0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  کلیدرخوانی با ساز محمدرضا لطفی نشر سلوک

کتاب صوتی کلیدرخوانی با ساز محمدرضا لطفی نشر سلوک

کتاب صوتی
ناشر:
درباره کلیدرخوانی با ساز محمدرضا لطفی

معرفی کتاب صوتی کلیدرخوانی محمود دولت‌آبادی با ساز استاد محمدرضا لطفی

کتاب صوتی کلیدرخوانی محمود دولت‌آبادی با ساز استاد محمدرضا لطفی که به صورت انحصاری توسط فیدیبو منتشر شده و به فروش می‌رسد، یک کلیدرخوانی کامل نیست. محمود دولت‌آبادی نویسنده کتاب کلیدر بخش‌هایی از این داستان را خوانده است و محمدرضا لطفی، آهنگساز و موسیقی‌دان برجسته ایرانی هم همزمان با خوانش دولت‌آبادی، ساز زده است. در واقع این اثر، قسمت‌هایی از داستان کلیدر است که محمود دولت‌آبادی روی موسیقی محمدرضا لطفی خوانده است. محمدرضا لطفی بخش‌هایی از موسیقی این اثر را به صورت بداهه نواخته و همکاری هم‌زمان این دو هنرمند با هم سبب شکل‌گیری این اثر دلنشین شده است. این اثر درخشان در نشر سلوک منتشر شده است

محمدرضا لطفی را جز با ساز کنار دستش مشکل می‌توان به تصور درآورد. وقتی در جایی که بود می‌نشستی، سازش با لحنی که خاص پنجۀ او بود به صدا در می‌آمد. در زوریخ هم که به دیدنش رفتم چنان بود، چارزانو نشسته و سازش کنار دست. در آن تاریخ، مجلد نخست کلیدر (جلد ۱ و ۲) به زبان آلمانی منتشر شده بود، بعد از انتشار جای خالی سلوچ و ناشر کتاب، آقای لوسین لایتس (مدیر یونیونز فرلاگ)، هم خیلی سر ذوق آمده و خرسند می‌نمود از استقبالی که شده بود از کتاب. نیز آگاه بود به هنر موسیقی لطفی و اسکان موقت او در زوریخ. همچنین واقف بود از نسبت دوستی ما دو تن. پس در دیداری که داشتیم، آقای لایتس این ایده را عنوان کرد که چه خوب خواهد بود بخش‌هایی از کلیدر با صدای نویسنده و نوای ساز محمدرضا لطفی خوانده شود در استودیو، با احتمال اینکه گوینده‌ای هم به زبان آلمانی آن بخش‌ها را بخواند. لطفی از چنان پیشنهادی استقبال کرد، چه بسا یاد شب‌های جوانی که او می‌نواخت و من با دو دانگ صدایی که داشتم پای سازش می‌خواندم. برای من هم دلنشین بود که با ساز لطفی پاره‌هایی از کلیدر را بخوانم، اما نمی‌دانم چه شد که لطفی گفت احتیاجی به استودیو نیست و او دوستی دارد دارای یک استودیوی خانگی و می‌توان کار ضبط را در خانۀ آن شخص انجام داد. ناشر مخالفتی نداشت و من هم با اعتماد به لطفی پذیرفتم و فردای آن روز، در خانۀ آن شخص بودیم بیرون از شهر زوریخ و کار خواندن و نواختن را شروع کردیم و گمانم سه ساعتی طول کشید و از آنجا که من در مسیر، فرصت نیافته بودم پاره‌های خاصی را گزینش کنم، اندکی وقفه می‌افتاد در فواصل کار. از این جهت روز دیگر هم به آنجا برده شدیم و خواندیم و نواختیم و سرجمع به گمانم پنج-شش ساعتی طول کشید در دو روز. باری... من باید برمی‌گشتم تهران، برگشتم و طبعا‌ً مسئولیت به عهدۀ لطفی ماند که دارندۀ استودیو دوست لطفی بود و من حتی نام آن شخص را هم در یاد نگاه نداشتم، اگر پرسیده باشم؟!

