آنچه در این دفتر به رشتهی تحریر درآمده… قصهای است مستند که صادقانه… براساس واقعیتی عینی نقل شده است… قصهای مشتمل بر ماجراهایی معمول و گاهی غیرمعمول و غریبه… رخدادهایی عجیب… قصهای واقعی که با فرازهایی شگفت و شنیدنی… در برشی حساس و حیاتی از زندگی پرفراز و نشیب جوانمردی بنام فرهاد… رقم خورد…!
فرهاد یکباره در تلهی مشکلات متعدد و چالشهای نفسگیری گرفتار شد… او بهناچار برای حل این چالشها و برای حفظ آسایش خانوادهاش… مدتها جانانه جنگید و تلاش بسیار کرد اما بیفایده بود… او بعد از ناکام ماندن در حل گرفتاریها… یکباره دچار سرخوردگی و عصیانی عمیق گردید… دل از دنیا برید و ناگهان دست به خودکشی زد…!
اما در واپسین لحظات زندگی… در شب واقعه… در حالی که عملاً در انتهای راه و در نقطهی پایان حیات و چراغ عمرش در حال خاموش شدن… ناگهان اتفاقاتی عجیب افتاد… گویی دستهای مرموزی برای یاری فرهاد… از آستین مبارک هستی بیرون آمدند… دستهایی که ابتدا او را از مرگی حتمی و سخیف و حقیرانه نجات دادند و بعد هم… زندگی و دنیای او را متحول کردند…!
در واقع فرهاد معلم بود و بعد از این ماجراها به دلایلی… احساس مسئولیت میکرد… پس تصمیم گرفت آنچه را که دیده و بر او گذشته بود را با دیگران به اشتراک بگذارد… او امید داشت که شاید نقل این رخدادِ عبرتانگیز و آموزنده… موجب توجه و یا بیداری کسی یا کسانی شود.
او با اندیشه و باوری خیرخواهانه در انتقال انبوه ارزشها و زیباییها و شگفتیهایی از عالم هستی و کائنات… که دیده و تجربه کرده بود احساس وظیفه میکرد و هرگز نمیتوانست نسبت به بیان و نشر این حقایق ارزنده و ناب… که در جریان زندگی و در پیرامونش رخ داده بود… بیتفاوت بماند.
این بود که فرهاد با نقلقول مستقیم و بیواسطه و با بیان جزئیات و شواهدی عینی… به نویسنده امکان انتقال این ماجراها را به نحوی مطلوب مهیا کرد… او با تعریف لحظهبهلحظه و ذکر دقیق و بیکموکاست این رخدادها، در تلاش بود تا برای عبرت سایرین و همنوعان خود کاری شایسته انجام دهد… به این امید که شاید توانسته باشد قدم مؤثری در بیان این رویداد مهم بردارد.
هرچند که در همین رابطه نویسنده مطالبی را در تشریح و توضیح بهتر… پیرامون برخی از ماجراها و موارد و موضوعات ضروری در پرانتز ذکر کرده است… تا به این ترتیب به درک روانتر و فهم بهتر خواننده کمک کند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 2.۰۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 203 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۴۶:۰۰ |
نویسنده | عبدالصاحب مالک |
ناشر |