دنيای زنانه پيچيدگیهای فراواني دارد. فرهنگ و آداب و رسوم و پيشينهی تاريخی، سياسی و اجتماعی هميشه روی حضور زنان در جوامع تاثير گذاشتهاند. زنان وقتی دربارهی زنان مينويسند، متوجه اين پيچيدگيها هستند و ميتوانند مسائل آنها را با دقت بيشتري منعكس كنند. مسائلي كه با پيشرفته شدن كشورها فقط ظاهرش تغيير ميكند و ريشه و منشا بسياريشان همچنان سر جای خود پابرجا است.
همانطور که از نام کتاب میتوان فهمید، کتاب گزارشی از زنان کشورهای مختلف جهان است. دوستداران كتاب و علاقهمندان به مطبوعات با نام اوريانا فالاچي و سبک و سیاق نوشتارياش آشنا هستند. نوع نگارش مستندگونه و ترجمهي روان و مناسب كتاب باعث ميشود تا خواننده ارتباط خوبي با جنس ضعيف برقرار كند.
داستانِ نوشتن اين كتاب از تابستاني شروع ميشود كه مدير روزنامهاي كه فالاچي در آن مشغول به كار بود، از او ميپرسد: «حاضري يك سفر به دور دنيا بروي و از چند كشور شرقي دربارهي وضعيت زنانشان گزارش تهيه كني؟» او كه آمادهي سفر به مكانهاي دور و پرحاشيه بود، موافقت خود را اعلام نمود و در زمستان همان سال سفر دور دنياياش را از پاكستان شروع كرد.
فالاچي از پاكستان به هند، اندونزی، هنگکنگ، ژاپن و هاوایی ميرود و درنهايت به امريكا ميرسد و در تمام اين كشورها دنبال جواب اين سوال بود كه اين زنان در اين كشورها چه جايگاه و نقشي دارند؟ برخلاف تصوري كه ممكن است نام اين كتاب در ذهن مخاطب ايجاد ميكند، كتاب جنس ضعيف ارتباطي با بيانيههاي فمنیسم ندارد و فقط وضعيت گروهي از زنان جهان را كه بهعنوان جنس دوم در جامعهي خود شناخته ميشوند، بررسي ميكند.
فالاچي در اين كتاب علاوه بر زیر ذرهبین گذاشتن زندگی زنان در این کشورها، به رنجهاي زنان، باورهای غلط و سنتهای پوسیده و تنیده شده در این جوامع هم توجه كرده است. نكتهي جالب اين كتاب اين است كه اين مشاهدات فالاچي فقط منوط به كشورهاي توسعهنيافته نيست و در كشورهايي مانند ژاپن و امريكا هم سنتها و باورهاي آزاردهندهي بسياري براي زنان وجود دارد.
اوریانا فالاچی از پرحاشیهترین نویسندگان جهان معاصر است. زندگیاش همیشه با جنگ، سیاست و تبعیضهای جنسیتی، نژادی و مذهبی گره خورده بود. او در اوج قدرت «موسولینی» در سال ۱۹۲۹ در فلورانس به دنیا آمد. در آن سال كمتر كسي فكر ميكرد اين دختربچهي نحيف، سي سال بعد يكي از شناختهشدهترين زنان ايتاليايي شود.
تنها نه سال داشت که جنگ جهانی دوم شروع شد. در همان سن کم برخلاف میل باطنیاش به دنیای بزرگسالان وارد شد. به پدرش که در جبههي مخالف «موسولینی» فعالیت میکرد، کمک کرد و رذالت سیاستمداران و چهرهي خشن پشت صحنهی جنگ را از نزدیک تماشا کرد. پدر او از «موسولینی» متنفر بود و به همين دليل وارد جنبش مقاومت زیرزمینی ايتاليا شد.
هرچند فالاچي بعدها نوشت كه دو طرف جنگ تفاوت چندانی باهم نداشتند، اما همراه پدرش وارد اين جنبش شد و تا پایان جنگ تجربههای وحشتناکی را پشت سر گذاشت. شجاعت، جسارت و توانمندی در نگارش، از فالاچیِ بیست ساله خبرنگاري مطرح در جامعهي بینالمللی ساخت. فالاچي دربارهي اين دوران از زندگي حرفهایاش میگوید: «من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کردهام. در ویتنام، لبنان، مکزیک، بولیوی یا هرجای دیگر». در روزگاري كه جهان جنگهای خونین و درگیریهای سیاه را تجربه میکرد، او همیشه در میانهي میدان بود. گاهی در ویتنام بود و «کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ» را نوشت. گاهی هم با تاثیرگذارترین سیاستمداران قرن مانند «امام خمینی»، «محمدرضا پهلوی»، «معمر قذافی»، «آریل شارون»، «ایندیریا گاندی»، «یاسر عرفات»، «ملک حسین» و سياستمداران مطرح ديگري در جهان مصاحبه کرد.
