کتاب گفت و گو با دیوانه های هر روزی مارک گلستون نشر پیکان

من سال‌های طولانی است که روان‌کاوم و دیوانه‌ها را می‌شناسم ـکه شامل شناسایی افراد بسیار دیوانه هم هست. چقدر دیوانه؟ یکی از بیمارانم خودش را از ایوان طبقه پنجم پایین انداخت چون فکر می‌کرد که می‌تواند پرواز کند. و بیمار دیگری از زندان جمهوری دومنیکا به من زنگ زد و گفت در زندان مانده تا انقلابی را به راه بیندازد. به علاوه، با بیماران ۴۰ کیلویی مبتلا به آنورکسی، معتادان به هروئین، مبتلایان به توهّم و شیزوفرنی هم کار کرده‌ام و به مذاکره‌کنندگانی که در جریان‌های گروگانگیری، جنایتکاران را وادار به تسلیم می‌کنند، آموزش داده‌ام و این روزها هم به مدیران شرکت‌ها می‌آموزم که چگونه با افرادغیر قابل مهاری که شرکتشان را مورد تهدید قرار می‌دهند، کنار بیایند.