هیچ توجه کردهاید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمیخواهد دربارهاش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش میکنید؟ با غیظ گفتم: - تو همیشه این طوری هستی! همین طور بیدلیل یک حرفی میزنی. خانم فرارز چرا باید خودکشی کند؟ یک زن بیوه، ثروتمند و هنوز جوان و کاملاً سالم که میتواند از زندگیاش لذت ببرد! پرت میگویی. - به هیچ وجه. حتماً متوجه شدهای که از شش ماه پیش به این طرف چقدر تغییر کرده بود؟ واقعاً آشفته و مضطرب بود. خودت هم همین حالا گفتی که نمیتوانست بخوابد. با سردی پرسیدم: - تشخیص تو چیست؟ لابد رابطه عشقی نافرجام؟ خواهرم با شور و شوق گفت: - پشیمانی. - پشیمانی؟ - بله، وقتی به تو گفتم که شوهرش را مسموم کرده اصلاً حرف من را باور نکردی. حالا دیگر بیش از هر وقت دیگری به این مسئله ایمان دارم. به اعتراض گفتم: - گمان نکنم حرفت منطقی باشد. اگر زنی مرتکب جرمی مثل قتل بشود، آن قدر خونسرد هست که از ثمرات آن قتل بهرهمند شود بدون آنکه احساساتی و پشیمان شود. - بعضی از زنها شاید بتوانند، اما خانم فرارز نه. او عصبی بود. نوعی برانگیختگی بیدلیل باعث شد تا خود را از شرّ شوهرش خلاص کند چون دیگر تحمل ناراحتی را نداشت... حتماً بودن با مردی مثل اَشلی فرارز نمیتواند بدون ناراحتی باشد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 297 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۵۴:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | خسرو سمیعی |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The murder of Roger Ackroyd, 1,967 |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۰/۲۷ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 128,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اگر دوست دارید یه رمان جنایی با پیچش های داستانی و تعلیق درست حسابی بخونید این کتاب انتخاب خوبیه. نمیدونم خاصیت همه کتابهای آگاتا کریستیه یا نه، ولی اینجا و توی یه کتاب دیگهای که شروع نکرده کنار گذاشتم، همه چیز رو خود کاراگاه جلو میبره. من علاقه دارم بتونم حدس های خودم رو دنبال کنم ولی بعد یه دفعه کارگاه میاد یه حقیقتی که اصلا توی داستان وجود نداشته رو به همه اطلاع میده. مثلا فلانی اهل فلان جاست پس فلان چیز اتفاق افتاد. نمیشه درست توضیح بدم، اسپویل میشه ولی کسانی که خوندن متوجه منظورم میشن. برای همین اون یه ستاره رو ندادم. با این حال به عنوان یک پرونده جنایی خیلی جذاب و پر از جزئیاته و خوندنش خیلی لذتبخش بود. پیشنهاد میکنم وسط خوندنش وقفه نندازید تا چیزی رو فراموش نکنید. من یه نکته مهم از اول داستان رو یادم رفته بود و وقتی بعدا بهش اشاره شد احساس میکردم من چنین چیزی توی داستان ندیدم و همین هم منو از واقعیت خیلی دور کرده بود. من قاتل رو حدس نزده بودم، بعد وقتی معلوم شد کیه گفتم اصلا نمیشه. بعد برگشتم عقب دوباره خوندم دیدم نه، میشد. اگر برای شما هم اتفاق افتاد، برگردید دوباره جاهایی که بنظرتون منطقی نبوده بخونید، همه چی درسته. برای علاقهمندان به ژانر جنایی پیشنهادیه 👌
حدود ده سال قبل یا بیشتر این کتاب را خواندم قبل از خواندن مقاله ای درمورد رمان های پلیسی را در مطالعه گرفتم که متاسفانه اشاره ای ضمنی ولی گویا به سرانجام این اثر معروف درآن شده بود و دیگر برایم جذابیت لازم را نداشت البته باز هم از خواندنش لذت بردم اما چند نکته: این کتاب از نظر مخاطبان در سراسر جهان از بهترین کتاب های جناییست و از معروف ترین آنها این اثر برای منتقدان اینگونه نبود و بسیاری از منتقدان به بانو آگاتاکریستی ایرادات اساسی گرفته اند که شرحش مناسب نیست این اثر در نوع خود و تا زمان خود بدیع بود و از چهارچوب آثار معمایی جنایی فراتر رفت و البته چندین بار دیگر هم ایشون از این چهارچوب ها فراتر رفته است که توضیع بیشتر ممکن است باعث اسپویل شود اصولا تمام آثار خانم کریستی مخاطب را در پایان شگفت زده میکند و این اثر از بارزترین آنهاست موفق و سربلند و اهل مطالعه باشید
