اتفاقها و وقایع مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در طول چند صد سال سبب تولد اروپای مدرن شده است که برای بررسی این مسیر پرتلاطم تاریخی، مطالعهی منایع معتبر بسیار ضروری است. کتاب غرب چگونه غرب شد؟ نوشتهی صادق زیبا کلام یکی از منابع معتبر به زبان فارسی است که میتوان برای بررسی شکلگیری تمدن اروپا به آن اعتماد کرد.
صادق زیبا کلام متولد خرداد 1327 در تهران است. او در خانوادهای متمول و تحصیلکرده بزرگ شده است و پس از اتمام دوران دبیرستان برای ورود به دانشگاه تلاش کرد و در کنکور سال 1345 در دانشگاه تهران قبول شد. اما پدر زیبا کلام مخالف تحصیل او در ایران بود و پسرش را برای تحصیل به اتریش فرستاد. زیبا کلام در آنجا تحصیلات خود را رها کرد و به انگلستان رفت و در شهر هادرزفیلد وارد دانشگاه پلی تکنیک در رشتهی مهندسی شیمی شد. پس از مدتی زیبا کلام به تهران بازگشت و از طرف ساواک به جاسوسی متهم شد. او نتوانست برای ادامهی تحصیل به انگلستان برگردد و توسط دولت وقت ،ممنوعالخروج شد. زیبا کلام در آن زمان در دانشگاه تهران استخدام شد و برای مدتی در آنجا کار کرد. او بعد از انقلاب اسلامی ایران دوباره به انگلستان رفت ولی اینبار برای تحصیل در رشتهی علوم انسانی اقدام کرد. او در دانشگاه برادفورد تحصیلات خود را ادامه داد و با مقالهی «انقلاب اسلامی ایران و فلسفه سیاست غرب» تحصیلات خود را تمام کرد. زمانیکه به ایران بازگشت در دانشگاه تهران مشغول به کار شد.
صادق زیبا کلام از زمان دانشجویی به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مشغول شد و همواره در سخنرانیها و مناظرات مختلف شرکت میکند. او بارها در برنامههای مختلف تلویزیونی حاضر شده است و نقد خود را نسبت به تصمیمات سیاسی و اجتماعی بیان کرده است.
زیبا کلام همچنان بعد از سالها فعالیت در دانشگاه، همچنان در زمینههای اجتماعی مشغول به فعالیت است و خانوادهی او در مناصب مختلف دولتی و سیاسی قرار دارند و نام آنها در جایگاههای مختلف دیده میشود.
زیبا کلام کتابهای مختلفی در زمینهی سیاست و تاریخ تالیف کرده و در آنها عقاید سیاسی، دیدگاه و انتقادات خود را بیان کرده است. از جمله کتابهای او میتوان به «ما چگونه ما شدیم؟ ریشهیابی علل عقبماندگی در ایران»، «وداع با دوم خرداد»، «سنت و مدرنیته» و «هاشمی بدون روتوش» اشاره کرد.
صادق زیبا کلام زمانی که قصد داشت روی تز دکترایش کار کند، به موضوعاتی اندیشید که به نگارش و چاپ کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» ختم شد. به گفتهی زیبا کلام: «در بررسی ایران عصر قاجار در قرن نوزدهم بود که شکل و شمایل پرسشی که زمینهساز نگارش ما چگونه، ما شدیم گردید به تدریج در ذهنم شکل گرفت.»
در کتاب غرب چگونه غرب شد؟ (How the West Became the West) تلاش شده است تا مجموعه اتفاقاتی که منجر به تحول غرب و ترقی اروپا شده است به تصویر کشیده شود. منظور از غرب در این کتاب جنوب، غرب و شمال اروپای امروزی است. در این محدوده جغرافیایی تحولات تاریخی مربوط به قرن چهاردهم تا هجدهم بررسی میشود. این کتاب در نه فصل تدوین شده است.
فصل اول کتاب، «ما و غرب: روایت یک کجفهمی تاریخ» است که در این فصل صادق زیبا کلام به بررسی رفتار ما ایرانیان با غرب میپردازد. در این فصل دو قرن گذشتهی ایران بررسی میشود تا ریشهی تنفر و کینهی مردم ایران نسبت به غرب و اروپا روشن شود و اصطلاح «غرب ستیزی» و به دنبال آن «آمریکاستیزی» را ریشهیابی کند.
«غرب پیش از رنسانس» فصل دوم این کتاب است که اروپای پیش از رنسانس و قرون وسطی را بررسی میکند و نشان میدهد تا قبل از رنسانس مردمان این سرزمینها درگیر غارت، تجاوز و ظلم بودند. کنار این مسائل دکتر زیبا کلام تاثیرات جنگهای صلیبی بر سیر تحول غرب را شرح میدهد.
فصل سوم غرب چگونه غرب شد؟ با عنوان «رنسانس 1650-1300 م» است که به دو جریان فکری «روشنگری» و «خردگرایی» میپردازد. این دو نگرش، ریشه در دوران پیش از رنسانس دارند و نویسنده در این فصل تعریف درستی از رنسانس بیان میکند. مؤلف کتاب ضمن شرح چگونگی شکلگیری این انقلاب، شباهتهای دورهی رنسانس با دوران یونان و رم باستان را ارائه میدهد.
فصل چهارم کتاب «نهضت اصلاح دینی یا رفرماسیون 1600-1517» است که در این بازهی زمانی در غرب اصلاح دینی رخ داد و بر اوضاع سیاسی، اجتماعی و فکری تاثیر بهسزایی گذاشت. زیبا کلام در فصل پنجم کتاب که «انقلاب تجاری عصر سفرهای دریایی و تولد بورژوازی 1600-1400» نام دارد، «انقلاب تجاری» در آن زمان را بررسی میکند. این انقلاب از اواخر قرن چهاردهم میلادی آغاز شد و در اوایل قرن پانزدهم به مانند قطاری شروع به حرکت کرد. صادق زیبا کلام با زبانی صریح این انقلاب را اینگونه بیان میکند: «ازبینرفتن ساختار نظام اقتصاد فئودالیتهی حاکم بر اروپای قرون وسطی و جایگزین شدن آن با نظام اقتصادی.»
«ظهور دولتهای مطلقه؛ وستفالیا و تولد ملت – کشور 1800-1600» عنوان فصل ششم کتاب است. حکومتهای اروپا تا قبل از رنسانس تحت قدرت کلیسا، اشرافیت و سرمایهداری شکل گرفتند که با ظهور اندیشههای جدید، حاکمان برای حفظ قدرتهای پیشین خود تلاش کردند تا جایگاه خود را از دست ندهند و زمینهای بیشتری را از آن خود کنند. از قرن شانزده تا قرن هجدهم به واسطهی جنگهایی که در غرب و به خصوص اروپا صورت گرفت، این بازهی زمانی یکی از خونینترین و مصیبتبارترین دورانهای اروپا است.
فصل هفتم کتاب «عصر روشنگری 1800-1600» است که یکی از مهمترین دورانهای تاثیرگذار در طول تاریخ بشر را روایت میکند. در این دوره تحولات فکری بسیاری رخ داد که ذهن و فکر انسان و در نتیجه سبک زندگی مردم را متحول کرد. این روشنگری در طول قرن هجدهم بسیاری از علما، دانشمندان و بزرگان را تحت تاثیر قرار داد. این موج فکری تا شرق و چین نیز کشیده شد و این کشورها را هم متحول کرد. تاثیرات این نگرش نو را در اتفاقهای سیاسی و اجتماعی مربوط به شکلگیری نهضت مشروطهی ایران نیز میتوان یافت.
