ژولیا کریستوا از مدافعان اصلی فمنیسم فرانسوی بهشمار میرود. کریستوا تأثیر فراوانی روی فمینیسم و مطالعات ادبی فمینیستی و همینطور بر خوانش هنر معاصر گذاشته است. او که خود در فرانسه شهروندی خارجی محسوب میشود، با اشاره به وضعیت مهاجران در اروپا و از طریق واکاوی وضعیت بیگانگی در تاریخ فکری-الهیاتی غرب، در پی دست یافتن به ایدهای پویا از میگرایی اس ت که مبنی بر مفهوم «روح کلی» منتسکیو باشد. موضع او از سوی بر فرض وجود ازلی غرابتی دورنی در سوژهی ایلیاتی بنا دارد و از سوی دیگر میکوشد میان دو حد افراطی ملتپرستی سرسختانه و ملتگریزی سرخوشانه حد میانهای بیابد.