معرفی، خرید و دانلود کتاب جنگ عادلانه و حقوق بین‌ الملل کلاسیک

حقوق بین الملل محدود به حال حاضر نیست در گذشته هم چنین حقوقی با موضوعات مرتبط بین ملل و دول وجود داشته است یکی از این موضوعات مهم که بنیان حقوق بین الملل عملا بر آن استوار است مساله جنگ و صلح است. در برابر جنگ مساله امنیت و صلح وجود دارد و در کنار موضوع صلح مساله عدالت مهم است. آنچه که در نگاه اول بعنوان هدف اصلی در نگارش این کتاب دیده می شود، بیان مبانی فلسفی جنگ عادلانه در حقوق بین الملل کلاسیک است. بیشتر مراد نگارنده از پرداختن به مباحث حقوق بین الملل کلاسیک، نوعی مطالعه مقایسه ای و تطبیقی مقوله جنگ در اسلام و مسیحیت بوده است. بنابراین به صورت خاص تحقیق می تواند نشان دهد که جهاد ابتدایی با همین عنوان در حقوق بین المللی اسلام و با رویکردی مشابه، تحت نام جنگ مقدس در اندیشه حقوقی مسیحی، چه جایگاهی داشته است. طبیعتاً جنگ مقدس بعنوان جنگ عادلانه در اندیشه حقوق بین الملل مسیحی عمدتا ناظر به دولتها و حکومت هایی بوده است که دارای گرایشهای مسیحی بودند. اما در رویکرد اسلامی حقوق بین الملل فراتر از صرف تعامل با دول مسلمان بوده است. لذا بحث جهاد ابتدایی دارای مبانی سترگ و غیر قابل خدشه فقهی و حدیثی است،که در مباحث مطروحه در این تحقیق تلاش شده است تا در حد وسع و توان و آگاهی نگارنده بدان پرداخته شود. از اینرو در بررسی اولیه به نظر می رسد تاکید بر مبانی فلسفی جنگ عادلانه درست و بجا بوده است. چون مقصود از مبانی فلسفی تدارک ابعاد پنجگانه ناظر به سوالات پنجگانه در خصوص مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، روش شناسی و جامعه شناسی در ارتباط با جنگ عادلانه است. از سوی دیگر عبارت جنگ عادلانه مبین خوانشی دوگانه و متمایز در دو سرزمین و مکتب فکری اسلامی و مسیحی است که بالطبع هرکدام به دنبال آن بودند که جنگ مقصود و مطلوب خویش را عادلانه تلقی کرده و مشروع جلوه دهند. اندیشه اسلامی جهاد را بعنوان جنگ عادلانه به جهانیان عرضه می دارد که سنتاً قابل تفکیک و تقسیم به جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی باشد. اما با توجه به ماهیت دفاعی جهاد در اسلام عملا جهاد ابتدایی در اسلام وجود ندارد. چون همواره اسلام با فرمان جهاد یا قصد حمایت از خودی را دارد و یا قصد حمایت از بیگانه. در این نگاه جهادی که عملا نگاه حمایتی است نتیجه جهاد یا برخورداری از حقوق بیشتر با دفع خصم است و یا ایجاد آزادی بیشتر برای رسیدن به حقوق بیشتر که این حقوق در نهایت ترکیبی از عدالت و آزادی را فراهم می کند. مفهوم جنگ آزادیبخش در اسلام و مسیحیت نیز در اساس چیزی جز از بند آزاد کردن افراد دربند زنجیرهای ظاهری و باطنی یا عقیدتی و سیاسی که از سوی قدرتهای حاکمه اعمال می شود نیست. از اینرو جهاد با حاکمان و رهبران یا قدرتمندان ظالمی است که حق مادی و معنوی افراد را سد کرده اند. در حقوق بین المللی اسلام ماهیت جهاد اساسا رهایی است. اما اینکه قرار است بعدا عقیده خویش را بعد آزادی القا کند چنین برداشتی مخالف اسلام است. در اندیشه مسیحی البته در ظاهر می توان چنین برداشت مشترکی را تایید کرد. مشکل آنست که در عمل چنین نیتی جامعه عمل بپوشد. به هر حال در این کتاب به نوعی قصد اولیه همین بوده تا در قالب اولیه پایان نامه ای آن، این تفکیک به تصویر کشیده شود. اما به تبع تصور عامه چون ماهیت جهاد به معنای اخص آن، ابتدایی و تهاجمی است لذا در این منظر تلاش شده تا جنگ عادلانه در جهاد ابتدایی مورد بررسی قرار گیرد. هرچند که جهاد ابتدایی به معنای آغازیدن در توسل به زور بدون مقدمات لازمه قابل تصور نیست. پس گاهی می توان آنرا نوعی جهاد دفاعی دانست آن زمان که جنگ برای دفاع و حمایت از انسانیت، شرف، استقلال و حقوق بنیادین بشری و حمایت از مظلومان و ملتهای تحت سلطه و برای برقراری عدالت باشد و نه لزوما آنگاه که به نیت کشورگشایی و انتقام و قتل و غنیمت یا حتی تحمیل عقیده و ترویج کمی شریعت بکار گرفته می شود.