در دنیایی که دائماً به دنبال یافتن قطعیت و پاسخهای قاطع هستیم، کتاب چرا دودل بودن آنقدرها هم بد نیست؟ اثر جنیفر چرچ، نوشتهای جسورانه و روشنگرانه ارائه میدهد که ما را به چالش میکشد تا دیدگاه خود را نسبت به تردید، دوپارگیهای ذهنی و ماهیت پیچیده هویت انسانی تغییر دهیم. چرچ در این کتاب با ظرافت و دقت فلسفی، به واکاوی مفهوم دوپارگیهای ذهنی میپردازد. او این دوپارگیها را نه به عنوان نشانهای از ضعف یا نقص، بلکه به عنوان فرصتی برای رشد و غنا میبیند. از نظر او، تردید و دو دلی میتوانند دریچهای به سوی خلاقیت، همدلی و درک عمیقتر از جهان باشند. نویسنده با نقد دیدگاههای رایج در مورد هویت و یگانگی، به ما نشان میدهد که چگونه تلاش برای انطباق با یک روایت واحد و منسجم از خود، میتواند مانع از درک واقعی کیستیمان شود. او از ما دعوت میکند تا با تردیدها و تناقضات خود روبرو شویم، آنها را در آغوش بگیریم و از آنها به عنوان منابعی برای یادگیری و تحول استفاده کنیم. کتاب چرا دودل بودن آنقدرها هم بد نیست؟ پر از مثالهای ملموس و داستانهای واقعی است که مفاهیم فلسفی را به شکلی جذاب و قابل فهم ارائه میکنند. چرچ از تجربیات شخصی، ادبیات، تاریخ و فلسفه برای نشان دادن اینکه چگونه دوپارگیهای ذهنی در زندگی افراد نقش دارند، استفاده میکند. این کتاب برای کسانی که با تردید و دو دلی در زندگی خود دست و پنجه نرم میکنند، منبعی ارزشمند و امیدوار کننده است. چرچ به خواننده نشان میدهد که نه تنها دو دل بودن ایرادی ندارد، بلکه میتواند عاملی برای داشتن زندگی غنیتر، معنادارتر و اصیلتر باشد. اگر شما هم به خواندن کتابهای روانشناسی حوزه نقد و نظریه روانشناسی علاقه دارید حتما به دستهبندی نقد و نظریه روانشناسی فیدیبو سر بزنید.
جنیفر چرچ مدرک دکتری و فوقدکترای خود را از دانشگاههای میشیگان آکسفورد دریافت کرد. او دربارۀ طیف وسیعی از موضوعات در مبحث فلسفۀ ذهن نوشته است؛ موضوعاتی همچون آگاهی، عقلانیت، احساسات، ادراک و تخیل. او در کتاب «چرا دودِلبودن آنقدرها هم بد نیست؟» پنج نوع مهم از آگاهی مضاعف را توضیح داده و از آنها دفاع کرده است. او در آثار خود، خوانندگان را به سفری فلسفی میبرد و آنها را به چالش میکشد تا دیدگاههای خود را نسبت به مفاهیم بنیادی زندگی زیر سوال ببرند.
کتاب چرا دودل بودن آنقدرها هم بد نیست؟ کتابی ارزشمند برای هر کسی است که به دنبال درک عمیقتر از ماهیت پیچیده انسانیت است. این کتاب به ما یادآوری میکند که ما موجوداتی چندوجهی و متناقض هستیم و پذیرش این تناقضات، کلید رسیدن به خودآگاهی و شکوفایی واقعی است. دوپارگیهای ذهنی بد نیستند. تردید، تناقض و عدم قطعیت، بخشهای طبیعی و اجتنابناپذیر تجربه انسانی هستند. زمانی که با تردیدهای خود روبرو میشویم، مجبور به کاوش در ایدهها و دیدگاههای جدید میشویم که میتوانند منشأ خلاقیت باشند. همچنین دوپارگیها باعث همدلی و درک خواهند شد و میتوانیم بهتر با تردیدها و تناقضات دیگران همدلی کنیم. هویت ما سیال و پویاست و با گذشت زمان و با تجربیات جدید، تکامل مییابد و پذیرش دوپارگیها به معنای رها کردن ارزشها نیست. همینطور میتوانیم متعهد به ارزشها و باورهای خود باشیم، در حالی که همچنان با تردید و عدم قطعیت روبرو میشویم. چرا دودل بودن آنقدرها هم بد نیست؟ کتابی جسورانه، الهامبخش و تاملبرانگیز است که دیدگاههای ما را نسبت به خود، یکدیگر و جهان به چالش میکشد. این کتاب به ما نشان میدهد که تردید و دو دلی نه ضعف، بلکه فرصتی برای رشد و تبدیل شدن به بهترین نسخه خودمان هستند.
