر صدای سکسکه مردی مسن که از واماندگی در ساعت بزرگ بالای ساختمان انجمن شهر تکرار میشود: «دنگ. دنگ. دنگ».
زانو زده بودم.
دست هام را بلند کردم که اولین ضربههای موزر را دف کنم. معصوم لوله موزر را در دست داشت و قنداق سنگینش را به کلهام میکوفت. دستهای من بالای سرم، پی چیزی میگشت که نمییافت. بچگیهایی را به یاد نمیآوردم که تو بغل پدر، پاهام را به سگک کمربندش گیر بدهم و نخواهم که مرا پایین بگذارد. معلق بین مرگ و زندگی جلو آینهای ایستاده بودم که در لایهای از غبار محوشده بود. موهام را شانه میزدم. دستی به چشمها میبردم، خط سرمهای به موازات پلک، برداشتن چندخال موی تازه روییده حاشیه ابروها و چه سوزشی! اشک آدم در میآمد.
صدای گریه زنی را میشنیدم که از سرما و گرسنگی، یا شاید از تنهایی بر سومین پله خانه پدرش مانده بود، گهگداری برمی گشت پشت سرش را نگاه میکرد و باز به تلاشش ادامه میداد. انگشتهای پاهاش یخ زده و رفته رفته ريخته بود، انگار از جذامی سرد پوشیده باشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 625.۹۳ مگابایت |
مدت زمان | ۱۱:۲۰:۰۲ |
نویسنده | عباس معروفی |
راوی | عاطفه رضوی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۵/۰۶ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نام آن ذات بی چون که عابد را معبود و عاشق را معشوق آفرید. سال بلوا نوشته ی عباس معروفی انتشارات ققنوس نسخه ی کتاب صوتی از نشر آوانامه گوینده : عاطفه رضوی امتیاز گودردز : ۳.۸۸ از ۵ همین الان کتاب رو تموم کردم و زبونم بند اومده از وصف کردنش. تا قبل از خوندن “سال بلوا” فکر میکردم که هیچ رمان ایرانی ای نمیتونه در حد و اندازه های “سمفونی مردگان” عباس معروفی باشه. ولی بعد از خوندن این کتاب فهمیدم که این عباس معروفیه که حرفی واسه گفتن باقی نمیذاره! قلم بی نظیر نویسنده و اجرای فوق العاده ی “عاطفه رضوی” در نشر “آوانامه”، این کتاب رو تبدیل به یکی از بهترین کتاب هایی که خونده بودم کرد. پی نوشت: نثر عباس معروفی بسیار غم انگیز اما در عین حال بسیار شیرین است. جوری که احتمالا به پهنای صورت اشک خواهید ریخت. از متن کتاب: می دانی اولین بوسه ی جهان چطور کشف شد؟ در زمان های بسیار قدیم زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند.مرد دستهاش به کار بود،تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود،آمد که نخ را از لب های مرد بردارد،دید دستش بند است،گفت چه کار کنم؟ناچار با لب برداشت،شیرین بود،ادامه دادند. ———————— مگر نمیشود آدم سال های بعد را به یاد بیاورد و برای خودش گریه کند؟! ———————— گفت : مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه ی تاریخ است؟ و چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟ ———————— گفتم به همین سادگی است. آدم این همه به خودش مغرور است که خیال میکند هیچوقت از کار نمی افتد. بعد یکباره میبیند که دنیا با سرعت دور میشود و او جا مانده است. جمعه ۱۶ فروردین ۹۸ علی شیبانی شکیب
باعرض سلام، ادب و ارادت،،، من این کتاب رو داشتم و دوبار هم خوانده بودم،، اما باید بگم این اثر صوتی بی نظیره ،، من هر بار که گوش میدم چیزهای تازه تری درونش پیدا میکنم،، بعضی ها معتقدند این کار به لحاظ کیفیت و ساختار ادبی بعد از سمفونی مردگان قرار دارد اما به نظر من اصلا و ابدا اینطور نیست این کار یک شاهکار بی مثاله و هر قشری از جامعه از منتقدین تا افراد کارشناس ادبی و حتی کسانی که سواد کافی هم ندارند میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند و لذت ببرند در عین برخورداری از تمامی فنون ادبی و قدرت خارقالعاده و بی نظیر قلم استاد معروفی،، مثل آب روان، ساده احساس میشود و توانمندی خانم رضوی این اثر رو صد چندان زیباتر کرده. ،،،،، خانم رضوی واقعا یک جواهرند و باید به کتابخوانی بیشتر اهتمام ورزند ممنونم
تصویر جدیدی از سال ۱۳۲۰ به من نشان داد ، اما به نظرم داستان پردازی آنقدر که توقع داشتم قوی نبود. دلیل منفعل بودن زن داستان هم در قضیه ی ازدواج خوب توضیح داده نشده بود... و ما واقعا نفهمیدیم نوشا چرا به ازدواج با معصوم تن داد ... مثلا اگر کم سن و سال بودن دختر دلیل آن بود باید یک جوری به تصویر کشیده میشد که ما آن را درک می کردیم که چطور در جامعه ی مرد سالار یک دختر بچه حتی حق انتخاب هم برای خودش قائل نیست .... یا این که مادر نوشا و احساسات او چرا انقدر کم به تصویر کشیده شده بود ..... و رفتارش در خصوص ازدواج دختر و پیامد های آن . ایده ی داستان بسیار خوب اما پردازش آن متوسط بود ... مثلا در رمان های داستا یوسکی ما طرز فکر همه ی شخصیت ها را می دانیم و این که چرا آن ها به گونه ای خاص رفتار می کنند را میفهمیم و بعضا با آن ها هم ذات پنداری می کنیم ... اما این جا در این رمان با شخصیت یک داستان هم نتوانستم هم ذات پنداری کنم ...
