کتاب بخش دی رمانی جنایی و معمایی نوشتهی فردریک مک فادن است که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد. داستان در بیمارستانی روانی در لندن رخ میدهد و حول محور پرستار جوانی به نام آلیس هارپر میچرخد. زمانی که یکی از بیماران بخش دی به طور مرموزی به قتل میرسد، آلیس به همراه دکتر ساول کرافورد ، روانپزشک مشهور، برای حل معمای این قتل هولناک وارد عمل میشوند.
این رمان به بررسی موضوعات مختلفی از جمله بیماریهای روانی، مرگ، اخلاق، و فساد در سیستم مراقبتهای بهداشتی میپردازد. مک فادن با ظرافت و مهارت، پیچیدگیهای ذهن انسان و چالشهای تشخیص و درمان بیماریهای روانی را به تصویر میکشد.
اگر به داستانها و رمانهای خارجی علاقه دارید، حتما به بخش ادبیات خارجی فیدیبو سر بزنید.
فردریک مک فادن نویسندهای انگلیسی است که در زمینه رمانهای جنایی و معمایی فعالیت میکند. او تاکنون چندین رمان و داستان کوتاه به چاپ رسانده که مورد استقبال منتقدان و خوانندگان قرار گرفته است. بسیاری از آثار این نویسنده مشهور در فیدیبو قابل خوانش است و میتوانید همین حالا آنها را سفارش دهید. آثاری چون هیچوقت دروغ نگو، در قفل شده، و راز خدمتکار. اگر به آثار جنایی پلیسی انگلیسی علاقه دارید، فردریک مک فادن نویسندهای است که میتواند برای مدتی طولانی شما را سرگرم کند.
اگر به رمانهای جنایی و معمایی علاقه دارید، بخش دی انتخابی عالی برای شماست.
این رمان داستانی جذاب و پرکشش دارد که شما را تا انتهای کتاب مجذوب خود میکند.
مک فادن در این رمان به موضوعات مهمی مانند بیماریهای روانی و فساد در سیستم مراقبتهای بهداشتی میپردازد که به شما دیدگاهی جدید در مورد این مسائل میدهد.
شخصیتهای داستان به خوبی پرداخته شدهاند و شما به راحتی میتوانید با آنها همذات پنداری کنید.
این کتاب، یکی از توصیه شدهترین آثار جنایی سال ۲۰۲۲ است. یکی از کتابهایی که به شدت به علاقمندان رمانهای پلیسی توصیه می شود. این کتاب برای خوانندگان زیر مناسب است:
- به علاقهمندان به رمانهای جنایی و معمایی
- به کسانی که به موضوعات روانشناسی و بیماریهای روانی علاقه دارند
- به دنبال کتابی هستند که داستانی جذاب و پرکشش داشته باشد.
اطلاعات مربوط به خانم پریچت را که در دفترچه کوچکم نوشتهام، برایش میخوانم. دکتر خواب در سکوت به تمامش گوش میدهد و در جاهای لازم، صدای آرامی از خودش درمیآورد. به پرتره گربه اشاره میکنم، امیدوارم پیشنهاد دهد نقاشی را از من بگیرد، ولی شانس با من یار نیست.
میگویم: «خب، همهش همین بود.»
دکتر خواب با حالت متفکری دستی به ریش بزی سفیدش میکشد. «خودت چطوری، ایمی؟ انگار خودت هم خیلی خوب نمیخوابی.»
حق با او است... دیشب خوب نخوابیدم. شرط میبندم زیر چشمهایم حسابی پف کرده. «فقط یهکم مضطربم، چون امشب توی بخش دی شیفت دارم.»
«آهان، حالا معلوم شد چرا نخوابیدی.» نمیدانم چه احساسی باید داشته باشم از اینکه فکر میکند عادی است که نیمی از شب را با نگرانی بابت شیفت شبانهام در بخش روانپزشکی بیمارستان و درهای بستهاش بیدار بمانم. «بخش دی میتونه چالشبرانگیز باشه. ولی بهنظرم امشب چیزهای خیلی زیادی یاد میگیری. پزشک اتند کیه؟»
«دکتر بک.»
بهنشانه تأیید سر تکان میدهد. «یکی از بهترین روانپزشکهاییه که میشناسم، و همینطور یه مربی عالی. امشب تجربه بزرگی کسب میکنی.»
به این مسئله واقعاً شک دارم.
با صدای آرام و آرامشبخشش میگوید: «جای نگرانی نیست. یادت باشه که کد خروج از بخش رو داری. هر وقت خواستی، میتونی بخش رو ترک کنی.»
اگر از خواندن کتاب بخش دی لذت بردید، پیشنهاد میکنیم که از خواندن کتابهای زیر غافل نشوید.
