آنماری: رمان زندگی تو را نوشتهاند.
جوردانو: آن کس که از آتش بترسد نباید زندگی مرا بنویسد.
آنماری: سخن از تو بسیار است. فیلم زندگیات را ساختهاند، نمایش آن را نیز بر صحنه بردهاند.
جوردانو: روشناییِ امیدْ تیرگیِ نوید را برطرف کرده؟
آنماری: خوشی روزها تمامی نداشت. روی کوهْ برف نشسته بود. روزها بلندتر میشدند و هوا گرمتر میشد. گلهای مروارید و یخ کمکم جای خود را به اقاقی و یاس میدادند. بهار شروع شده بود. لطافت هوا را با همهی سلولهای پوستم حس میکردم.
هوا را لمس میکردم.
از طراوت بهار پُر میشدم. گلها را به صورتم میکشیدم و بهنرمی نوازش میکردم. از آغوش گل یخ به آغوش گل یاس میغلتیدم. با گلها حرف میزدم. آرزوها و دعاهایم را با آواز میخواندم. به گلها ابراز عشق میکردم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 295.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 92 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | مسعود خیام |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۱۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 125,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |