ترسکات کنار پنجره با ذرهبین در حال بررسی چشم است.
مکلیوی با عکسی از پاپ پایِس دوازدهم[۳۲] وارد میشود.
فی به دنبال اوست.
مکلیوی میشه از سرویس بهداشتی استفاده کرد قربان؟
ترسکات (چشم را در جیبش میگذارد.) آب قطعه.
فی کی قطعش کرده؟
ترسکات آدمهای من.
مکلیوی (عکس را به فی میدهد.) الان با ادارهات تماس میگیرم. پروندهات رو میکشم بیرون.
ترسکات تلفن رو هم قطع کردم.
مکلیوی چرا؟
ترسکات همیشه جملههات رو با «چرا» شروع میکنی؟ این رو تو مدرسه بهت یاد دادن؟
مکلیوی ببین جواب من رو بده چون حق دارم بدونم. از ادارهی آب اومدی؟ نمیدونستم قدرتشون از ادارهی پست بیشتره. مگه جدا نیستن؟ (خطاب به فی) ادارهی آب و اداره پست؟ یا ادغام شدن؟ (خطاب به ترسکات) اونها هیچوقت ادارهی آب و پست رو ادغام که نمیکنن، میکنن؟
ترسکات من جوابی ندارم قربان.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 803.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 116 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۵۲:۰۰ |
نویسنده | جو اورتن |
مترجم | امیرحسین بیات |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Loot |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۶/۲۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 28,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب پر از طنز و کمدی تلخه اتفاقایی که سریع و پشت هم رخ میدن و هر شخصیت به طور واضحی با توجه به دیالوگاشون چیزی که تو ذهنش میگذره رو میگن بدون اینکه اهمیت بدن اتفاقای دیگهای هم در جریانه و اوضاع کلی خوب نیس و به جزئیات اهمیت میدن چند نکته جالب توجهم رو جلب کرد: ۱. انقدر واضحانه خودشون رو لو میدادن و سریع نظرشون رو عوض میکردن ۲. انقدر حماقتشون رو نشون میدادن و میخواستن با همون حماقت ماجراها، مشکلات و چالشها رو برطرف کنن ۳.در حین اینکه فی میگه من آدم معتقدی هستم کاراش کاملا بر خلاف حرفاشه یه جایی از متن فی میگه ترسکات چه مرد خوبیه در حالیکه ترسکات خود فساده:) کمدی و طنز متن واقعا جالبه و دوسش دارم