0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  جنگ چهره ی زنانه ندارد نشر چشمه

کتاب جنگ چهره ی زنانه ندارد نشر چشمه

کتاب متنی
درباره جنگ چهره ی زنانه ندارد

قصه‌های جنگ پایانی ندارد. جنگ‌ها همیشه تا سالیان سال پس‌از پایان، همچنان قربانیان خود را می‌گیرند. جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ‌ترین فجایع بشری است که تعداد انسان‌هایی که تحت تاثیرش قرار گرفتند، از شماره خارج است. دختران و زنان روسی زیادی در این جنگ برای ارتش اتحاد جماهیر شوروی جنگیدند، دخترانی که هرگز قهرمان جنگ به حساب نیامدند.

کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد، روایت مستند این زنان است زنانی که بهترین سال‌های جوانیشان را در جنگ گذراندند و سرنوشتشان برای همیشه زیر سایه‌ی جنگ باقی مانده است. خانم سوتلانا آلکسیویچ در این کتاب صدای این زنان سرباز شده است و جنگ را از دریچه‌ی نگاه آنان روایت کرده است. هرکسی که به روح انسان علاقه‌مند است باید کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد را بخواند.

about book image

درباره کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» بیشتر بدانیم

جنگ چهره‌ی زنانه ندارد  یک کتاب مستند است. حتی شاید بتوان آن را یک اعتراف‌نامه نامید. جنگ چهره‌ی زنانه ندارد روایت خاطرات دختران و زنان روسی‌ ‌است که زمان «جنگ جهانی دوم» رویاهای دخترانه‌شان را به فراموشی سپردند و سرباز شدند. حضور زنان در جنگ به شکل معمول در نقش‌هایی مانند پرستاری و پزشکی بوده است. کمتر زنانی در تاریخ بوده‌اند که در خط مقدم جبهه حضور داشته‌اند. جنگ چهره‌ی زنانه ندارد روایت این زنان و دختران است. دختران جوانی که همگام با مردان اسلحه به دست گرفتند، تیراندازی کردند، پل ها را منفجر کردند و در جنگ مقابل قوای آلمان‌ها و اسیر و کشته شدند، تعداد این دختران به بیش از 500 هزار نفر می‌رسد.

سوتلانا آلکسیویچ، نویسنده کتاب چهار سال به جمع آوری اطلاعات پرداخت تا این کتاب را بنویسد. او در این چهار سال به بیش از صد شهر و روستا سر زد و با آدم‌های زیادی سخن گفت. زنانی که بسیاری از آن‌ها از بیان رنجی که کشیده بودند امتناع می‌کردند. نتیجه‌ی تلاش خانم آلکسیویچ شاهکاری است که دردنامه‌ی زنان روسی‌ سرباز جنگ جهانی است. انتشارات شوروی درباره‌ی کتاب خانم آلکسیویچ گفته است:« این کتاب گزارش زنده‌‌ای از گذشته‌ای دور است که سرنوشت همه‌ی ملت روسیه را تحت تاثیر قرار داد.»

خانم آلکسیویچ این کتاب را از روایت این ماجراجویی خودش آغاز کرده است و در فصل‌های بعدی کتاب روایت‌های آدم‌های مختلف را از زبان خودشان آورده است. اگر به نام‌های نوشته شده  پایین این خاطرات و مسئولیتی که در جنگ داشته‌اند نگاه کنیم، بهت زده خواهیم شد؛ تک تیرانداز، فرمانده ادوات ضد هوایی، مین روب، مسلسل چی. این زن‌ها این شکل زندگی را تجربه کرده‌اند. تجربه‌ای که حتی اندیشیدن به آن هولناک به نظر می‌رسد.

کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد اولین بار سال 1988 منتشر شد. در مقدمه‌ی مترجم کتاب آمده است جنگ چهره‌ی زنانه ندارد اولین کتاب از پنج‎‌گانه‌ای اثر خانم سوتلانا آلکسیویچ است که «صداهایی از آرمان شهر» نام گرفته است.

