ناتالیا گینزبورگ در ۱۹۱۶ در شهر پالرمو مرکز استان سیسیل و در خانوادهای با گرایشهای سیاسی متولد شد. پدرش، چوزپه لِوی، زیستشناس و استاد دانشگاه بود. ناتالیا تا سه سالگی به دلیل اشتغال پدر به کار تدریس، در این شهر باقی ماند. خانواده در ۱۹۱۹ به تورینو، شهر زادگاهشان در شمال شرقی بازگشت که استقرار کارخانجات اتومبیلسازی فیات در آن، هم مایه فخر و هم مایه دردسر اهالی شهر است. این کارخانه با تأسیسات صنعتی آن در روایت حاضر به کارخانه صابونسازی با دودکشهای بلند مبدل شده است و شهر تورینو به شهر نامعلومی در شمال ایتالیا.
شهر تورینو علاوه بر کارخانجات فیات، به داشتن بنگاه انتشاراتی «اینائودی» نیز شهرت دارد. این بنگاه که در سال ۱۹۳۳ توسط جولیو اینائودی در تورینو تأسیس شد، امروز از معتبرترین مؤسسات انتشاراتی ایتالیا و شاید اروپا به شمار میرود.
در سالهای دهه چهل، هنگامی که تمام اهرمهای تبلیغاتی و تریبونهای ترویجی در انحصار رژیم فاشیست بود، روشنفکران ایتالیا گرد این بنگاه انتشاراتی حلقه زدند و برای هدایت جوانان، به نگارش و ترجمه نمونههایی از فرهنگ آلترناتیو همت گماشتند. طبعا فعالیتهای آگاهیبخش این بنگاه از چشم رژیم پنهان نماند و به محض انتشار نخستین عناوین، دفتر انتشارات با یورش پلیس سیاسی مواجه شد و لئونه گینزبورگ، دبیر اول بنگاه دستگیر و به حبس محکوم شد. چزاره پاوزه بلافاصله جای او را گرفت ولی دیری نپایید که او نیز در ۱۹۳۵ همراه با جولیو اینائودی، سرپرست بنگاه دستگیر و روانه زندان شد. این بنگاه انتشاراتی و نویسندگانی که در آن ایام مشعل فرهنگ و آزادی خواهی را روشن میداشتند (چزاره پاوزه، اِلیو ویتّورینی، ماسیو میلا، ایتالو کالوینو و...) بارها با نامهای مستعار در نوشتهها و روایتهای ناتالیا ظاهر شدهاند و اجاق تخیل ملهم از واقعیت او را گرم نگاه داشتهاند. نام این بنگاه انتشاراتی، به عنوان مرکز فرهنگی و کانون سیاسی، با نام نهضت مقاومت ایتالیا گره خورده و نام تورینو به عنوان گهواره پرورش ایدههای نوین و جهشهای روشنفکرانه با آن عجین است.
متاسفانه مترجم نصف کتاب را در زمان «گذشته استمراری» ترجمه کرده و مدام سردرگم بودم که آیا فلان اتفاق خاص همیشگی بوده و یا یکبار اتفاق افتاده.
کتاب ر با هدف اینکه قراره تصویری از فاشیسم بده مطالعه کردم اما بیشتر تاثیرات جنگ بر دو خانواده و کشور ایتالیا بود. توضیحات نویسنده گاهی حوصله سر بر میشد و برای من در کل دلچسب نبود. شاید اگر کتابی قبلا درباره فاشیسم خوانده بودم، نظرم چیز دیگری میشد.
5
کتابهای ناتالیا گینزبورگ مثل فیلمهای دلچسب ایتالیایی هستند
شخصیت های دوست داشتنی که در اوج کشمکش و بدبختی روحیه شون رو از دست نمی دن
خانواده نقش مهمی در داستان هاش داره
و کشف رابطه و کنش و واکنش بین شخصیت ها کلید داستان های اوست.
میکله عزیز هم داستان بی نظیر دیگه ای است.
5
من از خوندن این کتاب لذت بردم، توصیف کردن مکان، زمان و اشخاص آن بی نظیر است.
این نویسنده یک کتاب دیگر دارد به اسم «فضیلتهای ناچیز»
اون کتاب هم فوقالعاده است که متاسفانه فیدبو آن را ندارد.
4
کتاب خوبیه، داستان یک خانواده قبل و در حین جنگ جهانی دوم که از زاویه دید دانای کل روایت میشه، رگه هایی از طنز هم داره که داستان از خشکی روایت تاریخی دربیاد