آنهایی که جنگ را تجربه کردهاند، میدانند که داستانهای غمانگیز و هولناک جنگ هیچگاه قدیمی نمیشود. جنگ جهانی دوم یکی از ویرانکنندهترین جنگهای تاریخ است که بیش از 30 کشور را شعلههای خود سوزاند و میلیونها انسان را کشت و آواره کرد. کمتر فیلم یا اثر هنری را میتوان یافت که به نقش زنها در جنگ جهانی دوم پرداخته باشد. سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ در کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» زندگی زنانی را روایت میکند که با شجاعت در برابر دشمنان خود جنگیدهاند اما هیچگاه مدال افتخار دریافت نکردهاند و از آنها تقدیر نشده است.
کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» یکی از شناختهشدهترین کتابهای دنیا با موضوع جنگ است. این کتاب برای اولین بار در سال 1988 منتشر شد. «جنگ چهرهی زنانه ندارد» اثری مستند از وقایع جنگ جهانی دوم است که راویان آن زنان و دختران جوان روسی هستند. چیزی که این اثر را از کتابهایی با موضوع مشابه متمایز میکند، نقش متفاوتی است که زنان در جنگ ایفا کردهاند. نویسنده برای نگارش این اثر به دنبال زنانی رفته است که در خط مقدم جبهها حضور داشتند، تک تیرانداز بودهاند، قوای آلمانها را زخمی و اسیر کردهاند یا اینکه خود به اسارت گرفتهشدهاند.
سوتلانا آلکسیویچ به شهرها و روستاهای بسیار زیادی سفر کرد و ساعتها به گفتگو با زنان جنگجوی شوروی پرداخت؛ کسانی که اکنون در رنج و تنهایی، خاطرات غمانگیز خود، از آن دوران را مرور میکردند. نویسنده زوایایی از جنگ را پیش چشم مخاطب میآورد که شاید کمتر کسی به آنها پرداخته است. از ویژگیهای مهم این اثر، روایت افرادی است که هر یک نقشهای متفاوتی در جنگ داشتهاند، از آشپز گرفته تا زنانی که فرمانده یا خلبان بودهاند. نویسنده به خوبی مخاطب را با دیدگاه و جهانبینی آنها آشنا میکند.
«جنگ چهرهی زنانه ندارد» اولین اثر از پنجگانهی نویسنده تحت عنوان «صداهایی از آرمان شهر» محسوب میشود.
بخشهای کتاب صوتی جنگ چهرهی زنانه ندارد به ترتیب زیر است:
زنها کی برای اولین بار در تاریخ وارد ارتش شدند؟
نمیخواهم حتی به خاطر بیاورم
دخترا، بزرگ شید، بالغ شید...شما هنوز خامید
بوی ترس و چمدان آب نبات
من این چشما رو امروز هم به خاطر میآرم..
نیاز به سرباز بود... اما من میخواستم زیبا بهم بمانم...
سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ، نویسنده و روزنامه نگار برجسته اهل کشور بلاروس است. او در سال 1948 در کشور بلاروس به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در دانشگاه دولتی بلاروس به پایان رساند و پس از آن به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد.
سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ از نویسندهی هم وطن خود به نام «الس آدامیویچ» الهام گرفته است و سبک ادبی نوینی را در ادبیات ابداع کرده است که به آن رمان جمعی گفته میشود. در این سبک نویسنده از تکنیکهای روزنامه نگاری برای نگارش کتاب استفاده میکند.
کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» اولین آثار اوست که در سال 1985 به زبان روسی و در سال 1988 به زبان انگلیسی منتشر شد. از دیگر آثار سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ که در این ژانر نوشته شدهاند میتوان آثار خواندنی و مستند «زمزمههای چرنوبیل: تاریخ شفاهی»، «صداهای شوروی از جنگ افغانستان»، «پسرانی از جنس روی»، «زمان دست دوم» را نام برد.
سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ تنها نویسندهی اهل بلاروس است که توانسته جایزهی نوبل ادبیات را برای کشور خود به ارمغان بیاورد. او در سال 2015 جایزهی نوبل ادبیات را از آکادمی نوبل در کشور سوئد دریافت کرد. از دیگر جوایز این بانوی نویسنده میتوان به دریافت نشان افتخار غیر نظامی، جایزهی «صلح کتاب فروشان آلمان» و «جایزهی مدیسی» اشاره کرد.
اگرچه سالهاست از انتشار این اثر میگذرد، اما به تازگی در به زبان فارسی ترجمه شده و انتشارات چشمه آن را در سال 1395 روانهی بازار کرده است. «عبدالمجید احمدی» کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» را از نسخهی روسی زبان، به فارسی برگردانده است. علاوه بر کتاب الکترونیکی، امکان خرید نسخهی صوتی کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» با صدای گرم و رسای «مهسا ملک مرزبان» از همین صفحه امکان پذیر است.