در فصل بعدی این کتاب که با عنوان «تاثیرات اجتماعی روشنگری» به نگارش درآمده است، به تاثیر این تفکر بر اوضاع اجتماعی و فرهنگی، بهخصوص تاثیر آن بر مذهب و کلیسا اشاره میشود. فصل آخر کتاب «روشنگری و انقلاب علمی» است و پیشرفتهای علمی آن زمان، مکمل این روشنگری قلمداد شده است؛ چرا که تفکرات جدید، موازی با پیشرفتهای علمی صورت گرفت. در نهایت تمامی این پستی و بلندیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رخ داده از جمله انقلاب صنعتی پس از این پانصد سال، «آدمی نو و عالمی نو» به وجود آورد.
کتاب غرب چگونه غرب شد؟ را «انتشارات روزنه» منتشر کرده است و نسخه الکترونیک آن در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
اروپای ما قبل رنسانس یعنی اروپای قبل از قرن چهاردهم را با هر معیار وملاکی که در نظر بگیریم از شرق (تمدنهای چین، ایران و اسلام) بسیار عقب ماندهتر بود؛ چه از نظر علمی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، تجارت، شهرسازی و شهرنشینی و چه از هر حیث دیگری. دست کم تا قبل از پیدایش رنسانس در قرن چهاردهم، تمدن، توسعه، تجارت، صنعت، علوم مختلف، شهرنشینی، پزشکی و در یک کلام «مدنیت» در شرق بود. شهرهای بزرگ اروپا در مقایسه با بغداد، ری، خوارزم، نیشابور، فرغانه، دمشق، (و البته چین) روستاهای عقبافتادهای بیش نبودند. بغداد جدای از مرکز تجارت جهانی و ثروت، مرکز پزشکی دنیا هم بود و از اطراف و اکناف منطقه برای مداوای بیماریهای صعبالعلاج و تهیه دارو به پایتخت امپراتوری اسلام میآمدند. جایگاه دمشق و حلب در تجارت بینالمللی میان شرق و غرب معادل نیویورک و لندن امروزی بود. پیشرفتهترین تسحیلات آن روزگاران را صنعتگران شام تولید میکردند. اگر فرض بگیریم که در آن مقطع هم همچون امروز جایزه نوبل اهدا میشد، علما و دانشمندان شرق عمدتا هم علمای حوزه تمدن اسلامی در طب، داروسازی، ریاضیات، هیئت، نجوم، جغرافیا، فلسفه، کیمیا و ...تمامی جوایز نوبل را درو میکردند، درحالی که بسیاری از فرمانروایان اروپا حتی اسمشان را هم نمیتوانستند بنویسند. البته تمدن اسلامی هم از قرن یازدهم شروع به افول کرده بود. نکتهای که به بحث ما بیشتر مربوط میشود این است که چه قبل از قرن یازدهم که تمدن اسلامی دراوج بالندگیاش بود و چه از این مقطع به بعد که تمدن اسلامی شروع به افول کرد، اروپا همچنان به تعبیر امروزه در عقبماندگی کامل تمدنی (در مقایسه با شرق) به سر میبرد، اما دو سه قرن پس از آن، اینگونه نیست. با همان سرعتی که آن تمدن باشکوه در شرق رو به افول میرود، غرب آغاز به برخاستن میکند. البته دقیقتر خواسته باشیم بگوییم، افول تمدن شرق کم و بیش از قرن یازدهم شروع میشود و بیداری یا بالندگی غرب از قرن چهاردهم.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 2.۱۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 296 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۵۲:۰۰ |
نویسنده | صادق زیباکلام |
ناشر | انتشارات روزنه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۷/۲۶ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 145,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
غرب مگه فقط آمریکاس؟؟؟؟ غرب مگه فقط انگلیسه؟ جوری سرتونو کردین تو برف که دیگه هیچیو نمیبینین یه نگاه بکن به آلمان بعد از دوتا جنگ جهانی چقدر این کشور زمین خورد چقدر این کشور ضرر کرد ولی هر بار قوی تر از قبل هر بار بهتر از قبل دوباره برگشت تازه به هیچ وجه هم از نظر گازی و نفتی کشور ثروتمندی مثل ما نیست!!!! یه نگاه بکن به فرانسه یه نگاه بکن به ژاپن یه نگاه بکن به کره ی جنوبی و........ چرا فقط ماییم که با این همه ثروتی که توی زمین کشور هست داریم به عقب برمیگردیم؟؟؟؟ بعد هرکیم از مشکلات با مدرک و مثال میگه میشه غرب زده و غرب پرست شما کسیو میخواید که بیاد بگه وضعیت الآن کشور فوق العادس؟! دلار ۳۹۰۰ تومن نیست؟! بیکاری بالای ۱۵ درصد نیست؟! کسی اینجا از فقر و گرسنگی نمرده؟! جزو اسراف کار ترین کشور ها نیستیم؟! بیشترین فرار مغز هارو نداریم؟! کسیم الکی توی زندان نیست؟!
بهنظر میرسد نویسنده در نوشتن این کتاب این فرض را مبنا قرار داده است که مخاطب او کسانی هستند که هیچ اطلاعاتی در زمینه تاریخ و سیاست ندارند. چون بهواقع مشخص است که جدای از سئوالات بسیار جدی که در فصل اول کتاب مطرح میکند دیگر فصلها بهشکل کاملاً ساده (و شاید حتا بتوان گفت بسیار سطحی و آبکی) به سیر تاریخیِ رخدادهای قرون گذشتهی اروپا و تا حدودی آمریکا پرداخته. خیلی واضح و روشن است که کتابهایی که با موضوع تشریح و تفسیر تاریخ گذشته جهان غرب به رشتهی تحریر درآمدهاند بسیار پربارتر، شفافتر، گستردهتر، مستندتر و قاعدهمندتر از این کتاب وجود دارند. همانطور که گفتم کتاب بجز فصل اول در دیگر فصلها که شاید ۸۰درصد کتاب را تشکیل میدهد، هیچ و هیچ حرفی برای گفتن ندارد! مگر تکرار بیاصول و پراکنده از تاریخ. خیلی جالب است که فصل دوم این کتاب کپی-پیست فصل ششم کتاب «ما چگونه ما شدیم» است! یعنی این کتاب که چاپ سال ۹۵ است دقیقا همان چیزهایی را میگوید که کتاب «ما چگونه ما شدیم» که در سال ۷۷ نوشته شده است را تکرار میکند!! این برای مخاطبی که دنبال تغییر در سبک نگارش و تفکر جدیدتر کسی که خودش را استاد دانشگاه میداند، بسیار تهوعآور است. در پایانِ کتاب نیز بدون اینکه هیچ اشارهای به آنچه گفته شد و اینکه با گفتنِ این تاریخ دستوپا شکسته، حال واقعا کتاب تا چه اندازه در مسیر سئوالی که در ابتدا طرح شده بود، راه را پیموده است، هیچ خبری نیست! تمام این نقد را تماماً میتوان به کتاب «ما چگونه ما شدیم» نیز وارد آورد و تعمیم داد. کتاب «مقدمهای بر انقلاب اسلامی» به مراتب از این دو کتاب بهتر و ارزشمندتر است.