«جنگ جهانی دوم»، تلخ‌ترین تراژدی تاریخ

 جنگ جهانی دوم دوران تاریک 6 ساله‌ای از قرن بیستم است که زندگی انسان‌های بسیاری را درگیر خود کرد. در این جنگ تمام عیار بیشتر کشورهای جهان درگیر شدند و بیش از 100 میلیون انسان از 30 کشور مختلف جهان به طور مستقیم تحت تاثیر آن قرار گرفتند. ابر قدرت‌های آن زمان از تمام منابع انسانی و علمی و طبیعی‌شان استفاده کردند تا در این جنگ پیروز باشند. آمارهای جنگ جهانی انسان را میخکوب می‌کند. جمعیتی بین 50 تا 85 میلیون از مردم جهان در این سال‌ها کشته شده‌اند.

جرقه‌های جنگ جهانی دوم با حمله‌ی «ژاپن» به «چین» در سال 1937 زده شد، اما تاریخ رسمی شروع جنگ جهانی را آغاز حمله‌ی آلمان نازی به غرب لهستان در اول سپتامبر 1939 می‌دانند. در ادامه این اتفاق کشورهای فرانسه و انگلستان علیه آلمان اعلام جنگ کردند. در آغاز آلمان‌ها به شدت در جنگ پیشرفت کردند آن‌ها توانستند مناطق بسیاری از اروپا را تحت کنترل خود درآورند. در ادامه آلمان توانست فرانسه را به اشغال درآورد و انگلستان را نیز محاصره کند.

پس از آن آلمان و شوروی قراردادی تحت عنوان قرارداد عدم تعرض امضا کردند، اما آلمان به این قرارداد پایبند نماند. آن‌ها بزرگ‌ترین عملیات جنگ جهانی را علیه روسیه برنامه ‌ریزی کردند. عملیات «بارباروسا» در ژوئیه 1941 آغاز شد. اما همه چیز برای آلمان‌ها طبق برنامه پیش نرفت. زمین‌های گسترده‌ی شوروی و سرمای دیوانه کننده این کشور برای نیروهای آلمانی غیر قابل باور بود و آن‌ها در شوروی زمین گیر شدند.

 بعد از این اتفاق ورق در جنگ به سمت متفقین برگشت و جبهه‌ی آلمان‌ها به شدت تضعیف شد. پس از آن آلمان در نبردهای متعددی مانند «استالینگراد» و «کورسک» از شوروی شکست خورد و همچنین بسیاری از متحدانش را از دست داد. در نهایت برلین به دست ارتش سرخ افتاد و آلمان تسلیم شد. ایتالیا هم قبلا تسلیم شده بود. تنها کشوری که مقاومت کرد ژاپن بود که نتیجه‌ی این مقاومت دو حمله‌ی هسته‌ای به «هیروشیما» و «ناکازاکی» بود. جنگ با پیروزی کامل «متفقین» پایان یافت.

سوتلانا آلکسیویچ؛ راوی تاریخ شفاهی

خانم سوتلانا آلکسیویچ، نویسنده و روزنامه نگار بلاروسی متولد ماه می سال 1948 است. او در شهر «استانیسلاو» که اکنون « ایوانو-فرانکیفسک» نامیده‌ می‌شود، در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمد. پدرش بلاروسی و مادرش اکراینی بود. او از سال‌های پایان دبیرستان در روزنامه‌های محلی  به خبرنگاری پرداخت. خانم آلکسیویچ تحصیلاتش را در دانشگاه دولتی بلاروس به اتمام رسانده است.

سوتلانا آلکسیویچ آثار ادبی زیادی دارد که بسیاری از آن‌ها در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند. از میان آثار خانم آلکسیویچ می‌توان «زمزمه‌های چرنوبیل: تاریخ شفاهی»، «صداهای شوروی از جنگ افغانستان»، «پسرانی از جنس روی»، «زمان دست دوم» و «آخرین شاهدان» را نام برد.

سوتلانا آلکسیویچ سال 2015 برای «روایات چند صدایی، که مظهر محنت و شجاعت در زمانه‌ی ماست» برنده‌ی جایزه‌ نوبل ادبیات شد. او تنها نویسنده‌ی بلاروسی تاریخ است که برنده‌ی این جایزه شده است. او علاوه بر نوبل ادبیات جایزه‌های دیگری هم در کارنامه‌ی خود دارد. آلکسیویچ سال 1984 پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نشان افتخار غیرنظامی این کشور را دریافت کرد. او همچنین سال 2013 برنده‌ی «جایزه‌‌ی صلح کتاب فروشان آلمان» و «جایزه‌ی مدیسی» (جایزه‌ای ادبی در فرانسه) شده است.

جنگ چهره‌ی‌زنانه ندارد؛ انتشار در ایران

«جنگ جهانی دوم» سوژه‌ی کتاب‌های زیادی در سراسر جهان بوده است که بسیاری از آن‌ها به فارسی ترجمه شده‌اند. به قفسه‌ی تاریخ جنگ جهانی در کتابفروشی‌های کشورمان که سر بزنید کتاب‌های زیادی پیدا می‌کنید که با این موضوع نوشته شده‌اند. از میان این کتاب‌ها می‌توان به «جنگ ناشناخته: روایت آلمانی از جنگ جهانی دوم»، «یک تمدن، یک باور ، یک پیشوا»، «تاریخچه و بررسی رویدادهای مهم جنگ جهانی دوم» و .... اشاره کرد.  جای کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد تا همین چندسال قبل در میان این کتاب‌ها خالی بود.

با اینکه بیش از بیست سال از اولین انتشار کتاب خانم آلکسیویچ می‌گذرد تا سال 1395 کسی برای ترجمه‌ی آن به فارسی اقدام نکرده بود. سال 95 «عبدالمجید احمدی» مترجم ایرانی، این کتاب را از روسی به فارسی برگرداند و نشر چشمه آن را مننتشر کرد. کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد با استقبال کم‌سابقه‌ای روبه‌رو شد و در کم‌تر از سه ماه به چاپ سوم رسید.

خرید و دانلود نسخه الکترونیک کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد ترجمه عبدالمجید احمدی در همین صفحه ممکن است.

about book image

در بخشی از کتاب جنگ چهره زنانه ندارد می‌خوانیم

درباره‌ی چکمه‌های مردانه و کلاه‌های زنانه: «ما توی زمین زندکی می‌کردیم... مثل موش کور... بهار که می‌شد یه شاخه می‌آوردی و می‌ذاشتی رو تاقچه. تماشاش می‌کردی و شاد می‌شدی. آخه فردا ممکن بود نباشی. به این خاطر به خودت فکر می‌کنی و سعی می‌کنی شاخه رو به خاطر بسپاری... از خونه برای یکی از دخترها لباس زنانه‌ی پشمی فرستادن. ما حسودی‌مون می‌شد. با اینکه می‌دونستیم امکان پوشیدن لباس شخصی تو جنگ وجود نداشت. ارشدمون که مرد بود غر زد و گفت:«بهتر بود واسه‌ت ملافه می‌فرستادن. فایده‌اش بیشتر بود.» ما ملافه نداشتیم، بالش هم نداشتیم. رو شاخه‌ها می‌خوابیدیم، روی کاه. اما من یه جفت گوشواره داشتم که همیشه از بقیه مخفی می‌کردم، قبل از خواب گوشواره‌ها رو می‌ذاشتم رو گوشم و باهاشون می‌خوابیدم...

وقتی برای اولین بار مجروح شدم، نه می‌تونستم بشنوم، نه می‌تونستم حرف بزنم. به خودم گفتم اگه نتونم دیگه صحبت کنم، خودم رو می‌ندازم زیر قطار. منی که این‌قدر قشنگ می‌خوندم یک دفعه صدام رو از دست دادم. خوشبختانه صدام برگشت. احساسا خوشبختی می‌کردم، وقتی گوشواره‌هام رو گوشم کردم رفتم سر پست نگهبانی، از خوشحالی فریاد می‌زدم:«جناب سروان، نگهبان فلانی گزارش می‌دهد...»

-«ببینم این چیه؟»

-«یعنی چی که چیه؟»

-«گم شو از این‌جا!»

-«چی شده مگه؟»

«فوراگوشواره‌هات رو در بیار!چه وضعشه؟ توسربازی؟»

جناب سروان خیلی خوشتیپ بود. همه‌ی دخترها به نوعی عاشقش بودن. اون همه‌ش به ما می‌گفت که تو جنگ فقط سرباز احتیاجه! فقط و فقط سرباز!... اما ما دلمون می‌خواست که زیبا هم به نظر بیایم... تمام جنگ می‌ترسیدم که پاهام معلول شن. پاهام خیلی خوش‌تراش و قشنگ بودن. مردها چی؟ زیاد هم مهم نیست اگه پاهاشون رو از دست بدن. در هرصورت همه اونا رو قهرمان می‌دونن. شوهری که همه آرزوش رو دارن! اما اگه زنی معلول بشه، سرنوشتش تباه میشه. سرنوشت زنانه‌ش...»