چندی گذشت، شاید یکی دو سالی و باز دچار گرفت‌وگیر آثارم در ارشاد بودم و بار دیگر دچار تنگدستی. به نظرم رسید نامه‌ای به لطفی بنویسم و از او خواهش کنم یک نسخه از این کتاب‌خوانی برایم بفرستد، مگر بتوانم به ناشری واگذار کنم و وجهی به دست آورم. اما پاسخ لطفی این بود که آن شخص دیگر در زوریخ نیست و خوانده-نواخته‌ها را هم با خود برده است و من باز هم به یاد نکوهش پدرم افتادم که به‌ من گفته بود: «احمق، تو احمقی!» اما من احمق نبودم، بلکه باور صمیمانه داشتم به اینکه اگر شخص به دیگری اعتماد نکند، زندگی خالی از عطوفت و حتی خالی از معرفت می‌تواند بشود. باز هم پیگیر شدم و از فرزندم سیاوش، که در آلمان ساکن است، خواستم یک‌جوری با لطفی تماس بگیرد، بلکه دسترسی بیابم به کار خود. خوشبختانه سیاوش موفق شد لطفی را در منزل آقای ابتهاج بیابد و این پاره از کلیدرخوانی را از لطفی به دست آورد که اکنون می‌شنوید، پاره‌ای چنددقیقه‌ای از شش ساعت کتابخوانی. این قسمت ماجرا را می‌توان از زبان سیاوش شنید، چنانچه زحمت نشر آن هم بر عهدۀ او گذارده شده است.



درباره‌ی اثر صوتی کلیدرخوانی

سیاوش دولت‌آبادی، پسر محمود دولت‌آبادی، می‌گوید:

به گمانم پاییز سال ۹۸میلادی بود که از طریق پدرم مطلع شدم که بناست «لطفی» به کُلن بیاید و بابت کاری با من تماس خواهد گرفت. این خبر برای من از چند جهت شوق‌انگیز بود، چرا که بار دیگر امکان مصاحبت با هنرمندی ممکن می‌شد که برای من جایگاه ویژه‌ای بین اهل موسیقی داشت، همان بس که تمامی آثار در دسترس ایشان را جمله به جمله از بر بودم و دیگر آنکه می‌توانستم وجود بستۀ امانتی را حدس بزنم. چنین شد و با من تماس گرفت و بنا شد که همان شب در منزل آقای ابتهاج در کلن ملاقاتی داشته باشیم.

ایشان در این دیدار کوتاه به من گفت: «همان‌طور که در جریان هستی محمود و من کار مشترکی حدود شش- هفت ساعت در استودیوی خصوصی آقایی در زوریخ ضبط کردیم. محمود چند وقت پیش از من خواست که این سی‌دی را برایش بفرستم که در ایران منتشر شود. متأسفانه اون آقای میزبان بعد از اون روز کلاً غیبش زد. این سی‌دی تنها بخشی از ساز و خوانش آن دو شب است که من طبق عادت همیشه با ضبط جیبی‌ام برداشت کردم، حتی یک قسمتی را که محمود برای خودش زمزمه می‌کرد را با ساز بازسازی کردم.»

بعد گفت: «محمود در جوانی صدای خوبی داشت و اگر بیشتر با هم تمرین می‌کردیم، حتماً یه چیز خوبی از توش در می‌آمد.» و زد زیر خنده و ادامه داد که، زمان بسیاری در استودیو برای پالایش و بازسازی صدا گذرانده و این تنها نسخۀ این اثر هست که متعلق به محمود است.

وقتی از ایشان نام میزبان را جویا شدم، گفت: «اون‌ها که دوست‌های پدر تو بودند، از خود او بپرس.» و باز زد زیر خنده. این‌بار متوجه شدم که علاقه‌ای به ادامۀ این بحث ندارد، چرا که می‌دانستم به پیشنهاد لطفی و به مناسبت آشنایی که با وی داشت برای ضبط به استودیوی شخصی او، که در خانه‌اش دایر کرده بود، رفته بودند و پدرم هیچ آشنایی با میزبان نداشت و حتی نام آن شخص را هم به اعتبار انتخاب لطفی نپرسیده و ندانسته بود.

با حسی از غرور و خوشحالی از در بیرون آمدم. اتفاقی که مدت‌ها منتظرش بودم به واقعیت رسیده بود. در دوران نوجوانی، زمانی که غرق در دنیای کلیدر بودم، با ضبط‌صوتی که پدرم بعد از بازگشت از زندان خریده بود - و لطفی در همان ابتدا آن را برای تکثیر آثارش از ما قرض گرفته بود - سرگرم آشنایی آثار کلاسیک جهان و ایران بودم که ساز لطفی مرا مسحور خود کرد. پرواز خیال در دو دنیا که ای کاش امکان می‌داشت با هم در یک نقطه تلاقی کنند. از آن پس، یکی از مباحث گفتگوی من و پدرم موسیقی و اغلب لطفی و سازش بود که البته در همۀ مباحث هم‌نظر نبودیم.