یک خانهی سه طبقهی قدیمی در اطراف شهر مینسک، از آن خانههایی که با عجله بعد از جنگ و آن طور که آن زمان به نظر میرسید برای مدتی کوتاه و موقتی ساخته شده بودند، با بوتهها و شاخ و برگ گل یاسمین تزیین شده بود. از همین خانه بود که جست وجویی هفت ساله آغاز شد. هفت سال عجیب و عذاب آور. در این مدت من دنیای جنگ را برای خودم کشف میکنم؛ دنیایی که پهنه و معنای آن تا به انتها قابل درک نیست. درد میکشم؛ تنفر را تجربه میکنم، وسوسه میشوم. مهربانی و خستگی را حس میکنم...
سعی میکنم مرگ را از قتل تمییز دهم و مرز میان انسانیت و ددمنشی را مشخص کنم. اینکه انسان چگونه با این فکر دیوانه کننده؛ که میتواند دیگری را بکشد یا اینکه چارهای جز کشتن دیگری ندارد، کنار میآید؟ و کشف خواهم کرد که علاوه بر مرگ جنگ مملو از چیزای دیگری نیز هست. آنجا همه چیز وجود دارد. هر آنچه در زندگی عادیمان به آن برمیخوریم. جنگ هم زندگی است. با کلی حقیقت انسانی مواجه خواهم شد. رازها را کشف خواهم کرد. به مسائلی که از وجود آنها در گذشته بیخبر بودم فکر خواهم کرد.
شامل دهها مسافرت به اقصی نقاط کشور صدها کاست ضبط شده، هزاران متر نوار ضبط شده. پانصد دیدار، پس از مدتی دست از شمارش برداشتم، چهرهها را از یاد میبُردم. فقط صداها میماند. انگار در حافظهی من یک گروه کُر مشغول اجراست. یک گروه کُر فوقالعاده بزرگ. گاهی کلمات تشخیص نیستند. تنها صدای گریه میآید. اعتراف میکنم که گاهی اوقات به کافی بودن نیروی خودم برای انجام چنین کاری مطمئن نبودم. نمیدانستم آیا از پسش برخواهم آمد؟ آیا میتوانم تا پایان راه بروم. لحظاتی بودند که در آنها شک و ترس وجودم را فرامیگرفت. در این لحظات دلم میخواست متوقف شوم و از اين راه کناره بگیرم. اما دیگر امکان کنارهگیری وجود نداشت. من اسیر شر شده بودم. برای اینکه چیزی بفهمم وارد چاهی شدم که عمقش مشخص نبود. اکنون به نظرم میرسد به دانستههایم افزوده شد اما پرسشهایم بیشتر شدند و جوابهایم کمتر.
آنچه پای من را به این خانه باز کرده بود، یادداشتی بود که در روزنامهی محلی به چاپ رسیده بود، یادداشتی دربارهی این که حسابدار ارشد کارخانهی ماشینهای راهسازیِ مینسک، خانم ماریا ایوانوونا ماروزووا بازنشسته شده. در همان یادداشت قید شده بود که این خانم در زمان جنگ تک تیرانداز بوده، یازده نشان جنگی روی سینهاش داشت و هفتاد و پنج نفر را هم با تفنگ خود به هلاکت رسانده بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 811.۷۸ مگابایت |
مدت زمان | ۱۴:۴۶:۴۰ |
نویسنده | سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ |
مترجم | عبدالمجید احمدی |
راوی | مهسا ملک مرزبان |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۷/۲۳ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اول از همه توجه کنید که این اثر یک کتاب داستانی مربوط به جنگ جهانی نیست. بیشتر شبیه یک گزارش مستند از صد ها زن در شوروی زمان جنگ جهانی دوم هست. هر کسی میاد چند دقیقه یه خاطره میگه و میره ، مقدمه نویسنده فوق العاده طولانی و تا مقداریش حقیقاً غیر ضروریه. داستان ها همگی تلخ و واقعی هستند پس خودتون رو برای شنیدن ماجراهای دردناک آماده کنید بین فصل ها آهنگ های روسی پخش میشه که حرکت جالبی بود من کتابها و فیلم های بیشماری از جنگ های جهانی خوندم و دیدم، موضوع تلخ جنگ رو دوست دارم و برای همین همیشه دنبال میکنم ولی نحوه روایت این کتاب رو خوشم نیومد.