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
2.۵۱ مگابایت
تعداد صفحات
364 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۲:۰۸:۰۰
نویسنده سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ
مترجمعبدالمجید احمدی
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۰۸/۰۲
قیمت ارزی
6 دلار
قیمت چاپی
76,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۲.۵۱ مگابایت
۳۶۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 636 مخاطب
تلخ ☕️ (5)
پربار 🌳 (2)
5
55 ٪
4
12 ٪
3
14 ٪
2
6 ٪
1
10 ٪
144 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

من به عنوان پرستار اتاق عمل در جنگ عراق با خودمون چه در بیمارستان های صحرایی اهواز و چه در شهرهای دیگه حضور داوطلبانه و فعال داشته و خاطرات و تجربه های تلخ زیادی رو همراه دارم. وقتی شروع به خوندن این کتاب کردم، و بتدریج که تجربه های زنان در موقعیتها و مسئولیتهای متفاوت رو دیدم، گاهی چنان مقاومت تحمل اونها خارج از تصورم بود که به شدت متاثر میشدم و فکر میکردم مگر یک دختر نوجوای یا جوان چقدر میتونه ظرفیت تنش، فشار، گرسنگی و ... رو داشته باشه؟ و بعد از اون شرایط بتونه به زندگی عادی برگرده و مثل آدمهای عادی رفتار بکنه؟! بهرحال، خانم الکسیویچ بنظرم مقتدرانه در نشون دادن چهره بیرحم و خشن جنگ تونسته موفق باشه و حس بیشتر افرادی که خاطراتشون رو تعریف میکنند بخوبی منتقل میکنه و خواننده رو بخوبی و ملموس در شرایط اونها قرار میده. به نویسنده تبریک میگم و به خودم که موفق به خوندن این کتابِ موثر شدم و برای ایجاد تنفر بیشتر از جنگ و تلخی هاش و اثرات ناگوار جسمی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و نابسامانی های بعد از اون و همینطور کمک به ایجاد روحیه صلح آمیز و حمایت از آرامش خود و دیگران پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونند!

5

من وقتی بیست سالم بود و برای سفر تفریحی به خوزستان رفتم. دراونجا در منزل یکی از هم خوابگاهی های دانشگاه ام موندم و به داستان های مادربزرگ و مادر دوستم گوش می دادم .هر دوی این زنان پرستار بودن و در آبادان و اهواز حضور داشتن . تمام حس و حالت های زنان این داستان رو در حین تعریف کردن داستان ، درک می کنم. مادر دوستم برای من تعریف کرد که زمانی که اهواز بود ، یکی از افسران گارد شاهنشاهی سابق رو با لباس مخصوص برای او آوردن و او لحظات آخر این جمله را گفت جاویید باد........ زنده باد ایران . برام تعریف کرد چطور مجبور بود روز بعد از بمباران اهواز کف زمین رو از روده های پاره شده آدم ها تمیز کنه ، طوری که حتی دکتر ها هم به تمیز کردن زمین کمک می کردن.(تو انفجار های عظیم تو فاصله نزدیک بدن انسان مثل هندونه می ترکه خاطر موج انفجار و واکنش خون) تمام این خاطرات رو با گریه تعریف کردن انگار همین دیروز بود