بعد از سفر به آمریکا در اوایل دهۀ ۹۰میلادی و برنامۀ مشترک «ساز و کلیدرخوانی» با لطفی در واشینگتن، که متأسفانه تصویر و صدای باقیمانده ناقص و فاقد کیفیت است، من دائماً اصرار داشتم که ای کاش این خوانش و نوازش، که در نوع خود کم‌نظیر است، می‌توانست تکرار شود. چه بسا که اصرار و شوق من هم در انگیزه برای تکرار این همکاری بی‌تأثیر نبود.

بعد از آن شب، یک نسخه از سی‌دی کپی کردم و به تهران بردم که گویا برای نشر هم به ناشر واگذار شد و به انجام نرسید.

از آن زمان، بیست سال و اندی (بیش از یک ربع قرن) گذشته و به نظرم رسید این کار اگرچه فاقد کیفیت استودیویی است و در قسمت‌هایی دچار ناهماهنگی صوتی بین صدا و موسیقی و یا خوانش مجدد یک جمله است، نباید از دوستداران فرهنگ، ادبیات و موسیقی دریغ شود. در نتیجه تصمیم بر این شد که این اثر از طریق نشر سلوک، که به منظور نشر آثار دولت‌آبادی سال‌ها پیش تأسیس شده، در خارج از ایران منتشر شود.

امیدوارم که مقبول عاشقان بیافتد.

سیاوش دولت آبادی


درباره‌ی نویسنده اثر صوتی کلیدرخوانی

محمود دولت‌آبادی، نویسنده برجسته ایرانی، در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولت‌آباد سبزوار متولد شد. او به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر ایران شناخته می‌شود و آثارش به ویژه در زمینه رمان و داستان کوتاه، تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی گذاشته است. دولت‌آبادی با هدف روایت رنج‌ها و مشکلات روستاییان و به تصویر کشیدن زندگی آن‌ها، به نوشتن آثارش پرداخته است. او به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی ایران، به ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی، قرار داشته و این تأثیرات در نوشته‌هایش مشهود است.

دولت‌آبادی در آثارش به مسائلی چون هویت، فرهنگ و تاریخ ایران می‌پردازد و تلاش می‌کند تا صدای روستاییان و اقشار کم‌برخوردار جامعه را به گوش دیگران برساند. او با استفاده از سبک واقع‌گرایی، به توصیف زندگی روزمره و چالش‌های اجتماعی می‌پردازد و به این ترتیب، خوانندگان را با واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی در ایران آشنا می‌کند. یکی از مهم‌ترین آثار او، رمان ده‌جلدی کلیدر است که به بررسی زندگی روستاییان و مشکلات آن‌ها می‌پردازد و به نوعی نماد تلاش‌های او برای بیان واقعیت‌های اجتماعی است.

هدف دولت‌آبادی از نوشتن آثارش، نه تنها روایت داستان‌های شخصی و اجتماعی، بلکه ایجاد آگاهی و حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران است. او به دنبال آن است که با استفاده از ادبیات، به تغییرات مثبت در جامعه کمک کند و خوانندگان را به تفکر و تأمل در مورد شرایط موجود وادار سازد. در این راستا، او به شدت به ارزش‌های انسانی و اخلاقی اهمیت می‌دهد و تلاش می‌کند تا با آثارش، به نوعی به ارتقاء سطح آگاهی اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک کند.


به گمانم پنج-شش ساعتی طول کشید در دو روز. باری... من باید برمی‌گشتم تهران، برگشتم و طبعاً‌ مسئولیت به عهدۀ لطفی ماند که دارندۀ استودیو دوست لطفی بود و من حتی نام آن شخص را هم در یاد نگاه نداشتم، اگر پرسیده باشم؟!

