آیا روشنفکری یک درجه اجتماعی است؟ و روشنفکر، عضوی از یک طبقه است؟ و میشود گفت طبقه روشنفکران؟ چنانکه در احزاب کمونیست عالم مرسوم است؟ که از کارگران و کشاورزان و روشنفکران بهعنوان سه رکن اصلی سازنده بنای اجتماع سخن میگویند؟ یا بهعنوان سه طبقه مختلف که ابزار کار مختلف دارند؟ و اگر کارگران و دهقانان عضو یک حزب کمونیست برگزیدگان طبقه خویشند، آیا میتوان روشنفکران عضو همان حزب را هم برگزیدگان همان طبقه خویش خواند؟ و مگر نهاینکه روشنفکران برگزیدگی را درهرجا برای خویش انحصار کردهاند؟ و آنوقت آیا لزومی دارد که از معارضه دایمی کارگران و روشنفکران در احزاب کمونیست مثالی بیاورم؟ میبینید که هنوز سؤالها بسیار است.
بههرجهت، تنها وقتی میتوان تکلیف روشنفکر و روشنفکری را معین کرد که به تمام سؤالهایی که گذشت پاسخی داده بشود و به بسیاری سؤالهای دیگر. مثلاً به اینکه روشنفکران تا چه حد در طرحریزی آینده یک مملکت مؤثرند؟ یاچرا در روزگار ما، روشنفکران نیز به همان اندازه بیاعتبار شدهاند که مالکان و دولهها و سلطنهها؟ یا چرا روشنفکران ایدهآلها را بهخاطر نان و آب فراموش کردهاند؟