این شهر به عیسی مسیح نیاز دارد تا با نفس خود زندگی و زنده بودن را در آن بدمد؛ اما افسوس که مردم تاریکی و تیرگی خود را ترجیح میدهند.
از این روست که افرادی مثل آیدین در سمفونی مردگان از جامعه طرد میشوند. کتاب صوتی سمفونی مردگان اثر عباس معروفی کتابی است که قطعا باید در کتابخانهی هر ایرانی باشد. چر که خواندن آن ما را با واقعیت مهمی روبهرو میکند.
سمفونی مردگان روایتی متفاوت از داستان یک خانواده است. خانوادهی اورخانی و چهار فرزندش یعنی یوسف، آیدین، آیدا و اورهان مرکز اصلی داستان هستند. این خانواده نسبتا مرفه در بازار اردبیل آجیلفروشی دارند؛ اما تفاوت فرزندان این خانواده با ارزشهای خانواده در نهایت پایانی متفاوت برای هر کدام از آنها خلق میکند.
کتاب صوتی سمفونی مردگان نوشتهی عباس معروفی است که در دههی 60 منتشر شد و در ایران با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. سمفونی مردگان رمانی است که تقریبا میتوان گفت هر که آن را خوانده ستوده است. رمانی که حکایت از شوربختی، تنهایی، طرد شدن و جنون آدمهایی است که سمفونی مرگ را مینوازند.
این کتاب در سال ۲۰۰۱ موفق به کسب جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شده است.
عباس معروفی در شخصیتپردازی و فضاسازی رمان خود کم نگذاشته است. اثری که حتی بعدها بعد از خواندن فضای تاریک و تراژیک آن با خواننده وجود دارد. این رمان شبیه یک خط صاف نیست. داستان از نقطهای شروع نمیشود و در نقطهای مشخص هم تمام نمیشود. بلکه تعدد راوی، زمان و مکان و روایتها شبیه یک دار قالی است که تار و پود آن را جز معروفی کسی نمیتواند به خوبی ببافد.
سمفونی مردگان از 4 موومان تشکیل شده است. موومانهایی که مثل یک سمفونی عمل میکنند و نوای مرگ مینوازند. هر موومان قصهی یکی از شخصیتهای خانوادهی اورخانی است. خانوادهای که تعصبات بیجا، خودخواهی، طمع، عشق و دیوانگی آنها را از هم دور کرده است.
جابر اورخانی پدر خانواده است. مردی تاجر و مرفه اما به شدت سنتی و متعصب. او همراه 4 فرزندش و همسر خود در اردبیل زندگی میکند. جابر مردی است که درس و تحصیل، شعر و شاعری را پوچ و بیارزش میداند. از نظر او پسرانش باید در حجره باشند و کاسب بار بیایند. یوسف پسر بزرگ خانواده است که بیمار است. بعد از آیدین و آیدا دوقلوهای خانواده و در آخر اورهان پسر کوچک که عزیز پدر است.
داستان در بین سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ روایت میشود. در زمان جنگ جهانی دوم، سال ۱۳۲0.
یوسف مشکلات ذهنی دارد و وضعیت عادی برای زندگی ندارد. کسی مدام باید مراقب او باشد تا دست به کار اشتباهی نزند. بعد از یوسف آیدین پسر دوم خانواده است. خانوادهای که از او توقع دارند تا شبیه خودشان باشد. پدر میخواهد آیدین همراه او به حجره برود اما آیدین به درس و کتاب و شعر علاقه دارد. به همین دلیل رفتهرفته این اختلاف بزرگ و بزرگتر میشود و جایی مثل یک غده سرطانی میشود. آیدین جوانی که زندگیاش به دلیل طمع، تنگنظری و حسادت اطرافیان تحت تاثیر قرار میگیرد.
نوع روایت در سمفونی مردگان بسیار ویژه و خلاقانه طراحیشده است. بازگشت به گذشته در عین حال که در زمان حال هستی شگردی است که معروفی در این اثر به کار برده است. راوی هر بخش از زاویه دید خود قصه را روایت میکند که به مخاطب این امکان را میدهد تا خود را جای شخصیتهای داستان بگذارد و از زمان و مکانی به زمان و مکانی دیگر برود.
نسخهی صوتی سمفونی مردگان با خوانش حسین پاکدل بازیگر و مجری سینما و تلوزیون حال و هوایی دلنشین دارد. لحن زنده و پویا و متناسب با فضاهای داستان، روایت قابل اتکا و صمیمیت صدای آقای پاکدل توانسته به خوبی حس این اثر ویژه را به خواننده منتقل کند. حسین پاکدل بهواسطه آشنایی و دوستی که با عباس معروفی داشته است خط به خط این داستان را در کنار نویسنده تجربه کرده است. به همین دلیل میتوان گفت که سمفونی مردگان در ریتم آوایی خود اثری است متفاوت و شنیدنی.
مدت زمان کتاب صوتی سمفونی مردگان 13 ساعت 52 دقیقه است. دانلود و خرید این کتاب صوتی از سایت فیدیبو امکانپذیر است.