5

بدون شک هیچ کس به اندازه الکسوویچ نمی توانست به این صراحت و شجاعت چهره بی چهره زنانه جنگ را به تصویر بکشد. من نام این سبک نوشتن را زیبای وحشی می گذارم. زیباترین و روان ترین قلم رمیده ای که جنگ را چنان مستند به تصویر کشیده که استخوان‌هایت از سرمای سال ۱۹۴۱ می سوزد و قلبت با کودکان ترسان و سرگردان به جامانده در اکراین و لتونی و بلاروس نوای وحشت می سراید. آه هنوز هم سرنيزه های جنگ استالینگراد دارد بدن مرا سوزن سوزن می کند.. اما هنر نوشتن الکسانا در همین خلاصه نمی شود که چنین داستان‌هایی شاید زیاد نوشته شده باشد. او لایه پنهان شده اصیل و حیاتی ای از جنگ جهانی دوم می گشاید و پرده از حضور شجاعانه و مصصم دختران روس برمی گشاید. برایم عجیب بود این همه اشتیاق به وطن و این گونه پایداری در کنار زن بودن. دختران زیبا و جوان دست از جان شسته ای را می بینم که گاه زن بودنشان مستحیل می شود و گاه بر اتمسفر جنگ چیره می شود. عشق را و حسرت بوسه های عاشقانه.. سرکوب زنانگی و گاه روشنی بخشیدن از قلب زنانه به لحطات ناامیدی جان دادن سربازان. و از همه دردناک تر جفای حکومت روس با زنان و مردان از جنگ برگشته بود.. بدگمانی و سو طن نسبت به اسیرانی که به آغوش روسیه باز گشته بودند. و اینک در وطن به جرم اثبات نشده خیانت زندانی می شدند یا به اردوگاه کار اجباری فرستاده می شدند. دخترانی که هزاران برابر طاقت جسم خود در جبهه نبردیدند و از پرستار تا مین روب و خلبان. و... خدمت کردند و پس از پیروزی جنگ یا فراموش شدند و یا به بی سیرتی متهم شدند.. این زندان وطنی و این میدان نبرد خودی ها و یاوه شنیدن ها از جنگ دهشتناک ۴ ساله در آورتر بود.. روسیه با آموزه های کمونیستی با فاشیست جنگید ولی دوباره در چنگال دیکتاتوری استالینی به چاه ترسناک دیگری فرو رفت.. الکسوویچ چه ساده و بی ریا و چه محکم و مستند از لابلای تمام مصاحبه هایش به ما نشان داد حکومت ایدئولوک از فاشیسم هم فاشیست تر است.. او به فرزندان خود هم رحم نمی کند..

5

هر توصیفی رو که تا به الان از جنگ شنیدید و یا هر فیلمی رو که دیدید بریزید دور! همه ی اونا روایت های مردانه ای از جنگ هستن که فقط از آمار و ارقام و تجهیزات و قهرمانی ها حرف میزنن. اگه میخواید حقیقت، تلخی و سیاهی جنگ ها رو ببینید، باید یه روایت زنانه از تاریخ جنگ ها بشنوید. روایتی که هرگز تا به امروز نشنیدید.  این کتاب یه کتاب مستنده و گفتگوهای زنان شرکت کننده در جنگ جهانی دوم از زبان خودشونه. زنانی که به عنوان پزشک، پرستار، تک تیرانداز، مسلسل چی، پارتیزان، فرمانده،سرباز، مکانیک، راننده، خلبان، نیروی دریایی،مین روب، خبرچین، راننده ی قطار، پل ساز، آشپز، لباس شور و .... در جنگ حضور داشتن. زنانی که از خانواده هاشون گذشتن، بچه هاشون رو قربانی کردن، تلخی ها و سختی های جنگ رو به چشم دیدن، اسیر و شکنجه شدن و ... و از طرف دیگه بعد از جنگ از زندگی عادی محروم شدن چون هیچکس حاضر به ازدواج با اون ها نبود، زنان دیگه به چشم بدی بهشون نگاه میکردن، از جامعه طرد میشدن ، احساسات زنانه ی درونشون از بین رفته بود و ... این کتاب واقعا فوق العادست. به شدت تلخ و دردناک و تکان دهنده. تا این کتاب رو نخونید، هرگز از حقیقت جنگ هایی که سراسر دنیا رخ میده مطلع نخواهید شد. به شدت این کتابو بهتون توصیه میکنم.

5

عالی...این کتاب دوست داشتنی و در عین حال پر از درد و رنج و عشق و محبت رو باید خوند...از متن کتاب:اما در مرکز همه ی این خاطرات این حس وجود دارد،غیرقابل تحمل است مردن،هیچ کس دلش نمی خواهد بمیرد.غیرقابل تحمل تر از آن کشتن انسان هاست.زیرا زن زندگی می بخشد.... از متن کتاب:یه بی سیم چی زن با ما بود.اخیرا زایمان کرده بود.کودک گرسنه بود.شیر می خواست.اما مادر خودش هم گرسنه بود.شیر نبود و نوزادگریه می کرد.دشمن نزدیک بود.با سگ ها.اگه سگ ها صدایی می شنیدن همه مون می مردیم. بالاخره تصمیم گرفتیم....هیچ کس جرئت نکرد دستور فرمانده رو منتقل کنه اما مادر خودش قضیه رو حدس زد.قنداق نوزاد رو تو آب فرو برد و مدت زیادی همون جا نگه داشت....ما نمی تونستیم سرمون و بالا بگیریم،نه می تونستیم تو چشمای مادر نگاه کنیم، نه تو چشمای همدیگه....

