کتاب برفراز المپ قسمت دوم نشر توسعه محتوای لحن دیگر - نسخه صوتی

از متن کتاب: داستان خدایانی را می‌شنویم که اقدام کارگشایانه‌ای که انجام می‌دهند یا موجب شر است یا موجب خیر در جهان اسطوره‌ای؛ احتمالا همین می‌تواند آغاز تفاوت آن ها باشد. از هفائستوس، ایزد آهنگری، صنعت‌، فلز، آتشفشان و آتش، پسر زئوس و هرا که وظیفه ساخت تمامی سلاح‌های ایزدان در المپ را بر عهده داشت؛ تا ایفی‌ژنیا که در جریان سفر پدرش به جنگ تروا باید قربانی شود تا در نتیجه‌ی شسته شدن گناه پدرش، لشکر بتواند پیش برود و این ابهام میان کشته شدن یا نشدن او، به مرگ پدر و مادرش ختم می‌شود. شنیدن داستان بلروفون هم جالب است؛ او که با اهلی کردن پگاسوس و سپس سوار بر این اسب جادویی، هیولای نامدار، کایمرا را می‌کشد و عده‌ای را از شر آن نجات می‌دهد. نمی‌توان پاندورا را از یاد برد؛ او که با گشودن جعبه‌ای ممنوعه، تمام فلاکت‌ها را به جهان اسطوره‌ای هدیه می‌دهد. اما ایزدی وجود دارد که بالعکس، با هدیه دادن فنون کشاورزی و ابداء نوعی تقویم، جهان اسطوره‌ای را به نوعی آسایش و خرد آغشته کرد. این تنها روایت بخشی از ایزدانی است که با آگاهی یا بدون آگاهی به جهان اسطوره‌ای خیر یا شری را افزوده اند.