کتاب حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر نشر قطره

کتاب حکایت دولت و فرزانگی نوشته مارک فیشر، داستان مردی معمولی است که با یک پیرمرد پولدار آشنا می‌شود و از او معنی واقعی موفقیت را یاد می‌گیرد. این کتاب فقط درباره پول نیست بلکه درباره خودشناسی و رشد فردی هم هست. 

تصور کنید با غریبه‌ای آشنا می‌شوید و همه پیش‌فرض‌هایی را که درباره راه‌های پولدار شدن در ذهنتان دارید به می‌ریزد. او نه شانسی پولدار شده، نه ارث بهش رسیده و نه هیچ راه عجیب دیگری. خودش می‌گوید از راه درک واقعی ساز و کار جهان به این نقطه رسیده.

در این کتاب مارک فیشر از ترید و هوش مالی یا قاپیدن فرصت‌ها حرف نمی‌‎زند بلکه از ذهن، ایمان و نیروهای نامرئی‌ای می‌گوید که فرصت‌ها را به طرف کسانی می‌کشاند که جرئت خواستن دارند. 

کتاب را خانم گیتی خوشدل به فارسی ترجمه کرده و نشر قطره آن را منتشر کرده.

معرفی داستان کتاب حکایت دولت و فرزانگی

این داستان انگیزشی از جایی شروع می‌شود که مرد جوانی 32  ساله‌ای احساس می‌کند در زندگی‌اش گیر کرده. او از شغلش ناراضی‌ست، درآمدش کم است و یکسره خودش را با بقیه مقایسه می‌کند. او فقط رویای پولدار شدن دارد اما نمی‌داند باید چه کار کند یا از کجا شروع کند. تا اینکه یکی از عموهایش به او می‌گوید: 

«بر آن شدم یاری‌ات کنم تا از این وضعیت برهی. تو را نزد مردی خواهم فرستاد که به من کمک کرد تا دولتمند شوم. او را دولتمندِ آنی می‌خوانند. آیا درباره‌اش شنیده‌ای؟» 

عموی مرد جوان به او می‌گوید که چرا دولتمندِ آنی این نام را انتخاب کرد. 

«این نام را برگزید زیرا مدعی است که پس از کشف راز حقیقیِ تمول، یک‌شبه دولتمند شد. او ادعا می‌کند که می‌تواند به همه کمک کند تا یک‌شنبه دارا شوند، یا دست‌کم ذهنیت یک دولتمند را کسب کنند.»

جوان به دیدن دولتمندِ آنی می‌رود. این مرد ثروتمند بر خلاف تصور جوان در قصر زندگی نمی‌کند و اتفاقا مردی ساده است. جوان با او همراه می‌شود و راز موفقیت مالی دولتمندِ آنی را به مرور می‌فهمد. او داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کند که روزی مرد فقیر بود که زندگی‌اش با نوشتن یک چک خیالی میلیون دلاری برای خودش تغییر کرد این چک ایمان و انگیزه او را برای روزی که نقدش کند بالا برد و مسیرش را تغییر داد.  این مرد میلیونر راز ثروت را در طرز فکر می‌داند نه در سخت‌کوشی صرف. ثروت از ذهن شروع می‌شود. بیشتر مردم هیچ‌وقت ثروتمند نمی‌شوند، چون در ناخودآگاهشان باور ندارند که سزاوار ثروت هستند.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی سراسر تمرین و تکرار برای تغییر طرز فکر و  رشد فردی است. در پایان مرد جوان با ذهنی متفاوت به خانه برمی‌گردد. او کم‌کم درآمدش بیشتر می‌شود و روابطش بهتر. 

پیام‌های انگیزشی 

کتاب حکایت دولت و فرزانگی در واقع یک داستان انگیزشی است که راز دولتمند آنی را نه در موفقیت مالی که در تغییر ذهن می‌داند. کتاب پیام‌های انگیزشی زیادی می‌دهد که همگی در یک جهت‌اند. اینکه نیاز به فرمول جادویی ندارید. فقط باید به انسانی تبدیل شوید که قبل از داشتن، باور دارد. برخی از پیام‌های انگیزشی کتاب به شرح زیر است:

1. باور کن تا ببینی

وقتی دولتمندِ آنی با مرد جوان ملاقات می‌کند به او می‌گوید برای شروع یک چک 25 هزار دلاری بنویس تا دیگر حق انتخابی نداشته باشی و مجبور شوی به دستش بیاوری.  یکی از مهم‌ترین درس‌ها این است که آدم‌هایی که صبر می‌کنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسد هیچ وقت کاری را انجام نمی‌دهند. زمان مطلوب برای عمل همین الان است. دنیا به تردید پاداش نمی‌دهد به جسارت و جرئت پاداش می‌دهد.