فالاچي مجموعهی این مصاحبهها را در کتاب «مصاحبه با تاریخ» منتشر کرد و بیش از گذشته مشهور شد. در همین سالها بود كه اوريانا فالاچي با یک انقلابی اهل یونان به نام «الکساندر پاناگولیس» ازدواج كرد و پس از کشته شدنش در سال ۱۹۷۶، کتابی دربارهي او به نام «یک مرد» نوشت. معروفترين كتاب فالاچي «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» است. كتابي که به گفتهي بسياري از منتقدان فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده و در عین حال از عشق مادر شدن، احساس شادی، ترس، مهربانی، نااميدي، خشم، امید، افسردگی و اضطراب میگوید.
کتابهای فالاچي و فعالیتهای بشردوستانهاش جوایز زیادی را برایش به ارمغان آورد که میتوان به جایزهي «آنی تیلور»، «مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی» و جایزهي «آمبرگنودرو» اشاره کرد. فالاچي نامزد دریافت جايزهي «نوبل ادبیات» هم شد اما جایزه به نویسندهي دیگری رسید.
فالاچی در سال ۱۹۹۲ به سرطان سینه مبتلا شد و تصمیم گرفت از دنیای نویسندگی فاصله بگیرد و استراحت کند. در بخشی از مصاحبهاش در این دوران آمده است: «از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه رفتهام هر روز میمیرم». استراحت او فقط نه سال طول کشید.
او بعد از حملات خونین یازده سپتامبر نتوانست خشم و انزجار خود را پنهان کند و کتاب «خشم و غرور» را منتشر کرد. فالاچی به هیچ مذهب و آیینی معتقد نبود. اما تا قبل از یازده سپتامبر هیچ واکنش شدیدی به مذاهب و پیروانشان نداشت. در آخرین کتابش بیپرده به مسلمانان تاخت و به شدت تروریسم اسلامی را محکوم کرد. این کتاب خشم شدید مسلمانان اروپا را در پیداشت و او برای در امان ماندن از عملی کردن احتمالی تهدیدهای آنها همواره تحت حفاظت پلیس تردد میکرد. بدون شك اوریانا فالاچی يكي از ضد جنگترين انسانهاي شناختهشدهي قرن حاضر بود، اما با انتشار هر کتابش آشوب و بلوایی در جایی از جهان به پا میشد.
روح ناآرام و غمگینی داشت و شاید بهترین گواه برای آن را بتوان در بخشهایی از يكي از آخرين کتابهايش پیدا کرد: «هرچه انسانتر باشیم زخمها عمیقتر خواهند بود. هرچه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت. بیشتر فراق خواهیم کشید و تنهاییمان بیشتر خواهد شد. شاید خاطرات بعضی از آن زخمها تا ابد در یادمان بماند، اما رنجها داستانش فرق میکند. تا عمق وجود آدم رخنه میکند و ما هرروز با آنها زندگی میکنیم. انگار که این خاصیت انسان بودن است». فالاچي ،نویسنده ایتالیایی، در پاييز سال ۲۰۰۶ در زادگاهش فلورانس ايتاليا درگذشت.
از آنجايي كه «انتشارات نگاه» يك ناشر حرفهاي در ايران است، براي چاپ اين كتاب با فالاچي ارتباط برقرار كرد و او هم در نامهاي اجازهي ترجمه و انتشار جنس ضعيف را در ايران داد. فالاچي در نامهاي كه براي ناشر فرستاد، نوشت: «همان شاخه گلي را كه از ايران برايم فرستاده بوديد، به حساب حقالتاليف خود از اين كتاب ميدانم.» و در ادامه درخواست كرده بود تا بعد از چاپ چند نسخهي ترجمهشدهي جنس ضعيف را برايش بفرستند.