۱- کتاب جاسوس نوشته پائولو کوئلیو
۲- کتاب وقتی نیچه گریست از یالوم
۳- کتاب شرق بهشت از جان اشتاین بک
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 264 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | فریدا مکفادن |
مترجم | صبا ایمانی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | ward D.۲۰۲۳ |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۱۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 210,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
هر چند که در ابتدا، سیر داستان به کندی پیش میرفت و تا حدودی هم میشه گفت که کمی هم کسل کننده بود، ولی در حدود اوج رمان، سیر داستان با سرعت و هیجان بیشتری پیش رفت و در نهایت، حتی میشه گفت که پایان غیرمنتظرهای داشت. ولی به شخصه توصیهی من به افرادی که مصمم هستن همیشه کتاب باکیفیت بخونن نیست... شاید به خاطر اینکه نویسنده هیچگونه فیلتری برای انتخاب جملات نداشت، (به نظرم اینجاست که یک نویسندهی حرفهای میتونه با گزینش درست جملات خودش رو نشون بده). گهگاهی هم جملاتی که برای خواننده واضح هستن، مدام توضیح داده شده بودن. و جدا از اون، وجود برخی کاراکترها مازاد بود و مسیر داستان بدون اونها هم (شاید با اندک تغییری) پیش میرفت که به نظرم میتونه از ناپختگی یه نویسنده باشه که اینهمه به شخصیت سازی بپردازه و در نهایت شخصیت رو به کلی محو بکنه. در مورد نظری که دوستان دربارهی غیرواقعی جلوه کردن محتوا داشتن (برای مثال اینکه پزشک اتند فقط یکی نیست و هر دو ساعت پزشکهای اتند به کل بخشها سر میزنن)، فکر نکنم حق نظر داشته باشم، چون تخصصی در این باره ندارم. در کل، من عقیده دارم که چنین کتابهایی باید وجود داشته باشن، تا خواننده قدر کتاب باکیفیت رو بدونه و من ذرهای از مطالعهش پشیمون نیستم. این رو هم ذکر کنم که ترجمه بسیار روان بود و پانویسها بسیار کاربردی.
۱- توی فصل ۴۴ مترجم گفته افسردگی تنفسی.این تحتالفظی عبارت respiratory depresion هست که در پزشکی تحت عنوان کاهش تنفس یا ایست تنفسی گفته میشه. ۲-نویسنده علاقه داره شخیصت اصلی یه فرد صعیف النفس باشه که با خودش دائم درگیرِ که هرچیزی اتفاق میوفته نرمالِ و اون انرماله. توی کتاب هم خون هم همین ویژگی رو میبینیم. علی رغم اینکه فرد مقابل قهرمان ادم خطرناکیه و قبلا دیده چه کارایی ازش برمیاد ابدا شک نمیکنه.هیچ گونه غافلگیری توی کتاب نیست.فقط منتظری ببینی کی قهرمان داستان میفهمه همه چیز زیر سر طرف مقابل بوده. بخش اخر کتاب از همه جالبترِ که دوست ایمی اومده دنبالش و یک کلمه بهش از اتفاقات پیش اومده نمیکه و تفکرش اینه که حالا بلاخره که میفهمه بعد با هم حرف میزنیم. یه بخش دیگه که جالب بود این بود که ایمی استادشو نمیشناخت با این که توی روان پزشکی تازه وارد نبود. شیفت اول بخش دی رو داشت.پس یکم غیرمنطقی که استاداشو نشناسه و دوستش که میشناسدش هیچ چیزی درباره اش بهش نگفته.حتی حدود سنشم نمیدونه
به خاطر تعریفای زیاد خیلی منتظرش بودم و از اونجایی که وقتی یه چیزی بولد میشه چیز خوبی از آب درنمیآد خیلی امید نداشتم کار خوبی باشه اما بود! یک روزه تمومش کردم. اصلاً ریتمش از هیجان نمیافتاد و ترجمه صبا ایمانی واقعاً خوب بود. بازی ذهنی که تو کتاب بود فقط با ایمی نبود و خواننده هم درگیرش بود.. جوری که هر حدسی میزدی واقعاً به شک میافتادی. پایانشم جالب بود و سرهم بندی نشده بود. در کل پیشنهاد میکنم خوندنش رو.