عباس معروفی نویسنده و روزنامهنگار معاصری است که نامش و شهرتش به کتاب سمفونی مردگان گرهخورده است. معروفی در اردیبهشت 1336 در تهران به دنیا آمد و در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشتهی «هنرهای دراماتیک» تحصیل کرده است. حضور معروفی به عنوان سردبیر مجلههاي مختلف ادبي در تهران او را در جامعهی ادبی ایران برجستهتر کرد.
عباس معروفی در خانوادهای مرفه بزرگ شد اما در طول سالهای نوجوانی خود در شغلهای مختلفی طبعآزمایی کرد؛ اما نوشتن تنها رویا و هدف او بود. معروفی زمانی که 18 سال داشت تلاش میکرد تا با بزرگان ادبیات ایران ارتباط برقرار کند تا اینکه در سال 1358 توانست به یکی از آرزوهای خود برسد و هوشنگ گلشیری را ملاقات کند. آشنایی و آموختن از هوشنگ گلشیری در نهایت باعث شد تا معروفی نوشتن را به شکل جدی شروع کند. او بعد از این توانست اولین داستان کوتاه خود را با نام روبهروی آفتاب منتشر کند.
انتشار کتاب «سمفونی مردگان» در سال 1368 شهرت بزرگی برای معروفی سات. کتابی خوشخوان و محبوب که بیش از 20 سال است که در ایران هنوز تجدید چاپ میشود. پس از «سمفونی مردگان» معروفی کتاب سال بلوا را نوشت که او را تبدیل به نویسندهای خوشنام در میان اهالی فرهنگ و ادب کرد.
قلم معروفی همواره ویژگیهای منحصربهفردی داشته که باعث شده تا سالهای سال برای مخاطبان جذاب و خواندنی باشد. نثر روان، زاویه دیدهای خلاقانه و ... از ویژگیهای بارز داستانهای او هستند.
«پیکر فرهاد» و «مجموعه داستان دریا روندگان جزیره آبیتر» و «نمایشنامه آونگ خاطرههای ما» اشاره کرد. رمانهای «فریدون سه پسر داشت»، «تماما مخصوص»، «ذوبشده» و مجموعهي «داستانهای پیش روی آفتاب» و «عطر یاس» و چند نمایشنامه از دیگر آثار برجستهی عباس معروفی هستند. «انتشارات ققنوس» ناشر اختصاصی کتابهای عباس معروفی است.
«مجله گردون» عنوان ماهنامهای فرهنگی، ادبی اجتماعی بود که به عباس معروفی به عنوان سردبیر در آن فعالیت داشت؛ اما بعد از تعطیلی ماهنامهي «گردون» در سال 74 معروفی از ایران به اروپا مهاجرت کرد. او هماکنون در آلمان زندگی میکند و مدیریت «خانهی هنر و ادبیات برلین» را به عهده دارد.
به درختهای خشک پیادهرو خیره شد: برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتماً میشکستشان. آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یکبار میمردند؛ و همین یکپارچه فاجعه دردناکی بود.
دست به جیب پالتو برد، پیچه طناب را که از صبح برداشته بود ته جيب لمس کرد و با آرامشی در ته قلب، در میان آدمها فرو رفت. سر چهارراه قنات ساعت بغلی قاب نقرهایاش را درآورد و بی آن که وقت را بفهمد فقط به رسم عادت نگاهی بهش انداخت، درش را دوباره بست و در جیب گذاشت. مادر میگفت که آیدین دارد از دست میرود. باید فکری به حالش کرد. حتی از من پرسید که آن دختر ارمنی کجاست؟ شاید به خاطر او باشد و من گفتم: «نه مادر، خستگی است. من میبرمش ویلادره، هوایی میخوریم، هردومان سرحال میشویم.»
از جلو ساعتفروشی و ساعتسازی درستکار که رد میشد به صرافت افتاد لحظهای بایستد و ویترین مغازه را ببیند. شاید هزاران بار در طول عمر از آن جا گذشته بود اما حالا با دقتی خاص به ساعت بزرگ و گرد آقای درستکار نگاه کرد. ساعتی از چوب بلوط، با عقربههایی از چوب توسکا و صفحه برجسته منقوش و شیشهای گرد و محدب که شیشه ویترین هم بود و بین شیشه و صفحه ساعت همیشه ده دوازده ساعت طاقچهای هم قرار داشت. ساعت بسیار زیبایی بود که سالها پیش آقای درستکار آن را ساخته بود، اما بیش از سی سال میشد که از کار افتاده بود؛ یعنی از زمانی که قلب آقای درستکار یک لحظه از حرکت باز ایستاد یا شاید از وقتی که ساعت از کار افتاد، قلب هم دیگر نتپید. به هر حال حادثه همزمان رخ داده بود و تنها تفاوتش این بود که قلب آقای درستکار دوباره به کار افتاد و لک و لکی میکرد، اما ساعت چنان از حرکت وامانده بود که آقای درستکار با تمام استادی نتوانست به کار بیندازدش. عقربهها درست رأس ساعت پنج و نیم قفلشده بود. در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر سال ۱۳۲۵ در یک روز گرم تابستان.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 763.۷۳ مگابایت |
مدت زمان | ۱۳:۵۲:۲۹ |
نویسنده | عباس معروفی |
راوی | حسین پاکدل |
ناشر |