از مجادله با دیگران خطابه میسازیم، از مجادله با خود شعر.
(یِیتس ۲۵)
حرف ییتس صرفاً ادعایی دربارۀ انگیزۀ او یا هر کس دیگر برای شعر سرودن نیست. بلکه ادعایی است مرتبط با قابلیت شعر برای ایجاد کشمکشهای درونی، از طریق اتخاذ بیش از یک دیدگاه یا اتخاذ معانی متفاوت در آن واحد. بهعنوان مثال، اشعار بودلر را اینطور وصف کردهاند: «مشاهدۀ دو تصویر از جهان در آن واحد... مثل تلسکوپی معیوب، دو تصویری که میبینید از هم جدا میمانند: همزمان هردو بر جای میمانند، انگار که دو چیز متفاوتاند» (مِلتسِر، ۱۴-۱۳). صد البته دوپارگی ذهنی به شعر محدود نمیشود، بلکه در جای جای زندگی روزمره قابل مشاهده است.
پیشینه
اصطلاح «دوپارگی ذهنی» بیش از هر جا در نوشتههای دبلیو.ای.بی دوبوآ آمده است، کسی که در سال ۱۹۰۳ از کشمکش درونیای حرف زد که «جماعت سیاهپوست» تجربهاش میکردند. این سیاهپوستان از طرفی آرمانها و داوریهای جامعۀ سفیدپوستان آمریکا را درونیِ خود کرده بودند، و از طرف دیگر شیفتۀ میراث «سیاه» خود بودند. این دوپارگی ذهنی احساس عجیبی است: اینکه همیشه خودت را از دید دیگران ببینی، اینکه وجود خودت را با متر و معیار جهانی بسنجی که با تحیر به چشم تحقیر و ترحم به تو نگاه میکند. آدم هر لحظه دوپاره بودن خودش را احساس میکند: هم آمریکایی، هم سیاهپوست. دو روح، دو اندیشه، دو عزم آشتیناپذیر؛ دو آرمان متخاصم در یک تن سیاه.
(دوبوآ ۳)
ذهنیت دوپارهای که دوبوآ شرحش میدهد ترکیبی ساده از نگاه تحقیرآمیز دیگران به خود، که حالا درونی شده، و نوعی مناعت طبع بازیافته نیست؛ پیشنهاد دوبوآ صرفاً رد نقطهنظر فرد یا نهاد سرکوبگر نیست. بلکه آنچه او از آن حرف میزند «نزاعی» است میان دو دسته آرمان ارزشمند. او آرمانهای جامعۀ سفیدپوستان آمریکا را، تا وقتی آنها مروج «تمدن، فرهنگ، نیکوکاری و پیشرفت» باشند، تأیید میکند؛ ولی تصدیق میکند که تمرکز بر این ارزشها مؤید این نگرش است که سیاهپوستان تحصیل نکرده آدمهایی «عامی» و «بیفرهنگ»اند. او در ضمن بر ارزش کار یدی تأکید میورزد، بر «ایمان بیتکلف و فروتنی» و «شوخطبعی دلنشین»؛ ولی خوب میداند که تمرکز بر این ارزشها نیز باعث میشود جامعۀ سفید پوستان آمریکا «وادی پرگردوغبار دلار و رندی» به نظر برسد، آکنده از «کلاشی و بیرحمی» و «ولنگاریِ خشونتبار». هردو دیدگاه چهبسا ارزشمند باشند، ولی (تا کنون) «آشتیناپذیر» بودهاند، چرا که هرکدام از این دو دیدگاه اعتبار آن یکی را زیر سؤال میبرد.
اگر شما هم به خواندن کتابهای نقد و نظریه روانشناسی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
انسان در جستجوی معنی نویسنده ویکتور فرانکل انتشارات درسا
مامان و معنی زندگی نویسنده اروین یالوم انتشارات قطره
نیروی حال نویسنده اکهارت تُله انتشارات کلک آزادگان
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 198 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۳۶:۰۰ |
نویسنده | جنیفر چرچ |
مترجم | نصراله مرادیانی |
ناشر | نشر بیدگل |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | why its ok to be of two minds.۲۰۲۱ |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |