این کتاب نخستین اثر میلاد حسینی (متولد ۱۳۷۱) است که چند سال می شود روزنامه نگاری ادبی می کند. رمان روایتی از خانواده ای بزرگ است که انگار نفرین شده اند. داستان پسران و دختران در مشهد. ماجرا با خبری تکان دهنده آغاز می شود: نوه ی کوچک در خانواده در بیمارستان است، نوجوانی که نقشی بسزا در به م پیوستگی آدم های روایت دارد... حسینی در نخستین رمانش شخصیت های گوناگونی به کار گرفته، از جغرافیای بخش هایی از مشهد استفاده کرده که به ندرت در ادبیات داستانی ما حضور داشته، و مدام در میان قصه های آدم های خانواده، که عمده شان در خانه ای بزرگ کنار هم زندگی می کنند، در حرکت است. این که چگونه فاجعه می تواند روایت را بارور کند و قصه بیافریند، چیزیز است که با آن مواجه خواهید شد. شب شمس با ریتمی به نسبت سریع قصه های آدم هایی را تعریف می کند که همیشه تلاش کرده اند نقاب (عادی بودن) بر رفتارشان بزنند. این اثر روایتی محکم دارد که در آن چیزهای زیادی افشا می شوند...