کتاب اتود در قرمز لاکی نشر هرمس

شرلوک هولمز کارآگاه عجیب و غیب و نام‌آشنایی است که هرکدام از خوانندگان و علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی یک‌بار هم که شده تلاش کرده‌اند مسائل را از دریچه‌ی نگاه او ببینند و مثل او تیزبین و دقیق باشند و رابطه‌ی مسائل را پیدا کنند. او کسی است که حدس‌هایش شبیه غیب‌گویی جادوگرهاست و اطرافیانش و البته خواننده را حیرت‌زده می‌کند؛ اما شرلوک هولمز اولین بار از کجا آمد. اتود در قرمز لاکی سرآغاز داستان شرلوک است. داستانی که آرتور کانون دویل نوشت و در آن زوج شرلوک و جان واتسون را خلق کرد تا علاقه‌مندان به داستان‌های پلیسی و جنایی تا سال‌ها بعد از وجود یک کارآگاه جذاب و درعین‌حال اعصاب‌خردکن لذت ببرند. این داستان دوست‌داشتنی را بخوانید و با سرآغاز داستان شرلوک هولمز آشنا شوید.

‌درباره‌ی کتاب اتود در قرمز لاکی اثر آرتور کانن دویل

اتود در قرمز لاکی یا «a study in scarlet» یکی از مشهورترین داستان‌های جنایی قرن نوزدهم و اولین داستان از مجموعه داستان‌های شرلوک هلمز و دستیارش دکتر جیمز واتسون است. این کتاب که اولین بار سال 1887 منتشر شد، اولین داستان منتشرشده از سر آرتور کانن دویل هم هست.

داستان کتاب اتود در قرمز لاکی در دو قسمت گفته‌شده است که یک قسمت از آن خاطرات دکتر جان واتسون است و قسمت بعدی که «سرزمین قدیسین» نامیده شده است بازگشت به عقبی است که پیش‌زمینه‌های داستان جنایتی که در کتاب رخ‌داده است را بیان می‌کند. در پایان نیز مانند تمام داستان‌های شرلوک هولمز که می‌شناسیم او راز کشف جنایت را برملا می‌کند.

سال 1914 از روی این داستان فیلمی به همین نام ساخته شد. همچنین در سریال شرلوک هولمز و دکتر واتسون که سال 1979 ساخته‌شده است نیز این داستان روایت‌شده است.

خلاصه داستان اتود در قرمز لاکی

دکتر جان واتسون پزشکی است که از افغانستان بازگشته و در جنگ جراحاتی هم برداشته است. او در بازگشت به لندن پول زیادی ندارد و برای اینکه از نو شروع کند به یک همخانه نیاز دارد. یکی از دوستان واتسون شرلوک که مردی عجیب‌وغریب است را به او معرفی می‌کند و جان واتسون در اولین دیدار از شرلوک که یک کارآگاه خصوصی است خوشش می‌آید و باهم همخانه می‌شوند. در همین زمان شرلوک با پرونده‌ی قتل عجیبی روبه‌رو می‌شود که اسکاتلندیارد در حل آن درمانده شده است و حالا از او خواسته‌اند تا حلش کند. دو قتل در میان است، دو قتلی که شرلوک باید رابطه‌ی میان آن‌ها را پیدا کند و البته اینجا جایی است که کم‌کم دکتر واتسون هم در کنار شرلوک قرار می‌گیرد تا هولمز از دانش پزشکی او استفاده کند و البته در ادامه‌ی ماجرای شرلوک هولمز، دکتر واتسون دستیار و همراه همیشگی او خواهد بود.

‌درباره‌ی آرتور کانن دویل نویسنده‌ی کتاب اتود در قرمز لاکی

سر آرتور کانن دویل (sir Arthur Ignatius canon) نویسنده‌ و پزشک اسکاتلندی در قرن نوزده و بیست است. او سال 1859 در ادینبورگ اسکاتلند به دنیا آمد. خانواده‌ی از کاتولیک‌های ایرلندی بودند و خانواده‌اش در سال‌های کودکی او روزهای پرفرازونشیبی را گذراند. آرتور عمومی ثروتمندی داشت که او را به مدرسه فرستاد.

آرتور کانن دویل در سال 1876 به دانشکده‌ی پزشکی ادینبورگ رفت و علاوه بر پزشکی گیاه‌شناسی هم یاد گرفت. او چند سالی در کشتی و در سفرهایی به آفریقا به‌عنوان پزشک کار کرد و مدتی هم مطب خودش را داشت اما واقعیت این بود که روح او به سمت نویسندگی کشیده می‌شد و بیش از آنکه پزشک خوبی باشد، نویسنده‌ی بسیار بزرگ و برجسته‌ای شد. آرتور دوبل بعدها در دوره‌ای از زندگی‌اش به چشم‌پزشکی روی آورد ولی در این حرفه هم فرد چندان موفقی نشد.

