کتاب خشونت زناشویی و راهبردهای تنظیم هیجان نشر هورین

خشونت، رفتاری عمدی است که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگران باشد. گروهی از صاحب نظران دلیل این رفتار را ذاتی و فطری و گروهی آن را اکتسابی می-دانند. خشونت علیه زنان در تمامی کشورهای جهان وجود دارد و مرزهای فرهنگ، طبقه اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات، قومیت و سن را در خود دیده است. گرچه در بسیاری از کشورهای جهان خشونت علیه زنان منع گردیده و افراد از ارتکاب به آن منع میشوند ولی واقعیت آن است که خشونت علیه زنان در پس آداب فرهنگی، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات پناه میگیرد و پنهان می‌شود.

بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، سوء رفتار یا خشونت به استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی و یا تهدید بر روی دیگران اطلاق می‌شود که می‌تواند بدون آسیب ظاهری یا همراه با جراحت، آسیب روحی روانی، اختلال رشد، محرومیتهای گوناگون و حتی مرگ باشد. به دلیل وقوع همسرآزاری جسمانی در محیط خصوصی خانواده و عدم تفکیک آن از ضرب و شتم و جدی نگرفتن موضوع توسط نظام قضایی و انتظامی کشورها، به سختی میتوان به آمار دقیق و معتبر و موثقی در این زمینه دست یافت.

خشونت علیه زنان پدیدهای است که در آن زن به خاطر جنسیت خود، مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس دیگر واقع میگردد و چنانچه این اگرچه ممکن است که هم زن و هم مرد مرتکب اعمال خشونتآمیز در خانواده گردند ولی تحقیقات نشان می‌دهند که زنان به میزان بیشتری مورد بدرفتاری قرار گیرند و به عبارت دیگر این آزار و خشونت که با هدف به کنترل درآوردن و تسلط انجام میپذیرد، از سوی مردان بیشتر دیده شده است. این مشکل در سطح گسترده‌ای در جهان علت جدی مرگ و یا ناتوانی زنان در سنین باروری و همچنین بیماریهای شدید میباشد.

خشونت مردان علیه زنان ابعاد متعددی را شامل می‌شود. که در این راستا میتوان به خشونت فیزیکی یعنی آسیب رساندن به اعضای بدن با کتک، ضرب و جرح با استفاده از دست یا ابزار دیگر، خشونت روانی تهدید، تحقیر، سرزنش کالمی، فحاشی خشونت اجتماعی کنترل رفتارهای زن، در انزوای اجتماعی قرار دادن، ممنوعیت ارتباط با دیگران و خشونت جنسی اشاره نمود.

برخی تحقیقات حاکی از آن است که بین خشونت و تعامل در خانواده، رابطه مستقیم و معکوس وجود دارد. به این معنا که میزان احساس خشونت در بین افراد خانواده بیشتر شود، میزان تعامل در خانوداه کمتر می‌شود و از این رو زمینه‌ساز کاهش تعهد در خانواده است.