اول باید بگم که نوشته های فریدا مک فادن نه نیاز به تبلیغ نه نیاز به تمجید دارند این نویسنده به قدری قلم قوی و جذابی دارد که گفتنی نیس این کتاب بخش دی داستان جذاب درباره ی یک بیمارستان و زندگی کارکنان و بیماران روانی اونجاست درواقع شخصیت اصلی داستان در تلاشه که با گذشته و مشکلات خودش کنار باید از نظر من موضوعات اصلی هویت و خودشناسی ، روابط انسانی و چالش های روانی است زیرا که در این کتاب درمورد هویت و درک خود ذر شرایط سخت و روابط پیچیده بین بیماران و کارکنان اشاره میکنه و نشون میده که چه تاثیری دارد از نظر من در کنار جذابت و هیجان و زیبایی این رمان به بررسی احساسات انسانی میپردازد که دیگران به بهتر بشناسیم و با چالش های روحی آشنا بشویم و اهمیت حمایت از دیگران در لحظات سخت رو درک کنیم
اصلا با واقعیت همخوانی ندارد. یک نفر که بخش روان نرفته با خواندن این کتاب فکر میکنه که اینجا جنگله هرکی دلش بخواد میتونه همه رو بکشه. در صورتیکه بخش روان انقدر میتونه جذاب باشه و آموزنده. اما متاسفانه این کتاب جز قتل چیز دیگه ای رو از بخش روان توصیف نمیکنه. انگار زندان گواتمالا رو توصیف میکنه. بعدشم یه بیمارستان ده تا سوپروایزر داره که تو شیفت شب ۲ بار به همه ی بخشها سر میزنن. چطور کسی نیومده اصلا ببینه تو این بخش چه خبره. واقعا ارزش خوندن نداشت
با اینکه تو فیدبو انقدر بهش فیدبک منفی دادن هنوزم نظرم روی رمان مثبته، این یه رمان تخیلی بود و صرفا نباید با واقعیت جور میشد! من واقعا خوشم اومد، شاید برای یه آدم متخصص جالب نباشه ولی اکثر خواننده ها که متخصص نیستن؛ برای کسی که شخص عادیه مثل خودم قطعا گیرا و جالب بود و پایانش در عین اینکه بد بود عالی بود!😐😂 واقعا آبکی تموم نشد و این خیلی خوبه، در مورد روندم خیلی هیجان انگیز بود کسایی که به این میگن بد یه مزخرفی مپل سنگ کاغذ قیچی رو نخوندن، این واقعا خوب بود!
به نظر میاد مشکل اصلی اینه که چرا اسم بخش دی رو بخش روانی بیمارستان گذاشتن و ایمی یک دانشجوی پزشکیه. توی نقد ها نقد منفی ای غیر از این نخوندم. اگر نویسنده این قسمت رو یک جور دیگه مینوشت، قطعا باورپذیر تر بود ولی اگر به اون بخش فکر نکنی، کتاب قابل قبولیه، هیجان انگیزه و صد صفحه ی آخر نمیتونی کتاب رو زمین بگذاری، پیچیدگی داستان بیشتر حول ندونستن ما میگذشت و خودش داستان عمیق و پیچیده ای نداشت. برای من هم هیجان داشت و هم سورپرایز های خوب و به جا. تا لحظه ی آخر به همه شک میکنی و راحت نمیتونی حدس بزنی، پایان بندی هم خیلی خوب بود. برای استراحت چند روزه پیشنهاد میکنم.
اول برای خوندن کتاب خیلی تردید داشتم اما بلاخره شروع به خوندن کتاب کردم و یک روزه تمومش کردم. بیشتر کتاب در یک شب اتفاق میافتد و گاهی فلش بک به گذشته دارد، شخصیت اصلی یک شب پرهیجان و رمز رو در بخش دی که محل بیماران روانی هست میگذروند و این شب بسیار پر ماجراست و اصلا قابل پیش بینی نیست، کتاب جنبهی رازآلود و هیجان انگیز خوبی داشت. من کتاب رو با دید سرگرمی و تنوع خوندم و برام راضی کننده بود. اما درکل باید بگم نکتهی آموزندهی خاصی ندارد و فقط یک داستان هیجان انگیز هست که زیاد به واقعیت نزدیک نیست.
یکی از بدترین کتابهایی که تو زندگیم خوندم. دانشجوی پزشکی که بهره ی هوشیش در حد جلبکه، بخش d که انگار تو بیابونه و هیچ کس نمی یاد ببینه شب تا صبح توش چه خبره، اتفاقات داستان بی نهایت کشدار و تکراری.. خوب چرا از اول پرونده ها رو نخوند؟ اصلا کتاب خوبی نبود. اصلا نمیتونم با این مدل کتابها ارتباط برقرار کنم
کتاب رو دوست داشتم و به نظرم پایان جالبی داشت و آدم رو درگیر خودش می کرد . اما به نظرم تا حد زیادی با واقعیت تفاوت داره .در بخش های مختلف هر بیمارستانی حراست وجود داره و احتمالا دوربین هم هست چطوره که این همه اتفاق افتاده و کسی متوجه اش نشده به هرحال برق اگه بره و سیستم امنیتی قطع بشه عقلانی نیست که بخشی مثل روانپزشکی رو همین طوری رها کرده باشن !