کتاب وقتی که گرمابه داری شهردار شهر می شود نشر انتشارات امیدفردا

خوندن مقدمه بجای قسمتی از خوده کتاب احمقانه هست هزاران بار هم انتقاد شده چرا اصلاح نمیکنید

کتابش واقعا شرح حال زندگی ماست تو این زمونه با زبانی ساده و همه فهم. به فقر فرهنگی و فقر بینش اجتماعی سیاسیمون اشاره میکنه به واقعیات زندگی کارمندا و خیلی مسائل دیگه. من داستان معلم بازنشستشو با پوست و خونم تجربه کردم خودمم کارمندم....

یعنی کتاب به این افتضاحی ندیدم.انگار مخاطبش بچه دوساله بود.فقط شکست شکست و شکست.تو یه داستانش بابا طرف مرد .همکلاسیش مرد .معلم مرد.خودش مرد.عزراعیل فقط با این خانواده قرارداد بست.کتاب نبود نوحه بود ..

کتاب بی ارزشیه.صحبتهای درپیت حاجی بازاری رو بدون کوچکترین اثر ناشی از هنر نویسندگی بازگو کرده.نه حرف تازه ای نه نگاه تازه ای

حداقل پنج صفحه از کتاب رو بذار بخونیم اگه خوشمون اومد بگیریم مقدمشو میذاری؟؟؟؟

متنی بچگانه، ویراسته‌نشده، و خام داشت با صحنه‌هایی به دور از هر گونه ایهام و استعاره که از مختصات داستان‌های طنز است

آقای نویسنده ص ۴۶ همیشه معدلش زیر ۱۹ نبود غلطه هیچ وقت معدلش زیر ۱۹ نبود... ضعیفه ولی کنایه های معنا داری داره...

کاملا مشخص هست ایشون اصلاح طلب هستند و کل کتاب بر علیه اصولگرا هاست

میتونم بگم نویسنده با کمترین میزان فکر این کتاب را نوشته ، فقط بدرد وقت تلف کردن میخورد.

افتضاح بود هر چند شاید حرفهایی داشت اما قلم داغون وحشتناک