پاندورا یک رمان عاشقانه است که در پس آن موضوعات روانشناسی و اجتماعی مطرح میشود. در این رمان مشکلات ناشی از دوران کودکی و نمود آن در حال موضوع بسیار قابلدرک است.
داستان رمان درباره دکتر روانشناسی است به نام رامین صبوری، این جوان نمونه یک انسان تحصیلکرده و موفق از لحاظ مادی و موقعیت اجتماعی، موردپسند همه، اما از درون ویران است. او که روانشناسی بسیار موفق و ماهر برای درمان دیگران است، هر روز تعداد زیادی مراجعهکننده میپذیرد و عدهای را هیپنوتیزم، شوکدرمانی و گروهدرمانی میکند، اما در درمان ابتداییترین مشکلات خود درمانده است.
کتاب پاندورا با نویسندگی لیلا رعیت در ۳۵۲ صفحه توسط انتشارات نسل نواندیش به چاپ رسیده است. این کتاب در دستهبندی کتابهای رمان و داستان قرار گرفته است.
لیلا رعیت متولد سال 1359، مترجم و رمان نویس ایرانی است. روایت های او در رمان هایش از بطن جامعه آمده و به همین دلیل طرفداران زیادی دارد. وی رمان های دیگری از جمله آذرخش و سیب سرخ خوشبختی را در کارنامه خود دارد. لیلا رعیت همچنین مترجم کتاب بسیار معروف تو شاهکاری دختر است که از پرفروش ترین کتاب های آمازون و نیویورک تایمز در سال 2018 بوده است.
اگر به خواندن رمانهای عاشقانه علاقه دارید، این کتاب برای شما لذتبخش خواهد بود. لیلا رعیت از طریق این داستان مفاهیم مهمی را در زندگی به شما یاد میدهد تا با بهرهگیری از آنها زندگی خود را متحول کنید.
لیلا رعیت در کتابش نشان میدهد زندگی که بر پایه حسرت و کینه پیش رفته باشد مانند برجی که اولین خشت آن کج باشد، تا ثریا هم به کجی میرود. شخصیت اصلی داستان یعنی رامین با این که از نظر تحصیلی و مالی و حتی موقعیت شغلی چیزی کم ندارد، اما چون دوران کودکیاش را در فقر گذرانده و عمری کینه و حسرت ثروتمندان را داشته، بنای زندگیاش را بر پایه انتقام از قشر پولدار گذرانده و امروز، سالهاست اسیر عشقی نافرجام شده. عشق به شخصی که نیست، و عامل نبودنش خود اوست.
نویسنده در این کتاب مسائل دیگری را هم به جز مسائل عاشقانه از اجتماعی و روانشناختی را نیز دنبال کرده تا خواننده را با خود همراه کند.
چشمانم را مالیدم تا آنچه روبهرویم میبینم را باور کنم. خدایا، یعنی این خودش است؟ خودِ خودش است؟
اینهمانی است که من نیمهشبها فریادکشان از دوریاش از خواب میپریدم؟ همانی است که صبحها به امید دیدنش دیده از خواب میگشودم و هر شب از اندوه ندیدنش غمگین و افسرده به بستر میرفتم؟ همانی است که من سالها در آرزوی تنها یکبار بیشتر دیدنش سوختم و از غم نداشتنش همچون مار به خودم پیچیدم؟ همان که از اندوه نبودنش در سکوتی رقتبار هرروزه و هر شب ناله کردم و در درون خود شیون سر دادم؟ اینهمانی است که من طی این سالها هزارانهزار بار نامش را بر زبان راندم و بابت از دستدادنش بر خود تف و لعنت فرستادم؟ یعنی این خودش است؟ تا یک ساعت پیش، زندگی رنگ دیگری داشت. صبح همان صبح بود و مطب همان مطب. افراد دوروبرم مثل همیشه بودند. هفتۀ پیش دکتر منصوری، رئیس مجموعه، راجع به این گروهدرمانی با من صحبت کرد و گفت که قرار است درمان گروه را به من بسپارد. هشت نفر آدم افسرده در این گروه بودند. زخمخوردگانی که حالا میخواستند به کمک رواندرمانگر پیلۀ تنهایی را بشکافند و از پوستۀ تلخی که آنها را دربرگرفته بود، بیرون بیایند. افسردگانی که روانشناس را منجی خود تشخیص داده بودند. غافل از اینکه گاهی خود طبیب، درماندهترین بیمار است.
جامعه، خانواده و آدمهای دوروبر هر یک به شیوهای در شکلگیری شخصیت ما نقش دارند؛ اما این که در کودکی چه زندگی داشتیم بیشترین تأثیر را در نوع رفتارمان خواهد داشت. دوران همراه با مشکل در کودکی عزتنفس و قدرت عمل را از بین میبرند. کتاب پاندورا بازتاب برخی از همین مشکلات است رمانی سرگرمکننده با ژانری عاشقانه که نویسنده با استفاده از قلم زیبا و جذابش آن را روایت کرده است. در ادامه چند نمونه از این ژانر کتابها را معرفی خواهیم کرد:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | لیلا رعیت |
ناشر |