چندی گذشت، شاید یکی دو سالی و باز دچار گرفت‌وگیر آثارم در ارشاد بودم و بار دیگر دچار تنگدستی. به نظرم رسید نامه‌ای به لطفی بنویسم و از او خواهش کنم یک نسخه از این کتاب‌خوانی برایم بفرستد، مگر بتوانم به ناشری واگذار کنم و وجهی به دست آورم. اما پاسخ لطفی این بود که آن شخص دیگر در زوریخ نیست و خوانده-نواخته‌ها را هم با خود برده است و من باز هم به یاد نکوهش پدرم افتادم که به‌ من گفته بود: «احمق، تو احمقی!» اما من احمق نبودم، بلکه باور صمیمانه داشتم به اینکه اگر شخص به دیگری اعتماد نکند، زندگی خالی از عطوفت و حتی خالی از معرفت می‌تواند بشود. باز هم پیگیر شدم و از فرزندم سیاوش، که در آلمان ساکن است، خواستم یک‌جوری با لطفی تماس بگیرد، بلکه دسترسی بیابم به کار خود. خوشبختانه سیاوش موفق شد لطفی را در منزل آقای ابتهاج بیابد و این پاره از کلیدرخوانی را از لطفی به دست آورد که اکنون می‌شنوید، پاره‌ای چنددقیقه‌ای از شش ساعت کتابخوانی. این قسمت ماجرا را می‌توان از زبان سیاوش شنید، چنانچه زحمت نشر آن هم بر عهدۀ او گذارده شده است.


محمود دولت آبادی

۱۸ فروردین ۱۴۰۳

تهران


جوایز و افتخارات کتاب صوتی کلیدر

کلیدر نقطه اوج آثار محمود دولت‌آبادی است. او نوشتن این کتاب را از حدود بیست و هفت یا بیست و هشت سالگی شروع کرد و تا چهل و دو سالگی آن را ادامه داد. برخی مفسرین و منتقدین، کلیدر را نقطهٔ عطفی در تاریخ ادبیات مدرن فارسی می‌دانند. در سال ۱۳۹۸، یک خیابان در شهر سبزوار با تصویب شورای شهر به خیابان کلیدر تغییر نام یافت و این اولین‌بار بود که در ایران نام یک رمان بر یک خیابان گذاشته شد.


چند کلمه در باب پیدایش این اثر

به گمانم پاییز سال ۹۸میلادی و در ابتدای مهاجرتم به اروپا بود که از طریق پدرم مطلع شدم که بناست «لطفی» به کُلن بیاید و بابت کاری با من تماس خواهد گرفت. این خبر برای من از چند جهت شوق‌انگیز بود، چرا که بار دیگر امکان مصاحبت با هنرمندی ممکن می‌شد که برای من جایگاه ویژه‌ای بین اهل موسیقی داشت، همان بس که تمامی آثار در دسترس ایشان را جمله به جمله از بر بودم و دیگر آنکه می‌توانستم وجود بستۀ امانتی را حدس بزنم. چنین شد و با من تماس گرفت و بنا شد که همان شب در منزل آقای ابتهاج در کلن ملاقاتی داشته باشیم.

ایشان در این دیدار کوتاه به من گفت: «همان‌طور که در جریان هستی محمود و من کار مشترکی حدود شش- هفت ساعت در استودیوی خصوصی آقایی در زوریخ ضبط کردیم. محمود چند وقت پیش از من خواست که این سی‌دی را برایش بفرستم که در ایران منتشر شود. متأسفانه اون آقای میزبان بعد از اون روز کلاً غیبش زد. این سی‌دی تنها بخشی از ساز و خوانش آن دو شب است که من طبق عادت همیشه با ضبط جیبی‌ام برداشت کردم، حتی یک قسمتی را که محمود برای خودش زمزمه می‌کرد را با ساز بازسازی کردم.»

بعد گفت: «محمود در جوانی صدای خوبی داشت و اگر بیشتر با هم تمرین می‌کردیم، حتماً یه چیز خوبی از توش در می‌آمد.» و زد زیر خنده و ادامه داد که، زمان بسیاری در استودیو برای پالایش و بازسازی صدا گذرانده و این تنها نسخۀ این اثر هست که متعلق به محمود است.

وقتی از ایشان نام میزبان را جویا شدم، گفت: «اون‌ها که دوست‌های پدر تو بودند، از خود او بپرس.» و باز زد زیر خنده. این‌بار متوجه شدم که علاقه‌ای به ادامۀ این بحث ندارد، چرا که می‌دانستم به پیشنهاد لطفی و به مناسبت آشنایی که با وی داشت برای ضبط به استودیوی شخصی او، که در خانه‌اش دایر کرده بود، رفته بودند و پدرم هیچ آشنایی با میزبان نداشت و حتی نام آن شخص را هم به اعتبار انتخاب لطفی نپرسیده و ندانسته بود.

