
نویسندگی برای تئاتر، سینما، تلویزیون و ادبیات داستانی
«ژان لوک سگل» نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و داستاننویس معاصر فرانسوی است که سال 1956 متولد شده و در سال 2020 درگذشته است. او در دوران حیاتش چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت که دو مورد از آنها روی پرده سینما به نمایش درآمدند، چند فیلم و سریال در تلویزیون به نمایش درآمدند و چند نمایش هم بر صحنهی تئاتر نمایش داده شدند. سگل داستاننویسی را دیرتر از دو حوزهی دیگر آغاز کرد. اولین رمان او «شب مردم» در سال 2001 منتشر شد. رمان دوم او که سه سال بعد روانهی بازار شد، «آیین کودک مرده» نام داشت. رمان سومش «لورا یا معمای بیستودو تیغه» در سال 2006 به چاپ رسید و مهمترین اثرش یعنی «مردان هنگام پیری میگریند» سال 2012 منتشر شد و چند جایزهی معتبر را نیز برای نویسنده همراه داشت. ژان لوک سگل پس از این رمان موفق، یک کتاب دیگر نیز در جهان ادبیات داستانی خلق کرد؛ «در تاریکی برایت مینویسم» آخرین رمان سگل بود که سال 2015 به چاپ رسید. این داستان که بر پایهی یک پروندهی جنایی از دههی 1950 بنا شده هم توجههای زیادی را سمت سگل و اثرش برانگیخت.
مردی بدون گذشته، بدون حال و لاجرم بیآینده
ژان لوک سگل داستان «مردان هنگام پیری میگریند» را در دروان جنگ الجزایر بنا گذاشته است؛ سال 1961 است. «آلبرت شاسن» پنجاهوسهساله است و همراه خانوادهاش در دهکدهای کوچک زندگی میکند. پسر بزرگش «هانری» در الجزایر میجنگد و پسر کوچکش «ژیل» یازده سال دارد و علاقهی بسیاری به ادبیات از خود نشان میدهد. داستان رمان سرگذشت این خانواده، بهویژه آلبرت را در دوری فرزند به تصویر میکشد. آلبرت که خود در زمان جنگ جهانی دوم سرباز بوده و پنج سال هم در اسارت آلمانها گذرانده، هیچ دوست ندارد دربارهی جنگ حرف بزند. سگل در این کتاب روی احساسها و هیجانهای آلبرت و خانوادهاش متمرکز میشود و در کنار آن حرکت جامعه بهسوی مدرنیته را نیز نقد میکند. آلبرت با این تغییرات سر سازگاری ندارد، اما همسرش سوزان در جهان خیال خود برای جامعهی مدرن آینده رؤیابافی میکند. بخشی از درام ماجرا نیز در تقابل آلبرت با مادر مسنش خود را نشان میدهد؛ مادری که دچار آلزایمر شده و نویسنده بهخوبی توانسته در خلال نمایش وضعیت مادر، اضمحلال جهان گذشته و به فراموشی سپرده شدن جهان پیشین را نمایان کند. مسیری که آلبرت در میان تلخیهای بیپایان جهان اطرافش پیش میگیرد و تصمیمهایی که میگیرد، پایانی تکاندهنده را بر داستان زندگی او و خانوادهاش رقم میزند. ژان لوک سگل رمان خود را با خطابهای تاریخی، اجتماعی و روانشناختی به پایان میرساند و در آن با حرف زدن از گذشته، مخاطب خود را به تأمل دربارهی حال و آینده نیز وامیدارد.
یک شروع تکاندهنده
در جنگ جهانی دوم سربازی نامهای با این متن برای فرماندهاش نوشت:
جناب فرمانده، اسلحهام را زیر خاک پنهان کردم. دیگر نمیخواهم بجنگم؛ این تصمیم بهخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست... راستش را بخواهی، بعد از اینکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیبهایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود: «پدر، از روزی که تنهایم گذاشتی، هر صبح تا غروب جلوی در چشمبهراه توام... پدر جان، بهخدا اگر این بار برگردی، تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی...» من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشمانتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بیبهره میکند.
کتاب صوتی مردان هنگام پیری میگریند
نشر صوتی آوانامه با همکاری «انتشارات نگاه» نسخهی صوتی کتاب «مردان هنگام پیری میگریند» اثر «ژان لوک سگل» را با ترجمهی «بهمن یغمائی» و «ستاره یغمائی» و با اجرای «مهیار ستاری» تولید و منتشر کرده است.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 339.۹۳ کیلوبایت |
| مدت زمان | ۰۶:۰۲:۳۵ |
| نویسنده | ژان لوک سگل |
| مترجم | بهمن یغمائی |
| مترجم دوم | ستاره یغمائی |
| گوینده | مهیار ستاری |
| ناشر | آوانامه |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۸/۰۶ |
| قیمت ارزی | 9 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |