در صفحه اول نمایشنامه تماشاچی محکوم به اعدام میخوانیم که نویسنده و کارگردان نیز از شاهدین دادگاه به شمار میآیند. ماتئی ویسنی طنز تلخ و سیاه خود را از ابتدا آغاز میکند. او با دخالت عوامل تهیه کننده در این محکمه سیستم قضاوت و قانون را به سخره میگیرد. ویسنییک معتقد است در این سیستم همگی به یکدیگر خیانت میکنند چه با سکوت، چه با قدرت و چه با ترس
یکی از جذابترین ویژگیهای این نمایشنامه که آن را به اثری خواندنی تبدیل میکند تعامل بینظیر آن با تماشاچیان است که تا پایان داستان ادامه مییابد. این نمایشنامه، صحنه دادگاه را به تصویر میکشد که یکی از تماشاچیان آن محکوم به اعدام است. اگرچه تا انتها جرم او مشخص نمیشود اما عوامل دادگاه او را بدون دلایل قانع کننده محکوم میکنند. فراخواندن شاهدها (که میتواند تعبیری از مردم جامعه باشد) و شهادت نابجای آنها نیز این روند را سرعت میبخشد. ماتئی ویسنییک با نگارش این نمایشنامه ارزشهای دگرگون شده در جامعه خود را روایت میکند.
تماشاچی محکوم به اعدام به گفته نویسندهاش یک نمایشنامهی ابزورد است.معادل فارسی ابزورد را میتوان عبث دانست. اما عبث در اینجا به چه معناست؟
در این نوع نمایشنامه به سختی میتوان ارتباط بین شخصیتها، زمان و حتی مکان آنها را فهمید. برخلاف دیگر نمایشنامهها دیالوگها به صورت پینگ پونگی گفته نمیشود بلکه هر دیالوگ بر اساس جهانبینی اشخاص بیان میگردد بی آنکه ارتباطی با دیگران داشته باشد. داستان در نمایشنامه ابزورد به صورت خطی جلو نمیرود بلکه میتوان آن را به دایرهای تشبیه کرد که در حال تکرار است و درهر دفعه یک شخصیت صحبت میکند. از پیشکسوتان سبک ابزورد میتوان به ساموئل بکت و نمایشنامه در انتظار گودو اشاره کرد
ماتئی ویسنییک نویسندهی خوش فکر رومانیایی در اغلب آثار خود گوشه چشمی به فلسفه دارد و تماشاچی محکوم به اعدام نیز از این قاعده مستثنی نیست. او که در جامعهای کمونیستی زیسته، معتقد است معنی کلمات و ارزشها دگرگون شده است و به یک پوچی رسیده است. اما او این پوچی را با تخیل درهم آمیخته و به انگیزهای برای شکستن سکوت و نقد سیستم تبدیل میکند. از این رو، در نمایشنامه تماشاچی محکوم به اعدام مفاهیمی مانند عدالت، دادگاه، گناه، مجرم و بیگناه را به سخره میگیرد.
ماتئی ویسنیک نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس رومانیایی-فرانسوی است که در سال 1956 در رومانی متولد شد و تحصیلات خود را در رشته فلسفه و تاریخ در دانشگاه بخارست ادامه داد. او کار نویسندگی را از سال 1977 شروع کرد. اما به دلیل رژیم کمونیستی و فضای خفقانی که در آن دوران بر رومانی حاکم بود، نتوانست به نویسندگی و نشر آثار خود بپردازد از این رو به کشور فرانسه پناهنده شد. ماتئی ویسنیک پس از مهاجرت به کشور فرانسه تصمیم گرفت آثار خود را به زبان فرانسوی منتشر کند. او تاکنون 40 نمایشنامه به زبان رومانیایی و 20 مایشنامه به زبان فرانسوی نوشته است. به این دلیل، از او به عنوان مهمترین و پرکارترین نمایشنامه نویس رومانی یاد میشود. آثار او در بسیاری از کشورها مانند انگلیس، آمریکا به اجرا درآمدهاند. ماتئی ویسنیک در سال 1989 پس از شکست حکومت کمونیستی و اعدام رهبر رومانی، تصمیم گرفت به وطن خود بازگردد. بسیاری از آثار او که در رومانی اجازه چاپ نداشت، پس از سقوط کمونیستها، به زبان رومانیایی ترجمه و منتشر شد.
تینوش نظمجو هنرمند ایرانی-فرانسوی متولد سال 1353 در تهران است. او دوران کودکی خود را در ایران سپری کرد و پس از آن رهسپار فرانسه شد. اولین تجربه او در تئاتر به زمانی باز میگردد که کلاس سوم ابتدایی بود و از همانجا به تئاتر علاقمند شد. او تحصیلات خود را در شهر پاریس ادامه داد و فعالیتهای هنری خود را به شکل جدی دنبال کرد. آغاز رسمی فعالیتهای او را میتوان سن 17 سالگی دانست که گروه تئاتری با نام اوتوپیا را در فرانسه تشکیل داد و نمایشنامههایی از نویسندگان برجسته مانند آنتوان چخوف، ساشا گیتری، هارولد پینتر را به زبان فرانسه کارگردانی کرد و بر روی صحنه برد. نظمجو علاوه بر کارگردانی تئاتر،کارگردانی 4 فیلم کوتاه را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است.
