تلیس گفت:
- من یه چیزیو نفهمیدم؛ سطح قدرت این خفقان...، منظورم اینه که از وقتی به دنیای شما اومدم همه از اسمش واهمه دارند. حتی یکی از شاگرداش به تنهایی سرنوشت یه جنگ که بنا بود چند تا از گونههای حیات رو منقرض کنه رو عوض کرد!! با چنین اوصافی، من تصور میکردم خفقان صاحب چنان قدرت بیحد و حصری باشه که هیچکس حتی نتونه فکر رو در رو شدن باهاش بیوفته، اما اینجوری که الان دیدم، انگار ابداً نمیخواد با اون موجود روبرو بشه!
جوفا در پاسخ او گفت:
- این وسط مسائلی هست که ما قادر به درکش نیستیم، اما اعلیحضرت قطعاً پیشبینی میکنه و میبینه. همیشه بحث تونستن یا نتونستن نیست، گاهی پای سیاست در میونه و این همون موضوعیه که منو نگران میکنه!
سرپینا متفکرانه گفت:
- منظورت اینه که ممکنه یه نقشهای تو آستینش باشه؟ برای همین ما رو لازم داره؟
- بانو اگه خاطرتون باشه این ما بودیم که از اول رفتیم سراغ عالیجناب و ایشون به خاطر درخواست مادرشون هم شده به ما کمک خواهند کرد. با این حال من میگم بهتره حواسمون جمع باشه.
تلیس: در هر صورت ما چارهای جز پذیرفتن کمک نداریم.
سرپینا: اگه واقعاً توان شکست زفوروس رو نداشته باشه چی؟ حتی پدرمم نتونست کاری از پیش ببره، چون زفوروس کلاً مربوط به بُعدی نیست که ما در اون هستیم و جادوی وجودیش داره روی دنیای ما تأثیر میذاره.
در همین لحظه صدای گیملی از اتاق کناری بلند شد.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 508 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۶:۵۶:۰۰ |
نویسنده | احمدرضا صالحی |
ناشر | یوحنا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۷/۱۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
درود بر جناب صالحی که عاشقانه دوسشون دارم. من یک دور جلد 8 و 9 رو مطالعه کردم ولی قصد دارم مجددا این دو جلد رو مطالعه کنم. ایرادی که به چشم من خورد این بود که در فصل یکم جلد 6 در خلال گفتگوی آریا و نسرم در میابیم که دینارگل و پارسیس بخش مهمی از تاریخ پریان هستند. صحبتهای شاهزاده نسرم نشان میدهد او هیچ اطلاعی از وجود این دو نداشته و سرپینا این مجسم ه و تابلو ها را در طبقه های پایینی قصر کشف کرده است. ولی در جلد 9 میبینیم خانواده آنها با دینارگل و پارسیس رابطه فامیلی و نزدیکی داشتند که در مهمانیها خود نسرم هم وجود دارد. ضمن اینکه دلیلی به نظر نمیرسد که نسرم خواسته باشد این اطلاعات را از آریا پنهان دارد.
متاسفم واقعا! کاش وقتمو پای این مجموعه که همینطور محتواش بدتر میشه نمیذاشتم نویسنده میگن من معتقدم نباید واقعیت هارو انکار کرد، آخه یعنی شما برهنه میگردین چون بدنتون رو انکارنکنین؟!! در عجبم واقعا آقای صالحی
بی صبرانه منتظر جلد های جدید هستیم❤️🔥امیدوارم استاد صالحی به فکر ماها هم باشین که صبر نداریم🫡😂بی نهایت تقدیر بخاطر اثر تکرار نشدنی
تصور نمیکردم داستانی تا این حد خلاقانه در کشور ما هم، از ذهنی جادویی تراوش بشه، فوقالعاده ست
تا کتاب بعدی باید ۱بر و تحمل زیادی از خودم نشون بدم
امیدوارم زودتر (حذاقل یکسال)جلد بعدی هم نوشته و منتشر بشه
تا اینجا خیلی خوب بود کاش زودتر جلدهای بعدی هم بیاد
بسیار عالی❤️❤️😍😍
#کتاب_بعدی_من