با حسی از غرور و خوشحالی از در بیرون آمدم. اتفاقی که مدت‌ها منتظرش بودم به واقعیت رسیده بود.

در دوران نوجوانی، زمانی که غرق در دنیای کلیدر بودم، با ضبط‌صوتی که پدرم بعد از بازگشت از زندان خریده بود - و لطفی در همان ابتدا آن را برای تکثیر آثارش از ما قرض گرفته بود - سرگرم آشنایی آثار کلاسیک جهان و ایران بودم که ساز لطفی مرا مسحور خود کرد. پرواز خیال در دو دنیا که ای کاش امکان می‌داشت با هم در یک نقطه تلاقی کنند. از آن پس، یکی از مباحث گفتگوی من و پدرم موسیقی و اغلب لطفی و سازش بود که البته در همۀ مباحث هم‌نظر نبودیم.

بعد از سفر به آمریکا در اوایل دهۀ 90 میلادی و برنامۀ مشترک «ساز و کلیدرخوانی» با لطفی در واشینگتن، که متأسفانه تصویر و صدای باقیمانده ناقص و فاقد کیفیت است، من دائماً اصرار داشتم که ای کاش این خوانش و نوازش، که در نوع خود کم‌نظیر است، می‌توانست تکرار شود. چه بسا که اصرار و شوق من هم در انگیزه برای تکرار این همکاری بی‌تأثیر نبود.

بعد از آن شب، یک نسخه از سی‌دی کپی کردم و به تهران بردم که گویا برای نشر هم به ناشر واگذار شد و به انجام نرسید.

از آن زمان، بیست سال و اندی (بیش از یک ربع قرن) گذشته و به نظرم رسید این کار اگرچه فاقد کیفیت استودیویی است و در قسمت‌هایی دچار ناهماهنگی صوتی بین صدا و موسیقی و یا خوانش مجدد یک جمله است، نباید از دوستداران فرهنگ، ادبیات و موسیقی دریغ شود. در نتیجه تصمیم بر این شد که این اثر از طریق نشر سلوک، که به منظور نشر آثار دولت‌آبادی سال‌ها پیش تأسیس شده، در خارج از ایران منتشر شود.

امیدوارم که مقبول عاشقان افتد.




کتاب صوتی کلیدر برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی کلیدر اثر محمود دولت‌آبادی به عنوان یکی از مهم‌ترین رمان‌های ایرانی، برای طیف وسیعی از شنوندگان مناسب است. این کتاب به دلیل محتوای غنی و داستانی عمیق، می‌تواند برای افرادی که به ادبیات معاصر و داستان‌های اجتماعی علاقه دارند، جذاب باشد. به ویژه، کسانی که به دنبال درک بهتر از تاریخ و فرهنگ ایران هستند، می‌توانند از این اثر بهره‌مند شوند. "کلیدر" به بررسی زندگی روستاییان و چالش‌های آن‌ها در دوران پس از جنگ جهانی دوم می‌پردازد و این موضوعات می‌تواند برای دانشجویان و پژوهشگران رشته‌های ادبیات، تاریخ و جامعه‌شناسی بسیار مفید باشد.

"کلیدر" دارای زبانی غنی و توصیفی است که به تصویرسازی دقیق فضاها و شخصیت‌ها کمک می‌کند. این سبک نوشتاری ممکن است برای برخی از خوانندگان سنگین به نظر برسد، اما در عین حال، جذابیت و عمق داستان باعث می‌شود که بسیاری از شنوندگان از آن لذت ببرند. دولت‌آبادی با استفاده از زبان محاوره‌ای و اصطلاحات بومی، فضایی واقعی و ملموس را خلق کرده است که می‌تواند برای افرادی که به ادبیات عامیانه و محلی علاقه دارند، بسیار جذاب باشد. این کتاب به دلیل داستان عاشقانه و موضوعات اجتماعی‌اش، می‌تواند برای کسانی که به داستان‌های انسانی و عاطفی علاقه دارند نیز بسیار جذاب باشد.