5

تا صد صفحه اول هنوز روند کتاب دستم نیومده بود، ولی تقریبا از همون جا به بعد تاثیرش رو گرفتم. این کتاب رمان نیست، خاطرات کوتاه کوتاه زنانی است که به جبهه رفته اند. حکایت ها واقعی و تلخ و درد آورند. اگر فیلم های مربوط به جنگ جهانی رو دیده باشید. با خوندن این کتاب خیلی از تصاویر اون فیلمها براتون زنده میشه

2

بر خلاف کتاب نیایش چرنوبیل اصلا از این یکی خوشم نیومد. حتی تمومش هم نکردم. اولا که متوجه نمی‌شم استناد این همه مصاحبه به چیه و از کجا می‌شه فهمید حضرات خالی‌بندی نکرده‌باشن. بعد هم، هرچی اون کتاب عبرت‌آموز و تکان‌دهنده بود این یکی فقط تهوع‌آور بود. روس‌های وحشی نفرت‌انگیز!! تصور اینکه همین آدمخوار‌های گرسنهٔ فلک‌زده، اون زمان و قبلش و بعدش به کشور ما و بقیهٔ همسایگان‌شون حمله می‌کردند و می‌کشتند و می‌بردند و غارت می‌کردند وحشتناکه! متأسفانه حتی یک ذره حس نوع‌دوستی و هم‌دردی در دلم بیدار نشد. در واقع اگه باز هم به همین روز بیفتن می‌گم به جهنم!

5

کتابی سنگین،غم انگیز و فوق العاده عمیق از نویسنده ای که بی شک جزو بهترین نویسنده ها و خاطره نگار هاست،بارها با خوندن جمله هاش بغضم گرفت یا در بهت و حیرت فرو رفتم،خوندنش رو به همه از هر قشری توصیه میکنم،بارها و بارها باید خونده بشه و روش فکر بشه...اگر این دست کتاب ها زیاد بشه اونوقت مردم و حتی خیلی از سیاستمداران به راحتی از جنگ حرف نمیزنن و امیدوارم این بتونه جلوی وقوع هرجنگی در آینده رو بگیره

5

من نسخه‌ی چاپی این کتاب رو حدود ۴_۵ سال پیش مطالعه کردم اون موقع ۱۴ سالم بود ،بسیار تحت‌تاثیر خیلی از قسمت‌های کتاب قرار گرفتم ، بعضی از قسمت‌ها باورم نمی‌شد که ممکنه شرایط چیزهایی رو به انسان تحمیل کنه که دست به کارهایی بزنه که هیچ‌وقت تصورشون رو نمی کرد و با شخصیتش ۱۸۰ درجه متفاوت باشه . اگر علا‌قه‌مند به موضوعاتِ مربوط به نقشِ زنان در جنگ ، جنگ جهانی دوم و... هستید ، لحظه‌ای این کتاب رو از دست ندید . هنوز هم هرازچندگاهی کتاب رو برمی‌دارم و بعضی از خاطره‌ها رو می‌خونم و هنوز هم لذت بخشه .

4

کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد روایت پر فرازو نشیب از روزگار و خاطرات زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم جنگیدند و حالا بعد از سال‌ها از کابوس‌ها، تنهایی و هول‌ های‌شان می‌گویند. نویسنده چند صد نفر از این زنان را می‌یابد و با تمام‌شان حرف می‌زند. از هر قشری هستند؛ پرستار، تک‌تیرانداز، خلبان، رخت‌ شور، پارتیزان، بی‌سیم‌ چی و… سوتلانا الکسیویچ (۱۹۴۸) اولین نویسنده‌ی تاریخ است که به خاطرِ نوشته‌هایش در ژانر مستندنگاری جایزه‌ی ادبی نوبل را در سال ۲۰۱۵ از آن خود کرد.

نمایش 134 نقد دیگر
4
(635)
تلخ ☕️ (5)
٪50
81,000
40,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
٪70
جنگ چهره ی زنانه ندارد
جنگ چهره ی زنانه ندارد
سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
جنگ چهره ی زنانه ندارد
سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ
نشر چشمه
4
(635)
تلخ ☕️ (5)
٪50
81,000
40,500
تومان