کتاب انتقامجوی کوچک نشر نوآوران سینا

داستان انتقام‌جوی کوچک بر اساس واقعیت است… داستانِ کودکِ دبستانیِ مؤدّب و آرامی که با بی‌مهری و خطای بزرگترها… به‌طوری عاصی شد که برخلاف میل و اخلاق باطنی‌اش… از خط قرمزها گذشت… او با طرحی هوشمندانه و در جریانِ عملی خطرناک… به یک‌باره در نقش انتقام‌جوی کوچک… ظاهر شد…!

همه‌ی ما تجربه‌ی آغاز روزهای دبستان را داریم… در اندیشه‌ی هر کودکی… معلم، نقش برجسته و خاصی دارد و مدت‌ها قبل از رسیدن به سنِ شاگردی و حضور در مدرسه… در مرکز باور و تخیلاتش، همواره با معلم ذهنی خود در ارتباط است… در بازی‌های کودکانه‌ی آنها می‌توان به صحت این مقوله پی برد…!

در نگاه کودک و در اندیشه و تصور او… معلم کسی است که همه‌چیز را می‌داند… او را برتر از هر آدمی می‌بیند… از همه بهتر و مهربان‌تر است… حال تصور کنید کودکی که با چنین باوری منتظر ملاقات معلم رؤیاهایش است… ناگهان با موجودی روبرو شود که… آنچه در او می‌بیند و آنچه از او می‌شنود… متفاوت یا برعکس با انتظاراتش باشد… شخصی باشد کسل‌کننده، تند و عبوس و…!

در این صورت تکلیف کودک… با آن شکل و شمایل و باوری که مدت‌ها در ذهن و اندیشه‌اش از معلم خود ترسیم کرده بود… چیست؟… با شوق و ذوق کودکانه‌اش چه کند؟… با عشق پاک و خالصی که با بی‌تابی، شوق و ولعی مطلوب برای ملاقات و دیدار معلم محبوبش… هوشمندانه خرج کرده… چه کند…؟

در چنین مواردی چیزی جز… گیجی و آشفتگی ذهن و روان و سرخوردگی… عاید کودک نمی‌شود… حال اگر کودکی باشد که از حمایت خانواده برخوردار باشد… شاید اولیاء او بتوانند ذهن آشفته‌اش را تا حدودی آرام کنند… اما اگر کودک یا کودکانی از داشتن اولیاء موجه… محروم باشند یا برخاسته از لایه‌ی اجتماعی کم برخوردار باشند… که اولویت اصلی و مهمترین دغدغه‌ی آنها قبل از هر چیز… تأمین معاش خانواده برای زنده ماندن باشد و بعد هم سقفی بالای سر… و بعد هم شاید لباسی بر تن و…!

با تمام این‌ها… اگر معلم… واقعاً معلمی کند… نه به‌عنوان شاغل… بلکه به‌عنوان معلمی واقعی و انسانی که با روح و روانِ شاگردانش در ارتباطی تنگاتنگ است… در این صورت… مشکلات نمی‌توانند صدمه‌ای به شاگردان او بزنند… حتی گاهی معلم با یاری و هدایت هوشمندانه، عاقلانه و عاطفی خود… می‌تواند چالش‌های سخت و کمبودها را تبدیل به فرصتی برای رشد شاگردانش کند… و درنهایت… انسان‌هایی صبور، سخت‌کوش و نشکن… تحویل جامعه و خانواده‌ بدهد…

روشن است که معلمان ما غالباً معلم واقعی هستند و صادقانه تلاش می‌کنند… و در راه تربیت و تعالی شاگردان خود… اگر لازم باشد… از جان مایه می‌گذارند… و در مقابل دانش‌آموزان ما هم ثابت کرده‌اند که سخت‌کوش و باهوش‌اند… و در جهان… سرآمد و شهره و نیکنام…

با آرزوی شادکامی و نیکبختی… برای تمامی معلمان و دانش‌آموزان در ایران و در سراسر دنیا…