این اثر توسط محمود دولت‌آبادی که خود، نویسنده این داستان است روایت شده و بی‌شک جذابیت بیشتری را برای مخاطب به همراه خواهد داشت. موسیقی که توسط محمدرضا لطفی برای این اثر نواخته شده نیز زیبایی آن‌ را چند برابر کرده است.


بریده‌ای از اثر صوتی کلیدرخوانی

شبی عبدوس از گله به سیاه‌چادر خود برگشت و مهتاو را دید که برایش دختری آورده. زنهای محله بر دختر نام مارال گذاشته بودند: خوش‌قدم باشد. جای هیچ پندار نبود که مارال از آن همان ایل و سیاه‌چادرهایی است که میانشان پای برخاک نهاده. پس عبدوس به نیروی دو عشق -مارال و مهتاو- کمر تنگ‌‌تر بسته و و روز و شب، بی‌یک دم درنگ، بی‌دمی آسودن در پی گله روان شده بود. کوه و دشت و بیابان‌های خراسان را از زیر پاوزارها درکرده بود. از طاغی تا سرخس، از پل ابریشم و سنگسر تا دهنه شور و آن سوی کوهسرخ. زده بود، خورده بود، چرانده بود، دزدیده بود، دزدیده شده بود، خریده بود، فروخته بود، و به هزار افت و خیز توانسته بود شماره میش‌هایش را از یک به پنجاه برساند، نیم وحبی در ایل ریشه بدواند، دارای یک مادیان ابری بشود، خیک مسکه و مشک ماست داشته باشد، چادری جادارتر سرپا کند، سگی ببندد و چند تا جاجیم و قالیچه و رختخواب فراهم آورد و جمازی بخرد.


راهنمای خرید اثر صوتی کلیدرخوانی از فیدیبو

اثر صوتی کلیدرخوانی که توسط محمود دولت‌آبادی روایت شده است و محمدرضا لطفی نیز موسیقی آن را نواخته است به‌صورت انحصاری توسط فیدیبو منتشر شده و به فروش می‌رسد. فیدیبو اولین مولتی پلتفرم تولید و توزیع کتاب الکترونیکی و صوتی در خاورمیانه است. برای خرید کتاب الکترونیکی یا صوتی از فیدیبو ابتدا باید در این پلتفرم حساب کاربری بسازید. برای داشتن حساب کاربری در فیدیبو، در صفحه اول سایت روی گزینه ورود و ثبت نام کلیک و با استفاده از شماره موبایل، ایمیل و یا حساب گوگلتان ثبت‌نام کنید. بعد از ثبت‌نام می‌توانید وارد اپ فیدیبو شده و در قسمت جستجو، نام کتاب مورد نظر خود را وارد کنید و با انتخاب کتاب مورد نظر به صفحه آن وارد شده و دکمه خرید را بزنید. روش پرداخت مورد نظر خود را انتخاب کرده و روی گزینه پرداخت کلیک کنید. 

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
60.۲۴ کیلوبایت
مدت زمان
۰۱:۰۶:۳۷
نویسندهمحمود دولت آبادی
راویمحمود دولت آبادی
آهنگسازمحمدرضا لطفی
ناشرسلوک
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۰۹/۲۰
قیمت ارزی
12 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۶۰.۲۴ کیلوبایت
۰۱:۰۶:۳۷

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.3
از 5
براساس رأی 42 مخاطب
حال‌خوب‌کن ✨ (11)
گیرا 🧲 (9)
5
78 ٪
4
0 ٪
3
4 ٪
2
4 ٪
1
11 ٪
20 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
حال‌خوب‌کن ✨
گیرا 🧲

باید توجه داشت که این اثر صوتی، نه کتاب صوتی کلیدر است نه ادعا دارد که یک اثر هنری در کمال خویش است. وقتی این دو را بدانیم (که از توضیحات مشخص است)، درمی‌یابیم ارزش این اثر، به حضور دو هنرمند نامدار ایران‌زمین در کنار هم است. محمود دولت‌آبادی بخش‌هایی از کتاب جاودانه خودش را می‌خواند، و محمدرضا لطفی هم با نوای ساز او را همراهی می‌کند. ارزش اثر در این «اصالتِ هنری» است و برای همین چندان وجهی ندارد نقد ریزبینانهٔ نوع خوانش یا نوع همراهی موسیقی. که البته از کیفیت کافی برای نشر عمومی برخوردار بوده‌اند. پی‌نوشت: روز رونمایی این اثر، من نظری نوشتم که ظاهراً زمان درج‌شده برای مدت این اثر صوتی، نادرست است. این نظر بعداً حذف شد به این دلیل که زمان اثر اصلاح شد. از پشتیبانی فیدیبو هم با من تماس گرفتند که این موضوع را اطلاع بدهند. هرچند کمپین رونمایی این اثر را بهتر و با دقت بیشتری میشد اجرا کرد، اما احترام فیدیبو به مخاطب/مشتری برایم ارزشمند بود.

3

من حتی وسوسه نشدم گوشش کنم چون اون ده جلد کامل اینقدرررر زیبا بود که حاضر نیستم حتی مزه ی چیز جدیدی از کلیدر رو زیر زبونم حس کنم صدای ارمان سلطان زاده شاهکاره موسیقی کیهان کلهر کسی که اهنگ به نام کویر منتشر کرده و کویرو درک کرده در داستانی که در دل کویر نوشته شده حرفی به جا نمیزاره امیدوارم لذت ببرید دوستان ولی من این یکیو نیستم:)

2

سلام و عرض ادب، ضمن تشکر از ناشر، واقعیت این است که صدای آقای دولت آبادی مناسب خوانش نیست از نظر موسیقی هم مورد خاصی مشاهده نکردم،چه اصراری است که بگوییم خوانش ایشان خوب است و هزاران به به و چه چه، بسادگی اگر خوانشی مناسب تر و موسیقی حتی لطفی نباشد، زیباتر خواهد بود.اصرار به این همه تعریف و تمجید را هنوز متوجه نشده ام.

1

ارزش این اثر آن است که بخش هایی از کتاب کلیدر توسط نویسنده خوانده میشود حتی اگر خوانش استاد، به زیبایی خوانش صوتی کلیدر نباشد . این اثر یادگاری ست برای زمانی که نسل های آینده می شنوند . فقط تصور کنید امروز می توانستیم بخشهایی از جنگ و صلح را با صدای تولستوی بشنویم .چه لذتی داشت . همین .

5

با سلام و احترام فراوان ضمن تشکر از دو استاد عزیز میهن مان این ایده که صدا ها باهم باشند اگرچه بسیار جذاب می نماید لکن فریاد گوینده مشخص است و صدای دلنشین موسیقی زیر صدای استاد دولت آبادی قرار نگرفته بازم تشکر از فیدیبو ممنون که در این هیاهوی روزگار سوی دلهای مایید

5
آرامش‌بخش 🌱

با ارزش برای اهل ادب🤌 دوستان اگه توضیحات نوشته شده در مورد این اثر رو بخونید بعد نظر بنویسید عالی میشه، خیلی کامل گفتن حدود بیست سال پیش این کار روضبط کردن که ادامه نداشته و....

5

خب به نظرم این یک اثر کلکسیونی میتونه باشه و اینکه گثل یک کنسرته ولی نسبتی به خود اثر نداره من ۱۰ جلد با صدای اقای سلطانزاده شنیدم و کیف کردم و این موردم نمونشو شنیدم که متاسفانه واسم گیرا نبود ولی خالی از لطف هم نیست شاید بعدا

5
حال‌خوب‌کن ✨
آرامش‌بخش 🌱
پربار 🌳

بسیار و عالی و شنیدنی! سپاس فراوان از فیدیبو برای یک همچین اثر باارزشی از دو اسطوره ی موسیقی و ادبیات! خریدم،شنیدم و حظ بردم!

5

سلام خدمت همه عزیزان در فیدیبو، بسیار کار زیبایی است. ساز محمدرضا لطفی و صدای محمود دولت آبادی... این نوآوری های شما بی نظیره. برخی کار از جمله همین اثر در تاریخ ماندگار خواهد شد. 👏👏👏

5
اجرای روان 🎙️
گیرا 🧲

شنیدنی بود و به نظرم یک بار گوش دادن کافی نبود بارها و بارها باید برگشت به این اثر👌 تقریبا یک ساعت هست 17 دقیقه نبود

نمایش 10 نقد دیگر
4.3
(42)
حال‌خوب‌کن ✨ (11)
٪30
150,000
105,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
کلیدرخوانی با ساز محمدرضا لطفی
محمود دولت آبادی
سلوک
4.3
(42)
حال‌خوب‌کن ✨ (11)
٪30
150,000
105,000
تومان