شایددددد اسپویل چون به غیر ازاین کتاب کتابای جنایی دیگری از آگاتا و سایر نویسندگان خونده بودم درابتدا حدس هایی زدم و ایده هایی به ذهنم اومد و حتی داشتم ناامید میشدم که چرا ایده هایی که درذهنم بود درداستان پیاده نشدن،اگرپیاده میشدن داستان جذاب تربود. کم کم داشتم میگفتم چطوری این رمان انقدر معروف شده،تنهاحالتی که میشد دوباره به تبحر این نویسنده پی ببرم همین بود باید اقرار کنم شاید برای یه لحظه گمان کردم آخر داستان اینگونه باشد،اما هیچ وقت به این فرضیه توجه زیادی نشان ندادم.واقعاااا فوق العاده بودد.به نظرم لقبی که کتاب گرفته درسته:بهترین رمان جنایی آگاتا(البته لرد ادجور می میرد هم واقعا خوبههه)
واقعا به دوستان توصیه میکنم برای مطالعه کتاب های آگاتا کریستی سراغ نظرها نیان و ابتدا کتاب رو بخونند چون جذابیت رمان های اون به غیرقابل پیش بینی بودنشه و در قسمت نظرات ممکنه بعضی دوستان خواسته یا ناخواسته اسپویل کنند داستان رو و دیگه خوندنش اون لذت غافلگیری رو نداشته باشه(برای خود من اتفاق افتاد که یکی دیگر از کتاب های کریستی رو در نظرات قاتل رو دیدم معرفی کردن...) برای فهمیدن اینکه کتاب مورد نظرش خوبه یا نه نمراتشون رو ببینید به نظر من ضمن اینکه من تا حالا هر کتابی که از آگاتا کریستی خوندم خوب بوده (:
داستان مثل تمام رمان های جنایی ابتدا یه شخصیت اصلی رو نشون داد و بعد تر یکی از شخصیت های فرعی به قتل رسید و سر و کله کاراکاهی پیدا شد و … در نهایت معلوم شد قاتل چه کسی بوده. مشکلی که با داستان داشتم این بود که یجایی به بعد حوصله سر بر بود و فقط حجم زیادی از اطلاعات به ما انتقال می داد. اما چیزی که منو به شگفت اورد، پایان غیر منتظره اش بود. واقعا قول میدم نمی تونید حدس بزنید! اگر دوست دارید دیدتون نسبت به وقایع تغییر پیدا کنه ، تا اخر بخونید. این همه متن و اطلاعات حوصله سر بر ارزش دارد که تا اخر بخوانید.
تبحر نویسنده در غافلگیر کردن خواننده به قدریه که محاله کتاب را بخونید و از شگفتی لبخند نزنید. بعید میدونم کسی بتونه پایان کتاب رو حدس بزنه
موقع نظر دادن باید متری وجود داشته باشه که اثر رو با اون بسنجی ، جدا از ادبیات و مسائل نگارشی اینجا با یک ژانر درگیر هستیم که وقتی بدنبال متر میگردیم مجدد به خود صاحب اثر و دیگر نوشته های اون برمیگردیم. میخواهیم بدانیم خوب نوشته یا نه اما در قیاس با چه چیزی ، قصه پلیسی خوب چیست؟! کاری که میشه انجام داد اینه بگی زیبا بود.این کتاب خود متره. مسخره خواهد بود که متر را با خودش بسنجی.
سالها قبل این کتاب رو به فارسی خوندم بعد به انگلیسی بعد دوباره به فارسی و هربار همونقدر برام جذابیت داره - اره قبول دارم شاید منطقی نباشه ولی خیلی عالی نوشته شده سرگرم کننده نمیتونید کتاب رو زمین بگذارید تا قاتل رو پیدا کنید -ماجرای کارگاه پوآرو س ولی داستان از زبان یکی از شخصیتهای داستان بازگو میشود -یکی از کارهای خوب و شاید بهترینهای اگاتا کریستی
من این کتاب رو قبلاً خوانده بودم؛ باید بگم این کتاب در کنار رمان قتل در قطار سریع السیر، شوکه کننده ترین رمان های پوارو هستند اما چند تا نکته خارج از کتاب باید بگم: ۱. هیچوقت خیلی اسم رمان رو سرچ نکنید چون تصادفی داستانش براتون اسپویل میشه ۲. این قسمت (قتل راجر آکروید) از سریالش رو نبینید. البته با اینکه سریالش هم خیلی عالیه(حتی با اینکه کمی داستان رو تغییر دادند) اما خود رمان شوک بیشتری نسبت به سریالش وارد می کنه.
رمان نسبتا کوتاه و جالبی بود ...واقعا شناسایی قاتل ممکن نبود و یه نکته مهم این داستان این بود که، راوی با خواننده داستان روراست نبود... واقعا برای نوشتن چنین داستانی نیاز به ذهن نابغه هست ❌اسپویل: به نظرم قاتل خیلی خونسرد با قضیه برخورد کرد و زود تسلیم شدو اصلا برای انگیزه اش در مورد اخاذی بیشتر توضیح نداد ...دوست داشتم واکنش بقیه رو وقتی میفهمن قاتل کی بوده بفهمم...