آرتور دویل شخصیت شرلوک هولمز را از یکی از استادان دانشگاهش به نام «جوزف بل» الهام گرفت و باکمی اغراق و افزودن جزئیات به شخصیت او این کارآگاه را خلق کرد. وقتی او تصمیم گرفت اولین داستان شرلوک را منتشر کند ناشران علاقه‌ای به این کتاب نشان ندادند و او مجبور شد آن را در مجله چاپ کند. او در ادامه داستان‌های دیگری با حضور شرلوک نوشت که ناشران و خوانندگان استقبال زیادی از آن‌ها کردند. تقابل شرلوک با جیمز موریارتی، مرگ او، دوباره زنده‌شدنش و راز آن، همه در کنار هم شرلوک را به یک شخصیت بسیار مشهور تبدیل کرد. شرلوک هولمز در بیش از 50 داستان جنایی حضور داشته است.

درنهایت سر آرتور کانن دویل در سال 1930 براثر سکته‌‌ی قلبی درگذشت.

ترجمه‌ی کتاب اتود در قرمز لاکی به فارسی

داستان‌های پلیسی تا چند دهه‌ی قبل چندان محبوب نبودند و تنها به‌عنوان سرگرمی شناخته می‌شدند در دهه‌های اخیر ناشران مختلف تلاش کرده‌اند بهترین آثار ادبیات جنایی را در ایران منتشر کنند تا خواننده‌ی ایرانی نیز ادبیات معمایی را جدی بگیرد و از آن لذت ببرد. انتشارات هرمس یکی از ناشرانی است که در قالب کتاب‌های کارآگاه که قطع و طراحی منحصربه‌فردی دارند داستان‌های پلیسی را به بازار کتاب ایران عرضه کرده است. اتود در قرمز لاکی یکی از همین کتاب‌هاست که مژده دقیقی آن را ترجمه کرده و هرمس منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیک این کتاب را می‌توانید در همین صفحه از فیدیبو دانلود کنید.

چرا باید کتاب اتود در قرمز لاکی را خواند؟

شرلوک هولمز از آن شخصیت‌هایی است که نامش به گوش بیشتر آدم‌ها خورده است. داستان‌هایی که او شخصیت اول آن‌هاست بسیار لذت‌بخش و جذاب‌اند و ریتم سریع و دوست‌داشتنی‌شان آن‌ها را برای سریال‌های تلویزیونی و فیلم سینمایی مناسب کرده است اما هنوز هم لذت خواندن کتاب چیز دیگری است. اتود در قرمز لاکی نقطه‌ی ورود اوست کتاب جذابی که بنای شخصیت شرلوک  هولمز را می‌سازد. هرکسی که به داستان‌های جنایی و معما علاقه دارد باید این داستان را بخواند تا تولد یک ستاره در دنیای جنایت را ببیند.

‌در بخشی از کتاب اتود در قرمز لاکی می‌خوانیم

 صبح گرمی در ماه ژوئن بود و قدیسین متأخر مانند زنبورهایی که کندویشان به‌عنوان کندوی نمونه انتخاب‌شده باشد. سخت سرگرم کار بودند. در مزارع و خیابان‌ها نیز همین همهمه از سخت‌کوشی انسان‌ها برمی‌خاست. در جاده‌های خاکی بزرگ. صف‌های طویلی از قاطرهایی با بارهای سنگین درحرکت بودند؛ همه به سمت غرب، چون تب طلا کالیفرنیا را فراگرفته بود و مسیر سفر زمینی به آن منطقه از شهر این برگزیدگان می‌گذشت. در این مسیر گله‌های گوسفند و گوساله‌های نر هم دیده می‌شدند که از مراتع دورافتاده می‌آمدند؛ و همچنین صف‌های طویل مهاجران خسته. انسان‌ها و اسب‌هایی که به یک‌میزان از سفر بی‌پایان خود فرسوده شده بودند. در میان این مجموعه قر و قاطی، لوسی فری‌یر با مهارت سوارکاری باتجربه راه می‌گشود و چهارنعل می‌تاخت؛ چهره‌اش از این تقلا گل‌انداخته و موهای بلوطی بلندش پشت سرش در هوا تکان می‌خورد. از جانب پدرش در شهر مأموریتی داشت و مانند بارها پیش‌ازاین؛ باشهامت و بی‌باکی جوانی با شتاب می‌رفت و تنها به فکر وظیفه‌اش بود و اينکه چگونه باید آن را به انجام برساند. ماجراجویان گرد راه نشسته مات و مبهوت او را با نگاه دنبال می‌کردند و حتی سرخپوستان بی‌احساس؛ با آن لباس‌های پوست دباغی نشده خود. از زیبایی این دوشیزه پریده‌رنگ به حیرت می‌افتادند و خویشتن‌داری مألوف خود را کنارمی گذاشتند.

دختر به حاشیه شهر رسیده بود که متوجه شد گله بزرگی راه را بسته است که ده دوازده گاوچران از دشت‌ها با ظاهری خشن آن را هدایت می‌کنند. او که طاقت صبر کردن نداشت تلاش کرد اسبش را به‌زور وارد جایی کند که به نظر می‌رسید شکافی در گله باشد و به‌این‌ترتیب از این مانع بگذرد. ولی هنوز درست‌وحسابی وارد این شکاف نشده بود که گاوهای وحشی راه را پشت سرش بستند و خود را کاملاً در محاصره سیل در حال حرکت گوساله‌های نربا نگاه‌های غضبناک و شاخه‌ای بلند یافت. او که شیوه رفتار با دام‌ها رامی دانست از وضعیت خود بیمناک نشد. بلکه از هر فرصتی استفاده کرد تا اسبش را پیش براند. به این امید که در میان آن صف راهی باز کند.