« یغما گلرویی» بهعنوان مترجم، در شروع كتاب اين توضيح را اضافه كرده است كه عنوان اصلي اين كتاب «جنس بيفايده» يا «جنس بيمصرف» است اما از آنجايي كه اين كتاب سالها با نام جنس ضعيف براي خوانندههاي فارسيزبان شناخته شده است، او نيز همين نام را براي اين كتاب فالاچي انتخاب كرده است.
خريد اين كتاب بهصورت کتاب الکترونیکی بر روي سايت فيديبو موجود است و علاقهمندان به اين كتاب ميتوانند نسخهيپی دی اف (pdf) اين اثر را از اين سايت فیدیبو خرید و دانلود كنند.
سالها پیش از این ترجمه؛ ویدا مشفق در سال 1337 کتاب جنس ضعیف را برای اولین بار در ایران به فارسی برگردانده است.
در بخشی از کتاب جنس ضعیف میخوانیم
پاکستان _ این تیکهی کره خاکی که توش ازدواج عاشقانهیی صورت نمیگیره و دختری بی شوهر نمیمونه و حساب کتاب به احساسات میچربه_ به بخش از منطقهی بزرگیِ که ششصد میلیون آدم توش زندگی میکنن. نصف این جمعیت زنن و تو اغلبِ کشورای این منطقه زنا تو حجابِ بلندی که اسمش چادره زندگی میکنن. چادر به اونا این امکان رو میده که از نوک پا تا فرقِ سرشون رو از هر مردِ نامحرمی _که شوهر یا پسر خودشون نباشه_ پنهون کنن. زنا از پشتِ دریچهیی که بالای این حجاب قرار داره به آسمون و خورشید و دیگرون نگاه میکنن. مثلِ کسی که از پنجرهی مشبکی بیرون رو بپاد!
قلمروِ اسلام، خیلی بزرگه و کشورای زیادی رو تو خودش داره که پاکستان یه نقطهی کوچیک تو اوناس. پس نمیشه در مورد وضعیت زنای مسلمون فقط با نگاه به اوضاع زنای کراچی قضاوت کرد. مثلا تو ایران وضعشون بهتره و تو عربستان خیلی خیلی بدتر. اونجا هنوز چیزی به اسم حرمسرا وجود داره. زنای حرم هیچ خبری از چیزایی که پشت دیوارای حرم اتفاق میافته ندارن و وقتی قدم به اونجا میذارن میدونن که دیگه هیچوقت بیرون نمیرن.
زنای عربستان اونقدر موجودای بهدردنخوری به حساب میان که حتا اسمشون تو دفتر ثبت احوال نوشته نمیشه. بعضی وقتا فقط اسم خانوادگی تو کارت شناساییشون میاد. عکس برداشتن ازشون ممنوعه و کمتر زنی اونجاس که معنیِ کلمهی عجیبی که تو جاهای دیگهی دنیا بهش عشق میگن رو بدونه. مرد، خدای زن و صاحبِ تمومِ هستیشه.
تو بعضی از کشورا مردایی که به خوشون جرأتِ دستدرازی به زنی رو بدن به شدت تنبیه میشن و تو بعضی از کشورا مجازاتِ زندان واسه مردی که به زنی تجاوز کنه وجود نداره! این جور وقتا جلاد تنبیهِ شدیدتری رو اجرا میکنه! یعنی با شلاق ضربهیی به یکی از مهرههای کمرِ مجرم میزنه که تا همیشه از مرد بودن میندازتش. میشه گفت احترام گذاشتن به زنا ظاهرا زیاد و عملا کشکی و فورمالیتهس.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 198 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۳۶:۰۰ |
نویسنده | اوریانا فالاچی |
مترجم | یغما گلرویی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le sex inutile: vogage autour de la femme, 1,961 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 32,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اول یه توضیح کلی در مورد کتاب بدم برای دوستانی که میخوان بخونن، یه روزنامه نگار به نقاط مختلف دنیا سفر میکنه و نوع برخورد جوامع با زن ها رو گزارش میده. با خوندن این کتاب میتونی یه سری اطلاعات کلی و جالب در مورد زن های دنیا به دست بیاری. هرچند متاسفانه مثل خیلی از کتاب های خوبی که خوندم تالیف این کتاب به چندین سال قبل برمیگرده. انسان رو به تفکر وادار میکنه مخصوصا به عنوان یک زن خیلی دچار چالش فکری شدم با خوندنش.ترجمه ی خیلی خوب یغما گلرویی هم البته جز خوبیای کتاب هست
نگارش چاپی این نوشتار رو دارم. باید بگم اوریانا فالاچی یکی از نو یسندگانیست که بهشون دلبستهام. فالاچی یک خبرنگار بود و نوشتههاش داستان نیستن، پیشآمدهایی آن که خودش آنها رو از سر گذرانده. از همین رو شانسته نیست به نوشتارش به چشم «داستان» نگاه کنیم، این بیشتر یک گزارشه تا هرچیز دیگه. از دیدگاهها و پیشآمدهای خودی نویسنده و اندیشههایی که درباره آنها داشته. همچنین، از دید من بهره بری از واژگان در نوشتار برگردانده شده گناه برگردانه و نه نویسنده. این که بگیم از فلان واژه بهره بردن و دیگه دلمون نمیخواد بخونیم (همونگونه که در دیدگاهها گفته شده) چون این یک برگردانه و نه نوشته نخستین، شایسته نیست.