اول از همه در م ورد راوی بگم . چقدر اجرا و لحن مناسب و خوبی داشت . حرفه ای عمل کرده بود . در مورد متن .. جنگ چهره زنانه ندارد بیشتر یه جور روایت واقعیته تا یه داستان . در واقع اصلا داستان نیست . این کتاب روایت ده ها زن رزمنده ست . قهرمان های واقعی که بخاطر کشورشون جنگیدن . تامل برانگیز بود و البته طولانی . اما هرسری که گوش میدادم تو روایت عمیق داستان غرق میشدم . قصه درد و رنج . جنگ چهره زنانه ندارد اما زنان بسیاری این چهره رو تغییر دادن ... تقریبا یک سال طول کشید تا بلخره تمومش کردم . بخاطر طولانی بودنش و اینکه شاید حوصله م نمیکشید پشت هم گوش بدم . اما میتونم بگم این کتاب خیلی تامل برانگیز بود و البته با روایت دیگری از جنگ آشنا شدم ...
کتاب خیلی جالبیه ، از زاویه بسیار جالبی جنگ جهانی دوم رو روایت میکنه ، ولی یک ایراد بزرگی کتاب داره اون اینه که سر و ته نداره ، یعنی نمیدونی الان کی داره صحبت میکنه ، وسط صحبت کردن میره یک داستان دیگه ، اون داستان هنوز وسطاشه بعد متوجه میشی داستان تموم شده و روایت دیگه ای رو میگه ، گیج کننده هست ، حالا نمیدونم این مشکل راویه یا متن داستان همینه، راوی اصلا به خودش زحمت نمیده که یه مقدار صداش رو عوض کنه ، همه شخصیت هارو قاطی میکنی ، ولی با همین اوصاف کتاب زیبائیه، تو خریدش شک نکنید ، از اتفاقاتی میگه که مو به تنت سیخ میشه
در واقع... كتاب از دوبخش تشكيل شده و كه قسمت دوم كتاب من رو به لحاظ احساسي خيلي تحت تاثير قرار داد و بيشتر در مورد احساسات زنان نظامي بود بود. خانم ملك مرزبان كه روايتشون عالي بود. ترجمه به نظرم انتقال دهنده بود . مشكلم بيشتر اين بود كه گاهي روايتها پراكنده بود. در مجموع تجربه ي ذي قيمتي بود و قطعا دوباره مي شنومش. شايدم روزي كتاب رو به شكل كتاب خريدم و اضافه كردم به كتابخانه شخصي م. بخونديش
بهترین کتابیه که در مورد جنگ نوشته شده. من علاقه زیادی به کتابهای با موضوع جنگ دارم و بیشترشون و مطالعه کردم اما این کتاب واقعاااا متفاونه قابل وصف نیست نگاه زنان به جنگ و روایتشون اونقد تکان دهنده و عریان و ریز بینانه ست که امکان نداره در هیچ کتابی با روایت مردانه از جنگ نمونه ش و پیدا کنید.
یکی از بهترین کتاب هایی که در سبک خودش شنیدم. خانم مرزبان در خواندن کتاب سنگ تمام گذاشتند. این کتاب داستان نیست بلکه مجموعه ای خاطرات زنان ساکن در مرزهای شوروی سابق در طول جنگ دوم جهانی است و دسته بندی نویسنده در این کتاب فوق العاده هوشمندانه صورت گرفته. شنیدن کتاب را به همه زنان و البته مردان توصیه میکنم. چرا که این کتاب بیان گر جنبههایی از زنان است که شاید حتی بر خود زنان نیز پوشیده باشد.
دومین اثری هست که از این نویسنده گوش میدم کتاب نیایش چرنوبیل هم روایت افراد بعد از حادثه چرنوبیل جفت کتاب ها روایت انسانهای باز مانده از وقایع تلخ و دردناک جنگ و اتفاق ناگوار هسته ای .اگه روحیه لطیف و حساسی دارید اصلا توصیه نمیکنم چون به شدت در روح و روانتان تاثیر مخرب میگذارد.خانش این کتاب بسیار عالی انجام شده.خدا قوت به تمام عوامل در تهیه کتاب صوتی
کتابهای سوتلانا الکسیویچ برای من جذابند. بالاخره حرفدل مردم شوروی(آن مردم خاص و تکرار نشدنی) و انسان شورویایی رو مینویسد نمیشه که جذاب نباشه. راجع به اینکه چقدر حرفهاش صحت داره اطلاعی ندارم... و بله دقت کنید کتاب داستانی و رمان جنگی نیست...و اگر این رو دوست داشتید&#۳۴;پسرانی از جنس روی&#۳۴; از همین نویسنده رو از دست ندید؛ من اون رو بیشتر دوست داشتم.
کتاب فوق العاده ای درباره جنگ بود، چقدر نویسنده برای جمع کردن این همه آدم و داستان زندگی شان در جنگ زحمت کشیده، فقط کاش جنگ افروزان و آنهایی که میباید هم این کتاب را میخواندند نه ما که از جنگ متنفریم و تجربه های دردناک داریم. ممنون از گوینده عزیز که به خوبی و زیبایی خواندند .
واقعگرایانه و تآسف انگیز بود. به آن هایی توصیه کنید که در جنگ فقط قایم باشک کردند و حالا از منافعش بهره می برند متاسفانه