2. آرزوهای آینده‌ات را از دست نده. 

آیا ناتوانی ما فقط به این دلیل است که کلی زیر قرض رفتیم؟ یا مثلا پیر شدیم؟ یا احساس شکست می‌کنیم؟ کتاب حکایت دولت و فرزانگی می‌گوید همه این‌ها وقتی اتفاق می‌افتد که آروزهای آینده را از دست بدهیم.

3. ایمان به قدرت ذهن

شرایط بیرونی واقعا خیلی مهم نیست. این را خوب به خاطر بسپار: همه رخدادهای زندگی آینه ای هستند که اندیشه‌های ما را بازتاب می‌ذهند. اگر به پذیرش این توهم گسترده که عوامل بیرونی زندگی‌ات را تعیین می‌کنند ادامه بدهی ذهنت نمی‌تواند اصل را بفهمد.

4. یادگیری نیکبختی و زندگی

اگر قرار باشد همین امشب بمیرم آیا تمام کارهایی را که می‌توانستم امروز انجام بدهم انجام دادم؟ اگر روزی دقیقا چیزی که ضمیر درونت احساس می‌کنید باید انجام بدهی، انجام دهی آن روز احساس رهایی می‌کنی. پس باید کاری را انجام بدهی که به آن علاقه داری. شادی، پاداش موفقیت نیست بلکه سوخت موفقیت است. 

اصول موفقیت مالی

پوسته ظاهری کتاب حکایت دولت و فرزانگی درباره راز ثروت و موفقیت مالی است. اما در واقع درباره طرز نگاه به ثروت است. در واقع موفقیت مالی وقتی مداومت پیدا می‌کند که انسان به هماهنگی درونی، باور و ایمان برسد.  برخلاف چیزی که انتظار دارید این کتاب به شما روش‌های پولدار شدن مثل سرمایه‌گذاری و پس‌انداز و … را یاد نمی‌دهد. بلکه ذهنتان را ثروتمند می‌کند.

مارک فیشر در کتابش می‌گوید: هر وقت مردد شدید به خودتان تلقین مثبت کنید، کلمات شما قدرتمند هستند. بعد از مدتی که ذهنتان قدرتمند شد هر تلقینی مثل حکمی شاهانه می‌شود. اینجاست که کلام و واقعیت یکی می‌شود و موفقیت مالی هم بخشی از موفقیت‌های شما می‌شود. 

نقد و بررسی  داستان

اگر به دنبال کتابی هستید که نگاهی تازه به مفهوم ثروت و آرامش به شما بدهد، کتاب حکایت دولت و فرزانگی یکی از بهترین گزینه‌هاست. این کتاب در قالب یک داستان انگیزشی ساده موانع ذهنی و باورهای غلط‌مان را به چالش می‌کشذ. هرچند سادگی بیش از حد داستان ممکن است برای برخی خوانندگان سطحی به‌نظر برسد، اما همین سادگی، دلیل ماندگاری پیام آن است. این اثر، میان کتاب‌های موفقیت مالی و رشد فردی جایگاه ویژه‌ای دارد.

جملات الهام‌بخش از کتاب حکایت دولت و فرزانگی

نگذار از ترس فلج شوی. خیلی از انسان‌ها هستند که به خاطر ترس از رویاهای خود بازماند‌ه‌اند

چه خوب بود اگر جوان‌ها می‌دانستند و پیرها می‌توانستند. 

چه فایده اگر انسان تمام دنیا را به دست آورد، اما روحش را از دست بدهد؟

همه متفکران خردمند در طول اعصار گفته‌اند که بزرگترین محدودیت‌ها، آن است که انسان بر خود تحمیل می‌کند و از این رو بزرگترین مانع موفقیت، مانع ذهنی است.