وقتی کسی یا حتی کشوری از یکی دیگه عقب میفته عکس العمل طبیعی اینه که سعی کنه عقب موندگیش رو با تلاش جبران کنه. خود غرب هم که بعد از مذهب زدگی قرون وسطی وقتی بخودش اومد با ترجمه آثار شرقی خودش رو رسوند. تو ایران هم امیرکبیر و مشروطه و... همین قصد رو داشتند. ولی متاسفانه عدم موفقیت در جبران عقب افتادگی باعث شده یه سری بطور رقت انگیزی کلا بزن زیر همه چیز و با انکار عقب موندگی سرشونو تو برف کنن تا یه تسکین مصنوعی به خودشون بدن، واقعا که این شیوه حل! مساله بینظیر و ظاهرا راحتترینه
کتاب خوبیه و پیشرفت غرب رو از زاویه ای نگاه کرده که قبلا کمتر بهش پرداخته شده یا اصلا در موردش صحبت نشده.فقط ای کاش آقای زیبا کلام رفرنس دهی کتاب رو تکمیل کنند تا کتاب اعتبار علمی داشته باشه. البته خیلی از مطالب کتاب برای کسانی که تاریخ و فلسفه خونده باشند واضح و مبرهنه. امیدوارم با خوندن این کتاب درک کنیم که این فقط ثروت نبوده که باعث توسعه یافتگی غربی ها شده مسلما چیزهای دیگری هم دخیل بوده. نویسنده هیچ جا غرب رو مطهر معرفی نکرده و پرستشی هم در کار نیست. فقط نگاهی است از سمت دیگر و نه تک بعدی. مسلما ثروت زیادی از طریق استعمار وارد کشورهای غربی شده ولی شرط کافی برای پیشرفت ثروت نیست. نمونه واضح آن کشورهای حوزه خلیج فارس هستند. اما شما دوستان عزیز کتاب را نه از روی خصومت با شخص نویسنده که برای آگاهی بخوانید. هر کسی حق دارد با یک نظر مخالف یا موافق باشد. ولی توهین کردن برای کسانی که ادعای کتاب خوانی دارند درست نیست.
دلیل اینهمه هیتی گه دوستان اصول گرا میدن روشنه. فصل اول تنها فصلی هست که از اصل کتاب دورشده ولی موضوع کلی فصل اول یعنی بیان ریشه دعوای ما با غرب برای فهم کتاب لازمه اما نویسنده تو فصل اول بیشتر داره دمشنانشو میکوبه. یجایی هم سوتی میده تو فصل اول٫ اول که میگفت همه ی روشنفکران انقلابی تحت تأثیر ادبیات مارکسیسم ضد غربن بعد هم در اواخر فصل برای توجیه سیاست غرب دوستیش میاد میگه بنیان انقلاب ضد شاه بود فقط روشنفکران و بزرگان چیزی از ضد امریکا و غرب نمی گفتن ارشیو انقلابی موجوده اینهمه تناقضات تو فصل اول بدلیل نبود منبع هستش که قید شده تو مقدمه و من فکر میکنم از عمد منبع نیاورده و بهونه تراشی کرده که بتونه تفکراتی از این قبیل رو تو فصل اول جا بده وگرنه باید اشکلات زیادی تو فصل های دیگه می بود (تا فصل ششم تا حالا خوندم و موردی ندیدم) کتاب جوری کلی نوشته شده که بخونید و یه سری اطلاعات عمومی در مورد پیشرفت غرب یاد بگیرید واقعا خلاصه نوشته شده که خوبم هست برا شروع تاریخ خوندن شاید بخاطر همین کلی بودن و عمومی بودن اطلاعاته که غلط تاریخی ای نداشت مثل فصل اول
آقای زیبا کلام یه غرب زده ی به تمام معنا و لیبرال هستن باید دید چرا ایشون برخلاف اویل انقلاب که کاملا ضد آمریکا و غرب بودن و مقالاتی رو در نفی غرب مینوشتن، امروز به دفاع تمام قد از تفکر لیبرالی و غربی میپردازن! باید از ایشون پرسید که چرا آن زمان آنطور بودید؟ چه مشخصه ای در غربِ آن زمان بود و باعث دشمنی شما میشد که امروزه نیست و شما را جذب کرده؟ جواب این است که ایشان حذب باد هستن، چرا که غرب و تفکر غربی بهبود که نداشته هیچ، زوز له روز پست تر هم شده!
