کتاب آذرخش نوشته لیلا رعیت از زبان دختری جوان به نام سارا آذرخش روایت میشود که زندگی او به علتهای گوناگون به زندگی داییاش، بهرام، گرهخورده است. سارا که سالهاست پدر و مادرش را از دست داده با بهرام رابطهای فراتر از یک دایی و خواهرزاده دارد.
سارا با زن همسایه بهخاطر رفتار زشت دخترش که گیتا نام دارد، درگیر شده و به همین دلیل زن همسایه از او شکایت کرده است. داستان از روز احضار دختر به کلانتری آغاز میشود که بهعنوان متهم همراه با دایی و مادربزرگش در دادگاه با گیتا روبهرو میشوند. سارا عزمش را جزم کرده که در مقابل ادعای پوچ و تهی زن و دختر همسایه از خودش و بهرام دفاع کنند. او میخواهد بااراده در مقابل خانوادهی بیهویت ایستادگی کند و میپذیرد که تمام سختیهای آن را به دوش بخرد. از آنجایی که شروع داستان اینچنین سرشار از سوال و معما و از محل کلانتری و دادگاه شروع میشود، برای خواننده کشش و هیجان بسیاری دارد.
لیلا رعیت رمان نویس ایرانی متولد سال 1359 و فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی در دوره کارشناسی و دانشآموختهی رشتهی زبانشناسی تاریخی در مقطع کارشناسی ارشد است. این نویسنده قبل از آغاز نویسندگی بهصورت حرفهای، سالها بهعنوان روزنامهنگار در روزنامهها و نشریات فعّالیت داشت. اغلب کتاب های او درونمایهای عاشقانه و روانشناسانه دارند. به جز رمان اذرخش «پاندورا» از دیگر رمان های این نویسنده ایرانی و «سیب سرخ خوشبختی» مجموعه ای از داستان های کوتاه به قلم لیلا رعیت است. کتاب پرطرفدار «تو شاهکاری دختر!» نیز توسط وی ترجمه شده است.
کتاب آذرخش روایتی داستانی از رابطهی عمیق بین یک دختر و داییاش است، رابطهای که آنها را همچون شیر و قهوه در هم میآمیزد؛ اما طعم تلخی ملموسی هم احساس میشود. اگر از علاقهمندان به ادبیات داستانی مخصوصاً داستانها و رمانهای ایرانی هستید از خواندن کتاب آذرخش لذت خواهید برد. این کتاب با زبانی ساده نوشته شده و شخصیتپردازی قوی دارد که آن را در قالب دیالوگها و توصیفها به خواننده انتقال میدهد. از دیگر جذابیتهای این رمان این است که با رویکردی اجتماعی و جامعهشناختی نوشته شده و تا پایان کتاب نمیتوانید آن را زمین بگذارید.
کتاب آذرخش نوشته لیلا رعیت توسط انتشارات نسل نواندیش به چاپ رسیده است. همچنین نسخه الکترونیکی این کتاب در دستهبندی داستان و رمان در فیدیبو برای علاقهمندان در دسترس است.
ظهر یکی از روزهای آغازین ماه مهر بود کلانتری شلوغ بود و هوای داخل آن مسموم و خفهکننده شاید هم سمی در کار نبود؛ اما برای من که در مقام متهم آنجا قدم میزدم بیش از حد تحمل خفهکننده بود ساعت ۱۱ پدربزرگ به موبایلم زنگ زد گفت این بابا رفته از تو شکایت کرده الان سرباز اومد احضار نامهاش رو داد در خونه ما نوشته دوشنبه ساعت ده همینالان هم یک ساعت از وقتش گذشته زودتر پاشو برو وگرنه برات یه جلسه غیبت میزنند و این اصلاً برات خوب نیست. مادر بزرگت هم داره میره ،اونجا برگه احضاریه رو هم می.آره دم در همدیگه رو میبینید. من که از روز جمعه تا آن روز تا حدودی برای احضارشدن از طرف دادگاه و کلانتری آمادگی داشتم، هیچ تعجب نکردم تلخ بود؛ اما درهرصورت از لحظه اولی که این قصه را شروع کردم برای همه چیزش آمادگی داشتم.
برای مخاطبین کتابهای عاشقانه ایرانی با درونمایه روانشناسانه، کتاب آذرخش یک انتخاب بینظیر است. همچنین کتابهای زیر نیز که مشابه این کتاب هستند میتواند در لیست شما باشد:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۵۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 528 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۳۶:۰۰ |
نویسنده | لیلا رعیت |
ناشر |