کتاب نوازش درخت گلابی نشر ناریا مهر

کتاب نوازش درخت گلابی نوشته فاطمه گرگانی، یک رمان عاشقانه است که داستان آن، در ایران دهه 1370 می‌گذرد. داستان از زبان یک دختر جوان به نام ستاره روایت می‌شود که در یک خانواده سنتی و مذهبی بزرگ شده است. ستاره با پسری به نام امیر آشنا می‌شود و عاشق او می‌شود. امیر یک پسر روشنفکر و آزاداندیش است که با ارزش‌های سنتی خانواده ستاره در تضاد است. کتاب نوازش درخت گلابی یک داستان عاشقانه زیبا و دل‌انگیز است که به بررسی موضوعاتی مانند عشق، خانواده، سنت و مدرنیته می‌پردازد. رمان در سال 1399 منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ایران تبدیل شد. این داستان عامیانه که توسط انتشارات ناریا مهر منتشر شده است، یکی از جذاب ترین و پرفروش‌ترین رمان‌های عاشقانه ایرانی است.

درباره نویسنده

فاطمه گرگانی نویسنده ایرانی است که در سال 1369 در تهران متولد شد. او فارغ‌التحصیل رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. گرگانی از سال 1395 به طور حرفه‌ای به نویسندگی مشغول است. او تاکنون چندین کتاب در زمینه‌های مختلف از جمله رمان، داستان کوتاه، و شعر منتشر کرده است. از جمله آثار وی می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:

●     نوازش درخت گلابی (رمان، 1399)

●     پروانه‌ای که از شیشه گذشت (رمان، 1400)

●     هبوط به بهشت (رمان، 1401)

رمان نوازش درخت گلابی یکی از معروف‌ترین نوشته‌های نویسنده مذکور است. گرگانی در سال 1401 برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای رمان هبوط به بهشت شد. وی در حال حاضر در تهران زندگی می‌کند و به نویسندگی مشغول است. فاطمه گرگانی یک نویسنده جوان و با استعداد است که آثارش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. او با قلم روان و شیوای خود، داستان‌هایی را روایت می‌کند که مخاطب را درگیر می‌کند.

چرا باید کتاب نوازش درخت گلابی را بخوانیم؟

کتاب نوازش درخت گلابی یک داستان عاشقانه زیبا و دل‌انگیز است که به خوبی توانسته است عشق، خانواده و سنت را به تصویر بکشد. داستان کتاب پرکشش و جذاب است و مخاطب را تا پایان درگیر می‌کند و به خواننده می‌اموزد که عشق واقعی هیچ مانعی را نمی‌شناسد. این کتاب یک رمان عاشقانه زیبا و دل‌انگیز است که ارزش خواندن را دارد. داستان این کتاب در مورد عشق بین ستاره و امیر است: ستاره دختر جوانی است که در یک خانواده سنتی و مذهبی بزرگ شده است. او با پسری به نام امیر آشنا می‌شود و عاشق او می‌شود. امیر یک پسر روشنفکر و آزاداندیش است که با ارزش‌های سنتی خانواده ستاره در تضاد است. ستاره و امیر رابطه عاشقانه‌ای را آغاز می‌کنند، اما این رابطه با مخالفت خانواده ستاره مواجه می‌شود. خانواده ستاره معتقدند که امیر برای دخترشان مناسب نیست و او را از ستاره جدا می‌کنند. در نهایت، ستاره و امیر با کمک یکدیگر، بر تمام موانع غلبه می‌کنند و زندگی عاشقانه‌ای را با هم آغاز می‌کنند.

در بخشی از کتاب نوازش درخت گلابی می‌خوانیم

پسر گفت: بله من در روز جشن به دنبال گربه‌ام می‌دویدم که تا چشم باز کردم شب شده بود. بیرون شهر، به در خانه‌ای رسیدم تا خستگی در کنم؛ اما از ترس تاریکی شب، گریه‌ام گرفت. پیرزنی که چشم‌هایش نمی‌دید صاحب آن خانه بود و صدای گریه‌هایم را شنید و در را برایم باز کرد و من وارد خانه شدم. به من آب‌ونان داد و چند روزی پیش خودش نگه داشت. چون راه برگشت را نمی‌دانستم مجبور شدم پیش پیرزن بمانم. یکی از آن دو مرد پرسید پس چگونه موفق شدی برگردی؟ پسر گفت: بعد از هفته‌ها یک روز پسر آن پیرزن به خانه برگشت و مرا با خودش به قصر برد و از پدرم پاداش خوبی دریافت کرد. من هم نزد پدرم از آن پیرزن، تعریف کردم و گفتم که او نابینا و ناتوان بوده و نمی‌توانسته مرا با خودش به قصر بیاورد.

پیشنهادهایی برای علاقه مندان به کتاب نوازش درخت گلابی

اگر شما نیز از علاقمندان به کتاب نوازش درخت گلابی هستید، مطالعه کتاب‌های زیر را به شما توصیه می‌کنیم.

●     ماجراهای هاکلبری فین، مارک تواین

●     شمعدان طلا، هانس کریستین اندرسون

●     از درس آشپزی نمره تک گرفتم، لین اولیور