من هم کتاب خوندم و هم فایل صوتی کتاب باصدای خودش را گوش کردم.اینکه اقای زیباکلام قبلا کی بودند والان چی هستن یک بحث دیگست.اگرشما در رشته علوم سیاسی چه در مقطع کارشناسی وچه دورهای تکمیلی مشغول بتحصیل باشید مباحث کتاب تازگی نداره و در بیشتر کتب دانشگاهی که ارائه می شوند هستند.اینکه غرب چی بوده و چی شده واقعیت تاریخی است که نمی تونیم کتمانش کنیم.من بتمام دوستان حق میدم چون ماتو سیستم و فرهنگ بزرگ شدیم که منطق باینری داره یا همه ان چیز خوبه یا بد. دید خاکستری بنظرم دیدگاه بهتره.غرب اگه بده همگی الان نباید تلفن همراهشونو دستشون بگیرن یا دارو نباید مصرف کنند و یا حق کپی رایت و...چون در غرب یا بوجود امده یا فرهنگ شده از طرفی خیلی از فرهنگهای غربی هم در مناطق ما نباید ارزش بشه.درکل دوستان تا دید خاکستری به موضوعات نداشته باشند.بنظرم نه فرهنگ نه توسعه و....به پیش نمیره
کتاب چگونه غرب شد صادق زیباکلام بدون سند ذکر سند ومنابع می باشد و حاصل تخیلات صادق زیبا کلام است به نظرم صادق زیبا کلام فیلم های تخیلی بسازد موفقیت زیادی بدست می آورد – بومیان آمریکا از شرق اسیا مهاجرت به آمریکا نموده اند که توسط اروپایی ها قتل و عام شده اند –خدایی که در این کتاب به تصویر کشیده شد خدایی ناتوان است که آفریده های خود را رها کرده است در این کتاب باخوش بینی محض به غرب نگریسته شده است و چشم بروی جنایات و خیانت های غرب علیه بشریت بسته شده است - در کل مطالعه کتاب را به دیگران نیز توصیه میکنم به شرطی که کتاب جنایات غرب (مروری بر کارنامه سیاه تمدن غرب در پنج قرن استثمار و غارت جهان) نویسنده مهدی سعیدی نشر اشراق حکمت را بخوانند و مجموعه سخنرانی غرب شناسی استرایژیک استاد دکتر حسن عباسی را بشنوند
با سلام و احترام. من کلیه نقدهای پیرامون این کتاب را مطالعه کردم. جالب است چه از فحاشی ها به یک استاد دانشگاه گرفته تا تقدیر و تمجید از ایشان. اما نکته ای که برای من بسیار جالب است آن است که حتی یک مورد معرفی کتاب دیگر با همین عنوان یا عنوانی نزدیک به این آورده نشده است. اشکالی ندارد اگر ما نسبت به شخصی انتقاد داشته و یا نظر متفاوتی داریم ولی دست کم برای اثبات نظر خود منبع و ماخذی بیاوریم که به همان راه نویسنده کتاب نرفته باشیم.
جناب عبدالله شهبازی مورخ معاصر کتابی پنج جلدی دارند با عنوان طولانی "زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران"، در این کتاب به طور مفصل و مستند پایه گزاری تمدن جدید غرب رو بررسی کردهاند، به کسانی که این کتاب جناب زیباکلام رو خواندهاند، توصیه اکید میکنم، که کتاب جناب شهبازی رو هم بخوانند. با توجه به دیدگاه متفاوت این دو نویسنده مطمئناً مطالعه این دو کتاب در کنار هم دید بسیار بازتر و بهتری از موضوع به خواننده میدهد. اگر سرچ کنید میتونید فایل پی دی اف کتاب مذکور رو توی اینترنت پیدا کنید و حداقل بخش اول از جلد اول کتاب رو مطالعه کنید. والبته توصیه میکنم، اگر مایل به مطالعه کامل کتاب هستید، جهت رعایت حقوق مولفین و مصنفین، نسبت به خرید قانونی کتاب اقدام کنید.