نسخه کاغذی این کتاب رو قبلا خوندم، با همین ترجمه. کتاب بسیار ارزشمندیه و خواندنش رو توصیه میکنم. گزارشی است از زندگی زنان در کشورهای آسیایی؛ از پاکستان تا ژاپن.
دوستان عزیزی که به یکسری کلمات زن ستیزانه در متن کتاب نقد دارن توجه کنن که در اصل دارن ترجمه کتاب رو میخونن. یکجاهایی که نویسنده کلا عبارات زننده ای رو بکار برده که نظر شخصیش یا واقعی نیست. بلکه برچسبی هست که به زنان دادن و داره اونا رو بازگو میکنه. مثل عنوان کتاب. اما یکجاهایی هم از ترجمه هست مثلا عبارت ترشیده یک کلمه تو زبان فارسی هست نه زبان های دیگه.
یک سری نکات تو کتاب به نظرم ناراحت کننده بود.یکیش استفاده از لفظ ترشیده در مورد نویسنده ای که یک زن هست و حتی مدعی فمنیست بودن ولی در خیلی جاها نگاه فراجنسیش اذیتت میکنه.و نکته ازار دهنده دیگه ش نگاه از بالا به پایین این نویسنده اروپایی به کشورهای اسیای شرقیه.حس تحقیر رو حتی از پشت قلم ش به این ادمها میتونستی ببینی.
کتاب خیلی خوبیه، من هنوز کامل نخوندمش ولی یه جا در کمال تعجب دیدم که از واژه"ترشیده"استفاده شده!برای خوندن ادامه ش دلسرد شدم واقعا
اول از همه این که کتاب پر از غلطهای املایی هست که این خیلی نکته منفیایه دو اینکه ترجمه میتونسته خیلی خیلی بهتر باشه سه اینکه کتاب تناقضات زیادی داره در کل که خب این از شخص فالاچی بعید نیست مباحثی که در قالب گزارشهای فرهنگی هستش جالبن ولی باید کتاب رو با دید خیلی گذرا خوند چون همونطور که گفتم تناقضات و ایرادات جدی کم نداره
اطلاعاتی که راجب زنان کشور های مختلف میده جذابه و آدم رو به خوندن ادامه ی کتاب ترغیب می کنه ولی موردی که وجود داره اینه که این کتاب به سالهای قبل دلالت داره و نمیشه به الان تعمیمش داد و گاها نظراتی که نویسنده داده بود یه حالتی داشت انگار که نویسنده مخالف استقلال زنان یا همچین چیزیه با این حال کتاب خوبی بود و برام جذابیت داشت
خلاصه کتاب اینه که یه روزنامهنگار به چند نقطه مختلف دنیا رفته و یه سری نکات خیلی کلی به همراه نظرات شخصی خودشو در مورد چیزایی که دیده نوشته؛ در رابطه با زنان اون کشور. خوندنش تجربه جالبی نبود برام و کتاب چندان مفیدی نیس ولی اگه قصد خوندن دارین این ترجمه اصلا مناسب نیس متاسفانه.
کتاب خوبیه ارزش خوندن داره در کل تمام آثار اوریانا ارزشنمند هستن اما خب همینطور که همه نویسنده ها یک اثر ف اخر دارن مانند برادران کارامازوف داستایوفسکی، برای این نویسنده هم قطعا کتاب یک مرد همچین اثریه برای این نویسنده، البته در فیدیبو موجود نیست باید نسخه چاپی اونو تهیه کنید