تینوش نظمجو را به جرئت میتوان پلی میان ادبیات فرانسه و ادبیات ایران دانست. او رمان و نمایشنامههای بسیاری را به فارسی ترجمه کرده است که اغلب آنها در مجموعه نمایشنامه دورتادور دنیا توسط نشر نی منتشرشده است. نظمجو در طول سالهای فعالیت خود در پاریس با هنرمندان فرانسوی برجستهای کار کرده است. از این جهت به خوبی توانسته آثار آنها به ادبیات ایران معرفی نماید. پس از آشنایی با یک نمایشنامه نویس ایرانی به نام محسن یلفانی تصمیم میگیرد آثار او را به زبان فرانسوی ترجمه کند. همچنین او یک فیلم کوتاه با عنوان در آخرین تحلیل را بر اساس یکی از نمایشنامههای یلفانی نوشته است.
تینوش نظم جو با ماتئی ویسنییک ارتباط نزدیکی دارد از این رو میتوان او مترجم انحصاری نمایشنامههای ویسنییک دانست. او آثار زیادی را در قالب نمایشنامه و داستان به زبان فارسی و فرانسوی ترجمه کرده است و کارگردانی فیلم و تئاترهای مختلفی در ایران و فرانسه را در کارنامه هنری درخشان خود دارد. او در سال 2012 پس از سالها تحقیق در مورد نشر الکترونیکی یک نشریه با نام ناکجا را در پاریس تاسیس نمود. او فعالیتهای نشریه را در این زمینه گسترش داد و در سال 2018 بخشی را مختص به ادبیات فارسی راهاندازی کرد که آثار نویسندگان ایرانی را به زبان فرانسوی در اختیار علاقمندان قرار میدهد. تینوش در سال 1388 به فرانسه بازگشت و اکنون در پاریس اقامت دارد.
قاضی: تمام! کافییه. نمی خواد. استنطاق شاهدها رو ادامه بدیم.
وکیل مدافع:(به تماشاچی محکوم.)
چرا میخواین من همه این شاهدهای احمق رو بیارم؟ آقا، مرد باشین!
دومین شاهد:(وکیل مدافع را به تماشاچی محکوم نشان می دهد.)
مثل ایشون باشین!
قاضی:(به منشی دادگاه.)
بابا این بد مصب رو بندازینش بیرون!
منشی دادگاه:(به دختر جوان.)
بفرمایین، برگردین سرکارتون، شاید بعضی از تماشاچی ها بخوان توی آنتراکت برگردن خونه هاشون.
دومین شاهد: کی می خواد توی آنتراکت برگرده خونه ش؟ هیچکی نمی خواد توی آنتراکت برگرده خونه ش.
منشی دادگاه: هميشه یه کسایی هستن که می خوان توی آنتراکت برگردن خونه شون.
(تماشاچی محکوم را نشان می دهد.)
شرط می بندم که این آقا توی آنتراکت می خواد برگرده خونه شون!
دومین شاهد: نمی خواد برگرده خونه شون! آقاء شما می خواین برگردین خونه تون؟
منشی دادگاه: کافی یه! برگرد پیش پالتوهات!
(به تماشاگران.)
آنتراکت. خانم ها آقایان, آنتراکت. خوب مراقب رفتارتون توی آنتراکت باشین. این جا یه عالمه کاغذ و مداد هست. هر کی بخواد می تونه شهادت بده. ما این جا مدارک زیادی داریم، مدارک معتبری که در اختیارتون می ذاریم. از متهم عکس داریم. تمام عکس هاش رو داریم. ما هزاران عکس از بچگی متهم داریم. هزاران عکس. ازتون خواهش می کنیم به اون ها مراجعه کنین.
(پاراوان هایی را باز می کند که پشت آن ها تمام این چیزها قرار گرفته اند.)
ما اینجا لباسهای متهم رو داریم. کمدهای بزرگ با تمام لباسهای متهم. ازتون خواهش میکنیم به این لباسها مراجعه کنین، ما کتابهای رو داریم. کارنامهاش رو, تمام ظروفی که توش غذا خورده، تمام چنگالها و چاقوهایی که استفاده کرده؛ تمام عینکهایی که زده, تمام بلیتهای قطار و اتوبوسی که استفاده کرده، تمام روزنامههایی که خونده و مچاله کرده. تمام گلدونهایی که شکسته, همه چیز همه چیز همه چیز داریم. ازتون خواهش میکنم نگاهشون کنین و بهشون مراجعه کنین...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | ماتئی ویسنی یک |
مترجم | تینوش نظم جو |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le spectatur condamne a mort |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۱۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 16,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نمایشنامه به نحوی نوشته شده که انگار مخاطب خودش رو داخل کار میبینه ولی واقعا یک اثر تعاملی نیست و مخاطب درواقع اثری بر روند نمایش ندارد. از طرفی دلیل اینکه مترجم از اسامی ایرانی استفاده کرده، متوجه نمیشم. اما به طور کلی ایده جالبی داره. اگر خیلی نمایشنامه خوندین این متن هم بخونین ولی اگه تازه شروع کردین با متن های دیگه ادامه بدین...
کتابی بود که به خاطرش عاشق نمایشنامه نویسی شدم و امسال اولین کارگردانی تئاترم برای جشنواره تئاتر دانشجویی بازنویسی همین کتاب بود ارزش خوندن رو داره واقعا کار تعاملی عالیه
ارتباط بین تماشاچی و تئاتر قابل تحسین هست... و اون نتیجه گیری اخر که به مخاطب میفهمونه که باید فعال و تاثیرگذار باشه خوبه....
جز قابل فهم ترین و لذت بخش ترین کارهای ویسنی یکه. با روش اجرایی حیرت انگیز
نمایشنامه بخونم؟
خیلی هم عالی.حتما بخونید
دوست دارم اجرا شدن ش رو ببینم
انقدر قشنگ بود که میشه ۱۰۰ بار دیگه هم خوند.مرسی
من نسخه چاپیشو خوندم ولی در کل تامل برانگیز بود
چندتا شخصیت داره؟