در کدام برهههای تاریخی آدمی با ورطه هولناک بی معنایی رو در رو شده و آیا توانسته چشم در چشم آن بدوزد یا در پی راههای گریز از مسیر ایدئولوژیک آن بوده است؟
یکی از مفاهیم اساسی اگزیستانسیالیسم جنبشی برآمده در دل وضعیتی که شاید در آن خیلی ها در کره خاک به خوبی با بی معنایی آشنا بودند/بودهاند-معنا (و بی معنایی) زندگی بشر است.
در کتاب حاضر، ویلیام پامرلو به واسطه تحلیل و نقد فیلمهایی که خاصه به مسئله معنا در زندگی بشر میپردازند تصویری از شخصیتهایی به دست میدهد که او در مقابل از شخصیتهایی در این فیلمها برایمان حرف میزند که استقامت به خرج میدهند و از زیر مسئولیت خود شانه خالی نمیکنند؛ و مالا خود معنا را در زندگیشان برمیسازند.
اما پامرلو برخلاف سارتر (در دوره اگزیستانسیالیستی کارش) از یاد نمیبرد که وجه اجتماعی و جمعی این بی معنایی و در نتیجه تاثیر جامعه بر سوژههای انسانی را در نظر بگیرد؛ و از همین رو خواندن کتاب حاضر در این روزها میتواند برای ما ایرانیها معنادار باشد.