سال بلوا کتابی که مدتها داشتم و نمی خوندمش نمیدونم چرا دودل بودم برای خوندن از همون ابتدا جذب داستان شدم سیر داستان برام جذاب بود نوشا دختر سرهنگ نیلوفری وقتی داری کتاب رو میخونی انگار خود نوشا داره باهات صحبت میکنه تا نیمه های کتاب همه چیز عالی بود این که نویسنده یک آقا هست ولی اینقدر به روحیات زنان آشنایی داره برام جذاب بود نیمه های کتاب دو سه جا تو ذوقم خورد احساس کردم نویسنده فراموش کرده داره از چه دوره ای از زمان کتاب مینویسه چیزهایی که بنظر من با فردی که از ابتدای داستان شخصیت پردازی شده بود فرق داشت نفس اتفاق مهم نیست ولی تناقض ایجاد شده برام جذاب نبود ولی در ادامه داستان باز به جذابیت اولیه برگشت اولین کتابی بود که از آقای معرفی خوندم و ترقیبم شدم سمفونی مردگان رو هم بخونم در ضم صدای خانم رضوی فوق العاده بود و لذت خواندن کتاب رو دو چندان کرد
دو بار نسخه متنی رو با فاصله چند سال خونده بودم و چند سال پیش نسخه صوتی رو گرفتم و واقعا نمیدونم تا الان چند بار گوش دادم فکر کنم بیشتر از پنجاه بار! و خط به خطش رو حفظم تموم اوج و فرودهای غم و شادی صدای جذاب عاطفه رضوی و دیالوگ های بی نظیر کتاب محبوب ترین کتاب صوتی منه و هیچ چیز هنوز نتونسته جاش رو بگیره و قبل شنیدنش با صدای خانم رضوی صرفا برام یه کتاب خیلی خوب بود ولی بعد از شنیدن نسخه صوتی انگار تازه فهمیدمش و غرقش شدم و هربار گوش میدم همون اثر جادویی رو داره و چقدر دلم میخواست خانم رضوی بیشتر کتاب میخوند برامون تا این لذت بی نظیر رو بیشتر بچشم این کتاب با ابن نویسنده و با این صدا برای من شماره یک هست و بس و منتظرم ببینم چی میتونه جاش رو بگیره
دار سایه درازی داشت !! شبها به هیبت جانوری بود .. چقدر توصیفات شاعرانه و زیبایی داشت، با صدای گیرای خانم رضوی واقعا لذت بردم . داستان در فضای جریان سیال ذهن بود اما نه به پیچیدگی سمفونی مردگان. قصه در فضای سالهای اول رضا شاه تا اوایل حکومت محمدضا هست و داستانی بسیار عاشقانه و گیرا در سالهای قحطی ( که پدر خود من در آن سالها زندگی کرده و برای ما تعریف میکرد از نان سیاه و ... که در داستان به انها اشاره میشود ) روایت میشود ، فضای داستان من رو یاد کلیدر دولت آبادی می انداخت و قصه گل محمدها . ولی با داستانی خیالی تر و عاشقانه تر . بسیار بسیار لذت بردم و به شدت توصیه میکنم .
اوایل کتاب برای من جاذبهای نداشت و تا دو سه فصل اول ارتباط زیادی باهاش برقرار نکردم ولی از یه جایی به بعد سرنوشت شخصیت اول داستان و شخصیتهای فرعی به قدری برام مهم شد که سرعت خوانش رو زیاد کردم که زودتر تموم بشه و ببینم بالاخره چی میشه :) شروع متوسطی داشت، اواسط داستان خوب بود و البته کمی دارک و پایان بندی بینقص و عالیای داشت. کتابی بود که قطعا برای کادو دادن در نظرش میگیرم. چون به نظرم سلیقههای مختلفی رو ساپورت میکنه. صدای گوینده هم بسیار مناسب شخصیت بود و بدون هیچ تپق و مشکلی خونده میشد. تغییر لحنها مخصوصا وقتی جملات پرسشی رو میخوندن خیلی خیلی خوب بود.
این کتاب بی نظیره. آقای معروفی داستان رو از زبان یک زن روایت می کنه که واقعا بعضی جاها من از خودم پرسیدم چطور یه مرد میتونه این همه به روحیات یک زن مسلط باشه و با تمتم ظرافتهای زنانه داستان رو روایت کنه. حرف نداره آقای معروفی ❤️
به نظرم خانم رضوی باید خیلی جدیتر به فعالیت در زمینه کتاب صوتی فکر کنه. صوتی این کتاب عالی از آب در اومده.
خداوندا.... عالی بود...... آقای معروفی اگر زمانی اینجا این پیام را خواندید بدانید که لذت بردم... خانم رضوی و گروه آوانامه، بار دیگر داستان رو خلق کردید، خیلی جذاب بود... با روح و روانم بازی کرد...! داستان عالی بود، اجرا عالی، تدوین و موسیقی عالی... داستان رو همراه روایت زندگی کردم ارزش بارها و بارها خواندن را دارد... به نظر من سال بلوا چند قدم از سمفونی مردگان جلوتره... نوشآفرین چه سرنوشتی... مگر نمیشود آدم صدای گریه خودش را چند سال پیش شنیده باشد...