کتاب قاف اقیانوس محمدرضا شرفی خبوشان نشر معارف

کتاب قافِ اقیانوس روایتی نو از سفر ناوگروه 86 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دور دنیا است. این روایت در قالب داستان به بیان خاطرات برگزیده این سفر اشاره دارد از زبان روای که کودکی است تنها در بلم در دل دریا، کتاب حاضر به کوشش نشر معارف به چاپ رسیده و در اختیار علافه‌مندان به ادبیات داستانی قرارگرفته است. خیلی هم الکی نیست؛ اینکه قایقت را یک لاک پشت پوزه عقابی بردارد و ببرد وسط اقیانوس؛ بدون بادبزن، بدون پارو، بدون غذا. تا حالا شده کسی را بخواهی از چاه نجات بدهی و طرف تو را هم با خودش بکشد توی چاه؟ معلوم است که نشده، اگر شده بود الان پشت جلد این کتاب را نمی‌خواندی. … قاف اقیانوس داستان ماجراجویی پسر نوجوانی است که به دلیل بازیگوشی‌هایش، خود را در میان دریا، گرفتار در یک قایق کوچک می‌یابد. او در حالی که با مرگ، تشنگی و گرسنگی روبرو است، تنها را ه نجات خود را در داستان‌گویی برای خودش می بیند. در این حالت، او شروع به روایت سفر دور دنیا توسط ناوگروه 86 می‌کند تا از ترس تنهایی و شرایط سختی که گیر افتاده، اندکی آرامش بیابد. پیشنهاد مطالعه کتاب قاف اقیانوس کتاب حاضر در دسته ادبیات قرار دارد و گروه برنا «کودک و نوجوان» نشر معارف، مطالعه اثر پیش رو را به کلیه جوانان عزیز اهل مطالعه و مربیان و معلمان پرورشی جهت هم‌خوانی کتاب که از لحاض ادبی با توجه به نویسنده آقای خبوشان و بیان مسئله بسیار مهم و افتخار آمیز و دستاورد فراملی جوانان با اتکاء به خداوند و نیروی خود موفق شدند. کتاب موج بلند روایت‌گر این داستان است. برشی از کتاب: زنگ خورد بچه ها ماندند تا بازهم بشنوند بمبئی اوّلین جایی بود که دریانوردهای ایرانی به آنجا رسیدند سفر دور دنیا از بندر کنارک شروع شد؛ ۹ روز بعد از شروع مدرسه‌ها ۲۰۰ دریانورد در ناوبندر مکران و ۱۵۰ نفر در ناوشکن دنا آماده بودند تا لنگرها کشیده شود. ناوگروه ۸۶ می‌خواست به سفری برود که قرن‌ها انجام نشده بود. هخامنشیان ۲۵۰۰ سال پیش نیروی دریایی قدرتمندی داشتند و سعی کردند ناوهایشان را تا رودخانه‌ها و دریاها و اقیانوس‌های دوردست اعزام کنند. با کشتی‌هایشان به مدیترانه رفتند، به ساحل شرقی آفریقا رسیدند و در رودخانه سند و حتی رود نیل پارو زدند. شاید هم دور دنیا رفته باشند؛ کسی خبر !ندارد در زمان ساسانیان کشتی‌های ایرانی از اروندرود تا خلیج عدن و دریای قرمز پیش رفتند. در دوران صفوی ایرانی‌ها جزیره هرمز و قشم و بندرعباس را از پرتغالی‌ها پس گرفتند اما از اقیانوس هند جلوتر نرفتند. در سراسر دوران زندیه و افشاریه و قاجار و پهلوی ایرانی‌ها تلاش کردند کشتی‌هایی را از کشورهای دیگر بخرند. ناوهایی را هم خریدند اما بازهم هیچ وقت برنام‌های برای سفر دور دنیا و حتی رفتن به اقیانوس آرام نداشتند . . . لب‌هایم خشکیده و پوست پوست شده است سرم گیج می‌رود هیچ چیز بدتر از این نیست که وسط آبها باشی و از تشنگی بمیری خون در رگ‌هایم غلیظ شده است. قلبم تند می‌زند هی فشار و ضربه‌هایش را بیشتر می‌کند تا خون را به کف پا و نوک انگشت‌هایم .برساند انگار رگ‌هایم تنگ شده است. کاش این همه عرق نمی‌کردم آب بدنم کم و کمتر می‌شود. نکند از حال بروم و اینجا زیر آفتاب پوستم مچاله بشود و بدنم خشک بشود؟ حتماً مثل ماهی‌ها و جانورهای دریایی می‌شوم که مامان و باباسلمان و مهد اسمال زیر آفتاب هرمز خشکشان میکنند و به کارخانه پودر ماهی میفروشند وقتی شکار میگو ممنوع می‌شود باباسلمان و مهد اسمال کارشان می‌شود خشک کردن ماهی‌ها ماهی‌هایی را که خوراکی نیستند از صیادها می‌خرند و می‌برند جایی نزدیک قدمگاه خضر نبی مقابل آفتاب پهن می‌کنند تا خشک بشود بعد که خشک شد، ماهی‌های خشک شده را داخل گونی می‌ریزند و می‌برند کارخانه پودر ماهی . . .